آورده است و امانتی كه خداوند به او سپرده است ادا كند ، هر گاه چنين‏
كند بر مردم است كه فرمان او را بشنوند و اطاعتش را بپذيرند و دعوتش‏
را اجابت كنند .
چنانكه ملاحظه می‏شود ، قرآن كريم ، حاكم و سرپرست اجتماع را به عنوان‏
" امين " و " نگهبان " اجتماع می‏شناسد ، حكومت عادلانه را نوعی‏
امانت كه به او سپرده شده است و بايد ادا نمايد تلقی می‏كند . برداشت‏
ائمه دين و بالخصوص شخص اميرالمؤمنين علی عليه السلام عينا همان چيزی‏
است كه از قرآن كريم استنباط می‏شود .
اكنون كه با منطق قرآن در اين زمينه آشنا شديم به ذكر نمونه‏های ديگری‏
از نهج البلاغه بپردازيم ، بيشتر بايد به سراغ نامه‏های علی ( ع ) به‏
فرماندارانش برويم ، مخصوصا آنها كه جنبه بخشنامه دارد ، در اين نامه‏ها
است كه شان حكمران و وظائف او در برابر مردم و حقوق واقعی آنان منعكس‏
شده است .
در نامه‏ای كه به عامل آذربايجان می‏نويسد چنين می‏فرمايد :
" « و ان عملك ليس لك بطعمه و لكنه فی عنقك امانه و انت مسترعی‏
لمن فوقك ليس لك ان تفتات فی رعيته » " . . . ( 1 ) .
مبادا بپنداری كه حكومتی كه به تو سپرده شده است يك شكار است كه به‏
چنگت افتاده است ، خير ، امانتی برگردنت گذاشته شده است و ما فوق تو
از تو رعايت و نگهبانی و

پاورقی :
1 - نهج البلاغه بخش نامه‏ها ، نامه 5