ديگری میگويد اسفار جمع " سفر " به معنای كتاب است و اگر اين دو نفر
شخصا ورق اول اسفار را مطالعه كرده بودند میدانستند كه اسفار نه جمع سفر
است و نه سفرنامه است .
آن معلم شفاهی كه ادوارد برون میگويد كه به گوبينو در ايران فلسفه
ملاصدرا را تعليم میكرده است ، علیالظاهر يك نفر يهودی بوده است به نام
ملا لالهزار و با كمك و معاونت او بوده كه رساله گفتار دكارت را به
فارسی ترجمه كرده است .
گوبينو در همان كتاب در ضمن شرح حال صدرالمتألهين ، از استاد وی
فيلسوف عظيمالشأن مير محمد باقر داماد به عنوان يكنفر " ديالكتيسين "
( جدلی ) ياد میكند ، و پس از آنكه رفتن ملاصدرا را به درس ميرداماد به
اشاره شيخ بهائی نقل میكند ، به نتيجه تحصيلات ملاصدرا نزد ميرداماد
اينطور اشاره میكند :
" و پس از چند سال به فصاحت و بلاغتی كه در او سراغ داريم رسيد " .
غرض ما انتقاد از روش مستشرقين نيست ، زيرا اين انتظار بیجايی است
از ما كه از افراد ملل بيگانه توقع داشته باشيم كه آنها بيايند و مثلا
فلسفه و علوم يا مذهب يا ادبيات يا تاريخ ما را توضيح دهند و به جهان
معرفی كنند . در زبان عربی اين مثل معروف است : " ما حك ظهری مثل
ظفری " يعنی هيچ چيزی مانند سرانگشت خودم پشتم را خارش نمیدهد . اگر
مردمی راستی علاقهمند باشند كه خود را بشناسانند و تاريخ يا ادبيات يا
مذهب يا فلسفه خود را به جهانيان معرفی كنند ، تنها راهش اين است كه
اين كار بوسيله خودشان انجام بگيرد . افراد ملل بيگانه اگر فرضا با كمال
بیغرضی و علاقهمندی دست به اين كار بزنند بالاخره در اثر عدم آشنايی كامل
گرفتار اغلاط و اشتباهات بزرگی میشوند چنانكه صدها از اين اشتباهات در
مورد بيان تاريخ يا معرفی آداب و عادات ساده رسمی رخ داده است تا چه
رسد به " فلسفه " كه تخصص فنی لازم دارد و تنها دانستن زبان و مراجعه
به كتب كافی نيست .
برای كسانی كه به عمليات خاورشناسان اعتقاد راسخ دارند ، به عنوان
نمونه اين قسمت را نقل میكنيم :
همين كنت گوبينو سابقالذكر كه در زمان ناصرالدين شاه در ايران اقامت
داشته و زبان فارسی را خوب تكلم میكرده ، در كتابی كه به نام سه سال در
ايران به زبان فرانسه منتشر كرده و به فارسی ترجمه شده است ، آنجا كه
كيفيت احوالپرسی
|