تيپ عمرو عاص اند . هر كس ديگر باشد می‏گويد : وای ببين چه آدمی را علی‏
در چه فرصتی رها كرد ؟ ! خوب يك شمشير حواله‏اش می‏كردی پدرش را در
می‏آوردی . ولی علی مردی نبود كه ولو برای كشتن عمرو عاص ، اين مردی كه‏
برای نجات خودش به عورت خودش متوسل شده از مسير حق منحرف شود .
رويش را برگرداند و رفت . و ما نظاير اينها را در سيره ائمه اطهار و
پيغمبر اكرم زياد می‏بينيم : با دشمن هم كه رو برو می‏شوند دست از آن‏
معالی اخلاق و مكارم اخلاق خودشان بر نمی‏دارند . اينهاست كه نشان می‏دهد كه‏
اينها در يك سطح ديگری بودند و در سطح ديگری فكر می‏كر دند . آنها خودشان‏
را پاسدار حق و حقيقت می‏دانند .

امام حسين و استخدام وسيله

برای امام حسين مسئله اين نيست كه كشته بشود يا كشته نشود ، مسئله اين‏
است كه دين كشته نشود ، يك اصل ولو اصل كوچك دين كشته نشود . صبح‏
عاشورا می‏شود . شمر بن ذی‏الجوشن كه در بدسرشتی ، شايد در دنيا نظير ندارد
، شتاب دارد كه قبل از شروع جنگ بيايد اوضاع را ببيند . فكر كرد از
پشت خيمه‏ها بيايد بلكه دست به يك جنايتی بزند ، ولی نمی‏دانست كه قبلا
امام حسين تعبيه‏ای ديده است ، خيمه‏ها را دستور داده نزديك يكديگر به‏
شكل خط منحنی در بياورند ، پشتش هم يك خندق بكنند و مقداری نی خشك در
آنجا بريزند و آتش بزنند كه دشمن نتواند از پشت سر بيايد . وقتی آمد ،
مواجه شد با اين وضع ، ناراحت شد و شروع كرد به