مفاهيم ذهنيه كنده شده و خط بطلان به دور منطق قديم كه بزم آرای اين‏
مفاهيم بوده كشيده شده و منطقی تازه به نام " ديالكتيك " پيدا شده و
دست به كار گرديده است .

پاورقی :
> بالا می‏گوييم از جمله آن قضايا قضيه " دائمه " است يعنی آن قضيه‏ای‏
كه در وی حكم شده است به ثبوت محمول از برای موضوع دائما و ابدا ، مثل‏
مواردی كه محمول خاصيت لا ينفك موضوع است و قدما برای مثال حركت فلك‏
را ذكر می‏كردند اما پيروان صدرالمتألهين كه به حركت جوهری قائل بودند
چون جسم فلكی را كه موضوع حركت دوری فلك است به همراه همه اجسام ديگر
متغير و متحرك به حركت جوهری ذاتی می‏دانستند از اين‏رو توضيح می‏دادند كه‏
موضوع " حركت فلكی " جسم مطلق آن است نه جسم خاص آن ( رجوع شود به‏
منظومه منطق سبزواری درباب بيان عرض لازم و عرض مفارق ) .
ماترياليسم ديالكتيك می‏گويد :
" از منطق جامد ( منطق قديم ) اعتقاد به ضروری و دائمی بودن ، به‏
نتايج غلط می‏رساند زيرا هر مفهومی جزئی از طبيعت و تحت تأثير تمام‏
اجزاء ديگر طبيعت است و اجزاء طبيعت دائما در تغيير و تبديل می‏باشند ،
پس مفاهيم دائما در حال تكاپو و تغيير می‏باشند ، پس هيچ مفهوم جامدی‏
وجود ندارد " .
و نيز می‏گويد :
" قضايايی كه در ذهن ما پيدا می‏شود چون تصوير يكی از ارتباطاتی است‏
كه اجزاء طبيعت با يكديگر دارند آن ارتباطات آن به آن در تغيير می‏باشند
پس هيچ قضيه دائمی وجود ندارد و مخصوصا اعتقاد به ضروری و دائمی در منطق‏
جامد انسان را به نتايج غلط می‏رساند " ( 1 ) .
چنانكه ملاحظه می‏فرماييد خود ماترياليستها بدون آنكه توجه داشته باشند ،
به دائمی بودن بعضی قضايا ( ماده دائما در حركت است ) معترفند . در
منطق قديم نيز بعضی از قضايا را دائمی می‏دانستند نه تمام قضايا را . . .>
( 1 ) رجوع شود به ماترياليسم ديالكتيك ارانی ، صفحه 46 و 47 و 48.