حركت دادن است ، ولی اين ، آن حركت كوچكی است كه پيغمبران میدهند كه
محروم را سوق میدهند به سوی اينكه ای محروم ! برو حق خودت را استيفا كن
، ای مظلوم ! برو حق خودت را از ظالم بگير . اين هم جزء حركتهايی است
كه انبياء دارند ولی كوچكترين حركتهاست چون حركتی است كه منافع و ميل
طبيعی انسان هم آن را تأييد میكند . " رنجبران متحد بشويد حق خودتان را
از زورگويان بگيريد " . در اين مسير حركت دادن ، البته كاری است ،
نمیخواهم بگويم كار كوچكی است ، اما در برنامه انبياء ، اين آن كار
كوچك انبياء است كه انجام دادهاند و از ديگران هم بهتر انجام دادهاند .
آن حركت بزرگی كه انبياء میدهند ، حركتی است كه انسان را از منزل نفس
به سوی حق سوق میدهند . گفت :
صلای باده زد پير خرابات
|
بده ساقی كه فی التأخير آفات
|
سلوك راه عشق از خود رهايی است
|
نه طی منزل و قطع مسافات
|
بشر را از خودی رهاندن و به حق رساندن . يعنی بشر را از درون خودش
عليه خودش برانگيختن . نه تنها شمای مظلوم را عليه من ظالم برانگيزد ،
من ظالم را هم احيانا و در خيلی موارد عليه خودم برانگيزد كه اسمش میشود
توبه ، بازگشت ، حركت دادن انسانها از خودی و از نفس پرستی به سوی
حقيقت پرستی . كار مشكل اين است . هركس در اين كار با انبياء رقابت
كرد آنوقت میتوانيم برايش حساب باز بكنيم . فلان رهبر انقلابی مردم را
در جهت