از قبيل سيد قطب و غيره در كتابهای خود اين نظر را تبليغ و نظر مخالف‏
را سخت تخطئه كردند .
ندوی در فصل " عبور مسلمان از جاهليت به اسلام " تحت عنوان "
محكمات و بينات در الهيات " ميگويد :
" پيامبران مردم را از ذات خدا و صفات او و آغاز و انجام جهان و
سرنوشت نهائی بشر آگاه كردند و اطلاعاتی به رايگان در اين زمينه‏ها در
اختيار بشر قرار دادند و او را از بحث در اين مسائل كه مبادی و مقدماتش‏
در اختيار او نيست ( زيرا اين علوم ماوراء حس و طبيعت است و قلمرو
علم و انديشه بشر منحصرا محسوسات است ) بی نياز ساختند اما مردم اين‏
نعمت را قدر ندانستند ، و به بحث و فحص در اين مسائل كه جز گام گذاشتن‏
در منطقه‏های تاريك و مجهول نيست پرداختند " ( 1 ) .
همين نويسنده در فصلی ديگر از كتاب خود كه درباره انحطاط مسلمين بحث‏
می‏كند تحت عنوان " كم اهميت دادن به علوم مفيد " علماء اسلام را
اينچنين مورد انتقاد قرار می‏دهد :
دانشمندان و انديشمندان اسلامی آن اندازه كه به بحث درباره
مابعدالطبيعه كه از يونان آموخته بودند اهميت دادند به

پاورقی :
1 - ماذا خسرالعالم بانحطاط المسلمين ، چاپ چهارم ، صفحه 97.