السلام بر منبر بود . به مردم فرمود ( جمله‏ای كه هميشه تكرار می‏فرمود ) :
« ايها الناس سلونی قبل ان تفقدونی » ( 1 ) . قبل از اينكه مرا در ميان‏
خود در نيابيد هر چه سؤال داريد از من بپرسيد و هر چه بپرسيد من جواب‏
می‏دهم . من به راههای آسمان از راههای زمين آگاهترم ، يعنی از زمين‏
می‏خواهيد بپرسيد ، از آسمان می‏خواهيد بپرسيد ، محدوديتی نيست . يك وقت‏
ديدند شخصی كه قيافه‏اش نشان می‏داد از مهوده عرب يعنی از عربهای يهودی‏
است ( هم قيافه‏اش نشان می‏داد كه عرب است و هم طرز لباس و قيافه‏اش‏
نشان می‏داد كه يهودی است . علامتی گفته‏اند : يك آدم مثلا باريك اندام‏
بلند قد سياه چرده كه يك كمانی هم انداخته بود ) از گوشه مجلس بلند شد
شروع كرد با خشونت صحبت كردن : ايها المدعی ما لا يعلم ای آدم پر مدعا
كه چيزی را كه نمی‏دانی ادعا می‏كنی ! اين حرفها چيست كه از همه جا از من‏
بپرسيد ؟ ! آيا واقعا تو می‏توانی هر چه از تو بپرسند جواب بدهی ؟ ! شروع‏
كرد به هتاكی كردن نسبت به علی عليه السلام با اينكه خليفه است . مثل‏
اينكه او می‏دانست كه علی چه روشی دارد و كسی نيست كه اگر كسی به او
فحش هم بدهد فورا بگويد گردنش را بزنيد . چون جسارت كرد ، اصحاب‏
يكمرتبه از جا حركت كردند و می‏خواستند به او حمله بكنند . فورا علی‏
جلوشان را گرفت . جمله‏ای دارد كه من به اعتبار آن جمله اين حديث را نقل‏
كردم . فرمود :
« الطيش لا يقوم به حجج الله » ، ( 1 ) . با فشار ، حجج الهی را نمی‏شود
اقامه كرد . حرفی زده و به من گفته . سؤالی دارد بگذاريد بيايد پيش‏

پاورقی :
. 1 سفينة البحار ، ج 1 ص . 586