خصوصا اينكه او در زمان خلافت خود يك نوبت از مردم خواست كه قرار
بيعت را اقاله كنند و او را از نظر تعهدی كه از اين جهت بر عهدهاش
آمده آزاد گذارند ، كسی كه در شايستگی خود برای اين كار ترديد میكند و از
مردم تقاضا مینمايد استعفايش را بپذيرند چگونه است كه خليفه پس از خود
را تعيين میكند .
" « فيا عجبا بينا هو يستقيلها فی حياته اذ عقدها لاخر بعد وفاته » ".
شگفتا كه ابوبكر از مردم میخواهد كه در زمان حياتش او را از تصدی
خلافت معاف بدارند و در همان حال زمينه را برای ديگری بعد از وفات
خويش آماده میسازد .
پس از بيان جمله بالا ، علی ( ع ) شديدترين تعبيراتش را درباره دو
خليفه كه ضمنا نشان دهنده ريشه پيوند آنها با يك ديگر است بكار میبرد
میگويد :
" « لشد ما تشطرا ضرعيها » " .
با هم ، به قوت و شدت ، پستان خلافت را دوشيدند .
ابن ابی الحديد درباره استقاله ( استعفاء ) ابوبكر میگويد جملهای به دو
|