از امامت جماعت پرهيز داشت ، سالی در ماه مبارك رمضان با اصرار
زياد او را وادار كردند كه اين يك ماهه در مدرسه صدر اقامه جماعت كند ،
با اينكه مرتب نمی آمد و قيد منظم آمدن سر ساعت معين را تحمل نمیكرد ،
جمعيت بی سابقهای برای اقتدا شركت میكردند ، شنيدم كه جماعتهای اطراف
خلوت شد ، او هم ديگر ادامه نداد .
تا آنجا كه من اطلاع دارم مردم اصفهان عموما او را میشناختند و به او
ارادت میورزيدند ، همچنانكه حوزه علميه قم به او ارادت میورزيد ، هنگام
ورودش به قم علماء قم با اشتياق به زيارتش میشتافتند . ولی او از قيد
" مريدی " و " مرادی " مانند قيود ديگر آزاد بود . رحمه الله عليه و
رحمه و اسعه و حشره الله مع اوليائه .
با همه اينها من ادعا نمیكنم كه او در همه دنياهای نهج البلاغه وارد بود
و همه سرزمينهای نهج البلاغه را فتح كرده بود . او متخصص برخی از دنياهای
نهج البلاغه بود و در آنچه متخصص بود خود بدان " متحقق " بود ، يعنی آن
قسمت از نهجالبلاغه در او عينيت خارجی يافته بود . نهج البلاغه چندين
دنيا دارد : دنيای زهد و تقوا ، دنيای عبادت و عرفان ، دنيای حكمت و
فلسفه ، دنيای پند و موعظه ، دنيای ملاحم و مغيبات ، دنيای سياست و
مسؤوليتهای اجتماعی دنيای حماسه و شجاعت . . . اينهمه از يك فرد دور از
انتظار است . او توانسته بود بخشی از اين اقيانوس عظيم را بپيمايد و بر
قسمتهائی از آن احاطه يابد .
|