بعد جريان وفات رسول اكرم ( ص ) را در حالی كه سرش بر سينه او بود ، و
آنگاه جريان غسل دادن پيغمبر ( ص ) را به دست خود نقل میكند ، در حالی
كه فرشتگان او را در اين كار كمك میكردند و او زمزمه فرشتگانرا میشنيد و
حس میكرد كه چگونه دستهای میآيند و دستهای میروند و بر پيغمبر ( ص )
درود میفرستند . و تا لحظهای كه پيغمبر ( ص ) را در مدفن مقدسش به خاك
سپردند زمزمه فرشتگان يك لحظه هم از گوش علی ( ع ) قطع نگشته بود . بعد
از يادآوری موقعيتهای مخصوص خود از مقام تسليم و عدم انكار ( بر خلاف
بعضی صحابه ديگر ) گرفته تا فداكاريهای بینظير و تا قرابت خود با پيغمبر
( ص ) تا جائی كه جان پيغمبر ( ص ) در دامن علی ( ع ) از تن مفارقت
میكند چنين میفرمايد :
« فمن ذا احق به منی حيا و ميتا » چه كسی از من به پيغمبر در زمان
حيات و بعد از مرگ او سزاوارتر است ؟
قرابت و نسب
چنانكه میدانيم پس از وفات رسول اكرم ( ص ) سعد بن عباده انصاری
مدعی خلافت شد و گروهی از افراد قبيلهاش دور او را گرفتند ، سعد و اتباع
وی محل سقيفه را برای اينكار انتخاب كرده بودند ، تا آنكه ابوبكر و عمر
و ابوعبيده جراح آمدند و مردم را از توجه به سعد بن ابی عباده باز داشتند
و از حاضرين