پاورقی : 1 - نهج البلاغه ، خطبه . 221 2 - نهج البلاغه ، خطبه . 201
بهزيستی در حد اعلا را ، شايسته اين كه كمال مطلوب انسان قرار گيرد
نمیداند ، زيرا اولا در جهان بينی اسلامی جهان ابدی و جاويدان ، در دنبال
اين جهان میآيد كه سعادت و شقاوتش محصول كارهای نيك و بد او در اين
جهان است و ثانيا مقام انسان و ارزشهای عالی انسان برتر و بالاتر از
اينست كه خويشتن را " بسته " و اسير ، و " برده " ماديات اين جهان
نمايد .
اينست كه علی ( ع ) مكرر به اين مطلب اشاره میكند كه دنيا خوب جائی
است اما برای كسی كه بداند اين جا قرارگاه دائمی نيست ، گذرگاه و
منزلگاه او است :
" « و لنعم دار ما لم يرض بها دارا » " ( 1 ) .
خوب خانهای است دنيا ، اما برای كسی كه آن را خانه خود ( قرارگاه خود
) نداند .
" « الدنيا دار مجاز لا دار قرار ، فخذوا من ممركم لمقركم » " ( 2 ) .
دنيا خانه بين راه است نه خانه اصلی و قرارگاه دائمی .
از نظر مكتبهای انسانی جای هيچگونه شك و ترديد نيست كه هر چيزی كه
انسان را به خود ببندد و در خود محو نمايد بر ضد شخصيت انسانی است زيرا
او را راكد و منجمد میكند ، سير تكامل انسان لايتناهی است و هر گونه
توقفی و ركودی و " بستگيی " بر ضد آن است . ما هم در اين جهت بحثی
نداريم يعنی اين مطلب را به صورت كلی میپذيريم سخن در دو مطلب ديگر
است :
پاورقی : 1 - نهج البلاغه ، خطبه . 221 2 - نهج البلاغه ، خطبه . 201 |