دو كار بنا به مصلحت يكی را انتخاب كرد كه شاق‏تر و فرساينده‏تر بود ،
برای او آسان بود كه قيام كند و حداكثر آن بود كه بواسطه نداشتن يار و
ياور خودش و فرزندانش شهيد شوند ، شهادت آرزوی علی بود و اتفاقا در
همين شرايط است كه جمله معروف را ضمن ديگر سخنان خود به ابوسفيان فرمود
:
" « و الله لابن ابيطالب آنس بالموت من الطفل بثدی امه » " ( 1 ) .
به خدا سوگند كه پسر ابوطالب مرگ را بيش از طفل پستان مادر را دوست‏
می‏دارد ، علی با اين بيان به ابوسفيان و ديگران فهماند كه سكوت من از
ترس مرگ نيست ، از آن است كه قيام و شهادت در اين شرايط بر زيان‏
اسلام است نه به نفع آن .
علی خود تصريح می‏كند كه سكوت من حساب شده بود ، من از دو راه آنرا كه‏
به مصلحت نزديكتر بود انتخاب كردم : " « و طفقت ارتای بين ان اصول‏
بيد جذاء او اصبر علی طخيه عمياء ، يهرم فيها الكبير و يشيب فيها الصغير
و يكدح فيها مؤمن حتی يلقی ربه ، فرايت ان الصبر علی هاتی احجی فصبرت و
فی العين قذی و فی الحلق شجی » " ( 2 ) .
در انديشه فرو رفتم كه در ميان دو راه كدام را برگزينم ؟ آيا با كوته‏
دستی قيام كنم يا بر تاريكيی كور صبر كنم ، تاريكيی كه بزرگسال در آن‏
فرتوت می‏شود و تازه سال پير می‏گردد و مؤمن در تلاشی سخت تا آخرين نفس‏
واقع می‏شود ، ديدم صبر بر همين حالت طاقتفرسا عاقلانه تر است پس صبر
كردم در حاليكه خاری

پاورقی :
1 - نهج البلاغه ، خطبه . 5
2 - نهج البلاغه ، خطبه . 3