او هستی . كداميك از من و تو بيشتر با او دشمنی كرديم و راههايی را كه‏
به قتل او منتهی می‏شد بيشتر نشان داديم ؟ آنكس كه بيدريغ در صدد ياری او
بر آمد اما عثمان به موجب يك سوء ظن بيجا خود طالب سكوت او شد و
كناره‏گيری او را خواست يا آنكس كه عثمان از او ياری خواست و او به دفع‏
الوقت گذراند و موجبات مرگ او را برانگيخت تا مرگش فرا رسيد ؟ البته‏
من هرگز از اينكه خير خواهانه در بسياری از بدعتها و انحرافات بر عثمان‏
انتقاد می‏كردم پوزش نمی‏خواهم و پشيمان نيستم . اگر گناه من اين بوده‏
است كه او را ارشاد و هدايت كرده‏ام آنرا می‏پذيرم ، چه بسيارند افراد
بيگناهی كه مورد ملامت واقع می‏شوند ، آری گاهی ناصح و خيرخواه نتيجه‏ای كه‏
از كار خود می‏گيرد بدگمانی طرف است . من جز اصلاح تا حدی كه در قدرت‏
دارم قصدی ندارم جز از خدا توفيقی نمی‏خواهم و بر او توكل می‏كنم .
در يك نامه ديگر خطاب به معاويه چنين می‏نويسد :
« فاما اكثارك الحجاج فی عثمان و قتلته فانك انما نصرت عثمان حيث‏
كان النصر لك ، و خذلته حيث كان النصر له » ( 1 ) .
اما اينكه تو فراوان مساله عثمان و

پاورقی :
1 - نهج البلاغه ، نامه . 37