چهارم به اندازه قرن پنجم . تاريخ علوم اسلامی اين امر را نشان می‏دهد .
اگر شما اخلاق را مطالعه كنيد ، فقه را مطالعه كنيد ، معارف و فلسفه را
مطالعه كنيد ، عرفان را ملاحظه كنيد ، می‏بينيد در هر قسمت كه پيغمبر سخن‏
گفته است ، مفسرينی كه در دوره‏های بعد آمده‏اند واقعا بهتر توانسته‏اند به‏
عمق كلام پيغمبر برسند . اعجاز پيغمبر در همين است . ما تنها اگر فقه‏
خودمان را در نظر بگيريم ، چنانچه يك نابغه هزار سال پيش را مثلا در نظر
بگيريم ، شيخ صدوق و شيخ مفيد و حتی شيخ طوسی را در نظر بگيريم در فهم‏
معانی [ كلمات ] پيغمبر در مسائل فقهی ، و بعد بيابيم نهصد سال بعدش‏
شيخ مرتضی انصاری را در نظر بگيريم ، می‏بينيم شيخ مرتضی انصاری در نهصد
سال بعد از شيخ طوسی و شيخ مفيد و شيخ صدوق بهتر می‏تواند سخن پيغمبر را
تحليل بكند . آيا از اين جهت است كه شيخ مرتضی نبوغ بيشتری دارد از شيخ‏
طوسی داشته است ؟ نه ، علم زمان او وسعت بيشتری دارد از علم زمان شيخ‏
طوسی ، علم جلوتر رفته است و در نتيجه اين بهتر می‏تواند به عمق سخن‏
پيغمبر برسد تا او كه در هزار سال قبل بوده . آينده هم همينجور است . صد
سال ديگر ، دويست سال ديگر افرادی پيدا خواهند شد كه خيلی عميقتر از شيخ‏
انصاری سخنان پيغمبر را درك بكنند . اين در گفتار .