اول بعثتش آمد در دامنه صفا ايستاد ، فرياد كشيد آن طوری كه در آن وقت‏
مرسوم بود كه شعار می‏دادند يا صباحا يا صباحا ( و از اين جمله‏ها ) يعنی‏
خطر ! خطر ! مردم در دامنه صفا جمع شدند . چه خبر است ؟ برای اولين بار
از محمد امين صلی الله عليه و آله و سلم می‏شنوند : خطر ! خطر ! چه خطری‏
است ؟ آيا قصه‏ای نظير قصه عام الفيل پيش آمده ؟ اول از مردم تصديق‏
خواست : ايها الناس ! تاكنون مرا در ميان خود چگونه شناخته‏ايد ؟ همه‏
گفتند : امين و راستگو . فرمود : اگر الان من شما را انذار بكنم و به شما
اعلام خطر بكنم كه در پشت اين كوهها ( 1 ) دشمن با لشكر جرار آمده است و
می‏خواهد بريزد بر سر شما ، سخن مرا باور می‏كنيد يا نه ؟ گفتند : البته .
تا اين گواهی را گرفت فرمود :
« انی نذير لكم بين يدی عذاب شديد »( 2 ) .
پس به شما اعلام خطر بكنم كه اين راهی كه شما می‏رويد دنبالش عذاب‏
شديد الهی است در دنيا و آخرت .
« انا ارسلناك شاهدا و مبشرا و نذيرا و داعيا الی الله باذنه » .
آمده‏ای مردم را می‏خوانی به اذن پروردگار به سوی پروردگار ، مردم را
حركت می‏دهی به سوی پروردگار . تو داعی الی الله هستی . اين دعوت الی‏
الله كار كوچكی نيست . حالا كه تو داعی الی الله هستی ، به چه وسيله‏
می‏شود مردم را دعوت كرد ؟

پاورقی :
. 1 می‏دانيد مكه در ميان كوه است .
. 2 [ من پيشاپيش شما را به عذابی سخت بيم دهنده‏ام ] .