به دنيا میآيند ، بچه ها میبينند پدر و مادرها چنين میكنند ، همان كار
پدر و مادرها را تعقيب میكنند ، نسل به نسل كه میگذرد و سابقه تاريخی
پيدا میكند ، جزء سنن و مأثر ملی میشود ، جزء ترادسيونها میشود ، جزء
غرور و افتخارات ملی میشود ، ديگر نمی شود آنرا از افراد بشر گرفت
درست مثل گچی كه در ابتدا كه با آب مخلوط میشود يك ماده شلی است ،
آنرا به هر شكلی كه بخواهيد در میآوريد ، ولی وقتی كه بالاخره به يك شكلی
درآمد ، تدريجا خشك میشود و هر چه خشكتر میگردد ، سفتتر میشود بعد به
يك حالتی میرسد كه با كلنگ هم نمی شود آنرا خرد كرد .
آيا با اينها بايد مبارزه كرد يا نبايد مبارزه كرد ؟ يعنی آيا آزادی
فكر كه می گوئيم بشر فكرش بايد آزاد باشد شامل عقيده به اين معنا میشود
؟ مغالطه ای كه در دنيای امروز وجود دارد در همين جاست از يك طرف
میگويند فكر و عقل بشر بايد آزاد باشد ، و از طرف ديگر میگويند عقيده هم
بايد آزاد باشد ، بت پرست هم بايد در عقيده خودش آزاد باشد ، گاو
پرست هم بايد در عقيده خودش آزاد باشد ، اژدها پرست هم بايد در عقيده
خودش آزاد باشد هر كسی هر چه را كه میپرستد ، هر چيزی را به عنوان عقيده
برای خودش انتخاب كرده بايد آزاد باشد و حال آنكه اينگونه عقائد ضد
آزادی فكر است ، همين عقائد است كه دست و پای فكر را میبندد آنوقت
میآيند تعريف میكنند كه بله انگلستان يك كشور صد در صد آزادی است ،
تمام ملل در آنجا آزادی دارند ، بت پرست بخواهد بت پرستی كند ، دولت
به او آزادی میدهد ، گاو پرست هم بخواهد گاو پرستی كند چون آنجا مركز
آزادی است ، به او آزادی میدهند حتی وسيله برايش فراهم میكنند ،
|