پاورقی : 1 - خطبه . 150 2 - خطبه . 184 3 - خطبه . 1 4 - خطبه . 150 5 - خطبه . 63
به اينكه ذات حق وجود محض و انيت صرف و واقعيت مطلقه است نظير فرض
جهان جسمانی ديگر در كنار جهان جسمانی غير متناهی است يعنی فرضی غير
ممكن است .
در نهج البلاغه مكرر در اين باره بحث شده است كه وحدت ذات حق وحدت
عددی نيست و او با يكی بودن عددی توصيف نمیشود و تحت عدد در آمدن ذات
حق ملازم است با محدوديت او .
« الاحد لا بتاويل عدد » ( 1 ) او يك است ولی نه يك عددی .
« لا يشمل بحد و لا يحسب بعد » ( 2 ) هيچ حد و اندازهای او را در بر
نمیگيرد و با شمارش به حساب نمیآيد .
« من اشار اليه فقد حده و من حده فقد عده » ( 3 ) هر كس بدو اشاره كند
او را محدود ساخته است و هر كس او را محدود سازد او را تحت شمارش
درآورده است .
« من وصفه فقد حده و من حده فقد عده و من عده فقد ابطل ازله » ( 4 )
هر كس او را با صفتی ( زائد بر ذات ) توصيف كند او را محدود ساخته
است و هر كس او را محدود سازد او را شماره كرده است و هر كه او را
شماره كند ازليت و تقدم او را بر همه چيز از بين برده است .
« كل مسمی بالوحده غيره قليل » ( 5 ) هر چيزی كه با وحدت نامبرده شود
كم است جز او كه با اينكه واحد
پاورقی : 1 - خطبه . 150 2 - خطبه . 184 3 - خطبه . 1 4 - خطبه . 150 5 - خطبه . 63 |