اين ارزيابی اينست كه اصول و مبادی اجتماعی بر اصول و مبادی اخلاقی تقدم‏
دارد ، آن يكی اصل است و اين يكی فرع ، آن يكی تنه است و اين يكی شاخه‏
، آن يكی ركن است و اين يكی زينت و زيور .
از نظر علی ( ع ) آن اصلی كه می‏تواند تعادل اجتماع را حفظ كند و همه را
راضی نگهدارد ، به پيكر اجتماع ، سلامت و به روح اجتماع آرامش بدهد
عدالت است ، ظلم و جور و تبعيض قادر نيست حتی روح خود ستمگر و روح آن‏
كسی كه به نفع او ستمگری می‏شود راضی و آرام نگهدارد تا چه رسد به‏
ستمديدگان و پايمال شدگان ، عدالت بزرگراهی است عمومی كه همه را
می‏تواند در خود بگنجاند و بدون مشكلی عبور دهد ، اما ظلم و جور كوره راهی‏
است كه حتی فرد ستمگر را به مقصد نمی‏رساند .
می‏دانيم كه عثمان بن عفان قسمتی از اموال عمومی مسلمين را در دوره‏
خلافتش تيول خويشاوندان و نزديكانش قرار داد ، بعد از عثمان علی ( ع )
زمام امور را به دست گرفت . از آن حضرت خواستند كه عطف به ما سبق‏
نكند و كاری به گذشته نداشته باشد . كوشش خود را محدود كند به حوادثی كه‏
از اين به بعد در زمان خلافت خودش پيش می‏آيد ، اما او جواب می‏داد كه :
« الحق القديم لا يبطله شی‏ء »
حق كهن به هيچ وجه باطل نمی‏شود .
فرمود به خدا قسم اگر با آن اموال برای خود زن