خط مستقيم قرار بگيريم همان وضع پيش می‏آيد ، و نظير اين بيان كه در حس‏
گفته شد در مورد فكر نيز جاری است و از اين بيان حصول نتيجه‏های زيرين‏
روشن است :

پاورقی :
>
بنابراين چه امتيازی در بين است كه ما كانت را شكاك و ايده آليست و
ماديين را رئاليست بدانيم ؟ !
آيا بين رولاتيويسم و ماترياليسم ديالكتيك از لحاظ ارزش معلومات فرق‏
است يا نه ؟
قبلا اشاره كرديم كه طرفداران ماترياليسم ديالكتيك بين نظريه خود
درباب ارزش معلومات و نظريه نسبيون فرق می‏گذارند زيرا آنها حقايق نسبی‏
را دارای خاصيت تحول و تكامل می‏دانند و اما ساير نسبيون ( به حسب ادعای‏
ماديين ) اين عقيده را ندارند و از همين لحاظ است كه مسلك خود را "
مسلك جزم " ( دگماتيسم ) و مسلك آنها را مسلك شك ( سپتی سيسم )
معرفی می‏كنند . حالا بايد ببينيم آيا واقعا اين مقدار فرق موجب می‏شود كه‏
ارزش معلومات در نظر اين دو دسته فرق كند ، نسبيون شكاك و ماديين‏
يقينی و جزمی باشند يا نه ؟ دكتر ارانی در جزوه ماترياليسم ديالكتيك‏
صفحه 39 می‏گويد :
" از توليد يك اشتباه جلوگيری می‏كنيم . ممكن است از استعمال مفهوم‏
" نسبی " راجع به " حقيقت " ما را جزء نسبيون كه در جدول جزء
آگنوستی سيست‏ها ( agnosticist ) ( لا ادريون ) ذكر شده تصور كنند ولی اين‏
دو موضوع را بايد كاملا جدا كرد . به عقيده ما درجه هر حقيقت ، هر
ايدئولوژی علمی ، مشروط به زمان است و آنچه كه بلا شرط است اينكه هر
تاريخ ، هر ايدئولوژی علمی با يك واقعيت يعنی با طبيعت مطلق نظير
می‏باشد . از يك طرف اين حقيقت نسبی كه ما می‏گوييم ، غير مشخص است و
به واسطه همين غير مشخص بودن است كه علم بشر جامد و راكد نمانده تكامل‏
پيدا كرده است ، ولی از طرف ديگر در عين حال به اندازه كافی مشخص است‏
كه فكر منطقی را از انكار وجود حقيقت و واقعيت يعنی از تبعيت‏
ايده‏آليسم و آگنوستی سيسم امثال كانت و هيوم خلاص نمايد . اين اختلاف‏
بين " ماترياليسم ديالكتيك " و عقيده " نسبی فلسفی " را بايد در نظر
داشت . همانطور كه هگل گفته است ديالكتيك شامل ، يك جزء عقايد نسبی و
نفی و شك را داراست ولی منحصر به اين افكار نيست يعنی نسبی بودن‏
حقيقت را قبول می‏كند ولی در ضمن >