از بيان فوق میتوان نتيجه گرفت :
. 1 وجود خطا در خارج ، بالعرض است يعنی در جايی كه ما خطا میكنيم
هيچيك از قوای مدركه و حاكمهمان در كار مخصوص به خود خطا نمیكند بلكه
در مورد دو حكم مختلف از دو قوه مثلا ، حكم اين قوه را به مورد قوه ديگر
تطبيق مینماييم ( حكم خيال را به مورد حكم حس يا به مورد حكم عقل ) و
اين نكته مضمون سخنی است كه فلاسفه میگويند كه " خطا در احكام عقليه به
واسطه مداخله قوه خيال است " .
و از همين جا میشود نتيجه گرفت كه اگر چنانچه ما در تكون علوم كنجكاوی
كرده و به تميز ادراكات حقيقی و مجازی ( بالذات و بالعرض ) نائل گشته
و خواص كلی آنها را به دست آوريم میتوانيم به كليات خطا و صواب خود
واقف گرديم و به اصطلاح منطق " در موارد قضايا ميان خطا و صواب تميز
دهيم " .
. 2 در مورد هر خطايی صوابی هست .
نظرياتی كه در اين مقاله به ثبوت رسيد به قرار ذيل میباشد :
. 1 هر تصديق ، مسبوق به تصور است .
. 2 ميان مدرك حسی و صورت خيالی و صورت عقلی وی نسبت ثابتی موجود
میباشد .
. 3 صورت عقلی موجود خارجی مسبوق به صورت خيالی وی و صورت خيالی وی
مسبوق به ادراك حسی وی میباشد .
. 4 معلومات تصوری كه به نحوی قابل انطباق به خارج میباشند منتهی به
حس هستند ( اين حكم نيازمند به توضيحی است كه در مقاله آينده داده
میشود ) .
. 5 ما به ماهيات اشياء فیالجمله نائل میشويم .
. 6 در مرتبه وجود حسی ( اثر موجود در عضو حساس ) خطايی نيست .
. 7 در مرتبه ادراك حسی مفرد خطايی نيست .
. 8 در حكمی كه در مرتبه حس میباشد خطايی نيست .
. 9 خطا در هر جا محقق شود در مرتبه ادراك و حكم و مقايسه با خارج
است .
. 10 وجود خطا در خارج بالعرض است .
. 11 در مورد هر ادراك ناصواب ، ادراك صوابی نيز داريم ، چنانكه به
حسب واقع هر دروغی راستی دارد .
. 12 علم حضوری قابل خطا نيست .
|