ای جابر ! دين اسلام دين با متانتی است ، با خودت با مدارا رفتار كن .
بعد میفرمايد ( چه تشبيه عاليی ! ) جابر ! آن آدمهايی كه خيال میكنند با
فشار آوردن بر روی خود و سخت گيری بر خود زودتر به مقصد میرسند اشتباه
میكنند ، اصلا به مقصد نمیرسند . مثل آنها مثل آن آدمی است كه مركبی به
او دادهاند كه از شهری به شهری برود ، او خيال میكند هر چه به اين مركب
بيشتر شلاق بزند و فشار بياورد زودتر میرسد . چند منزل اول را با يك منزل
به يك روز میرود ولی يك وقت متوجه میشود كه حيوان بيچاره را زخمی كرده
و حيوان هم از راه مانده و جابجا ايستاد ، به مقصد نرسيد ، مركبش را هم
مجروح و ناقص كرد . فرمود : آدمی كه بر روی خود فشار میآورد و زائد بر
استعداد خويش بر خودش تحميل میكند خيال میكند زودتر به مقصد میرسد ، او
اصلا به مقصد نمیرسد . روحش میشود مثل مركبی كه زخم برداشته باشد ، از
راه میماند و ديگر قدم از قدم بر نمیدارد . نسبت به مردم هم همين طور
است .
مسلمان و همسايه مسيحی
امام صادق داستانی نقل میكند . فرمود : مردی بود مسلمان و عابد ،
همسايهای داشت مسيحی . با او رفت و آمد میكرد تا كم كم تمايل به اسلام
پيدا كرد و به دست او مسلمان شد . بعد اين آدم به خيال خودش خواست او
را خيلی مسلمان كند و خيلی به ثواب برساند . آن بيچاره كه تازه مسلمان
شده بود و فردا روز اول اسلامش بود يك وقت ديد كه قبل از طلوع صبح كسی
در خانهاش را میزند . كيستی ؟ من