اما از جنبه عقلی : در اروپا به دنبال پيروزی روش حسی و تجربی بر روش‏
قياسی در طبيعيات ، اين فكر پيدا شد كه روش تعقلی نه تنها در طبيعيات‏
، بلكه در هيچ جا اعتبار ندارد و تنها فلسفه قابل اعتماد ، فلسفه حسی‏
است ، نتيجه طبيعی اين نظر اين بود كه مسائل الهی مشكوك و غير قابل‏
اعتماد اعلام شود زيرا از قلمرو مشاهدات حسی و تجربی بيرون است .
سابقه موج اشعريگری در دنيای اسلام از يك طرف ، موفقيتهای پياپی و
حيرت انگيز روش حسی و تجربی در طبيعيات از طرف ديگر ، گروهی از
نويسندگان مسلمان غير شيعی را سخت به هيجان آورده و سبب پديد آمدن يك‏
نظر تلفيقی شد كه هم از جنبه شرعی و هم از جنبه عقلی به كار بردن روش‏
تعقلی را در الهيات مردود اعلام كردند . از جنبه شرعی مدعی شدند كه از
نظر قرآن تنها راه قابل اعتماد برای خداشناسی همان روش حسی و تجربی يعنی‏
مطالعه در آفرينش است و آنچه غير اين است بيهوده است ، قرآن در ده‏ها
آيه خود در كمال صراحت مردم را به مطالعه مظاهر طبيعت دعوت كرده است‏
و كليد و رمز مبدا و معاد را در طبيعت دانسته است و از جنبه عقلی‏
گفته‏های فيلسوفان حسی اروپا را در گفته‏ها و نوشته‏های خود منعكس كردند .
فريد وجدی در كتاب " علی اطلال المذهب المادی " و سيد ابوالحسن ندوی‏
هندی در كتاب " ماذا خسرالعالم بانحطاط المسلمين " و نويسندگان "
اخوان المسلمين "