پاورقی : . 1 هرمس ( Hermes ) . تواريخ قديم جماعتی از حكما و علمای نجوم را نام میبرد كه به عنوان " هرامسه " خوانده میشوند و دوره آنان را قبل از دوره يونانيان ضبط میكند . معروفترين آنان همان است كه " هرمس الهرامسه " خوانده میشود و هرگاه هرمس مطلق گفته شود وی مقصود است . به واسطه قدمت زمان ، تاريخ صحيح و معتبری از آنان در دست نيست . در تاريخ الحكماء قفطی و محبوب القلوب اشكوری مینويسد : " هرمس الهرامسه در مصر قبل از طوفان تولد يافته و او همان است كه عبرانيين به نام " اخنوخ " و يونانيين به نام " ارميس " و عرب به نام " ادريس " میخوانند و همان است كه خداوند به وی نعمتهای سهگانه ( ملك ، حكمت ، نبوت ) عطا فرمود " . از گفته مورخين قديم برمیآيد كه هرمس همان ادريس پيغمبر است كه در كتب آسمانی از وی ياد شده . اشكوری در محبوب القلوب از تاريخ ابن الجوزی نقل میكند كه هرمس اول كسی است كه حكمت و علم نجوم را به الهام الهی استخراج نمود ، و از ابو معشر بلخی نقل میكند كه هرامسه زياد بودند و افضل و اعلم از همه سه تن بودند و هرمس در مصر مسكن داشت و اهرام را او بنا نمود . بليناس ( Balinas ) . بليناس نيز از اقدمين حكماست . كتابی به نام علل بليناس در دست است كه منسوب به وی است . گويند وی يكی از هرامسه است . در اول كتاب علل بليناس ترجمه " قسيس ساخنوس " داستان عجيبی كه ضمنا مشتمل بر يك نوع مكاشفه از بليناس است از زبان خود بليناس نقل میكند . در آنجا میگويد : " من يتيمی بودم از اهل " طوانه " و چيزی نداشتم . در شهر ما يك مجسمه سنگی وجود داشت كه بالای يك ستونی از چوب نصب شده بود و بر آن نوشته شده بود : " من هرمس هستم كه خداوند او را به نعمت خود مخصوص داشت . من اين نشانه را آشكارا در اينجا قرار دادم و سر آن را پنهان كردم برای آنكه به آن سر آگاه نشود مگر حكيمی مانند خودم " . بر سينه آن مجسمه نوشته بود : " هركس ميل دارد به سر خلقت و صنعت طبيعت آگاه >