سخن را برای خود سخن و اظهار هنر سخنوری ايراد نكرده است ، سخن برای او
وسيله بوده نه هدف ، او نمی‏خواسته است به اين وسيله يك اثر هنری و يك‏
شاهكار ادبی از خود باقی بگذارد ، بالاتر اينكه سخنش كليت دارد محدود به‏
زمان و مكان و افراد معينی نيست . مخاطب او " انسان " است و به همين‏
جهت نه مرز می‏شناسد و نه زمان ، همه اينها ميدان را از نظر شخص سخنور
محدود و خود او را مقيد می‏سازد .
عمده جهت در اعجاز لفظی قرآن كريم اينست كه با اينكه يكسره موضوعات‏
و مطالبش با موضوعات سخنان متداول عصر خود مغاير است و سر فصل ادبيات‏
جديدی است و با جهان و دنيای ديگری سر و كار دارد ، زيبايی و فصاحتش در
حد اعجاز است ، نهج البلاغه در اين جهت نيز مانند ساير جهات متاثر از
قرآن و در حقيقت فرزند قرآن است .

مباحث و موضوعات در نهج البلاغه

مباحث و موضوعاتی كه در نهج البلاغه مطرح است و رنگهای مختلفی به اين‏
سخنهای آسمانی داده است زياد است . اين بنده ادعا ندارد كه بتواند نهج‏
البلاغه را تجزيه و تحليل كند و حق مطلب را ادا نمايد ، فقط در نظر دارد
نهج البلاغه را با اين ديد مورد بررسی قرار دهد و شك ندارد كه در آينده‏
كسانی پيدا خواهند شد كه حق مطلب را بهتر ادا كنند .