وسيله كشف حقيقت نيستند ، وسيله كشف حقيقت يك قوه ديگری است كه‏
می‏توان آن را قوه " درون بينی " يا " شهود باطنی " خواند و هم آنكه‏
او را عالی‏ترين مراتب عقل ناميد . برگسون می‏گويد انسان با يك نوع تفكر
در " خود " و شهود درونی " نفس " به حقيقت مطلق راه می‏يابد و به‏
فلسفه اولی كه عهده‏دار تبيين حقايق مطلقه است تنها از اين راه می‏توان‏
رسيد .
در خاتمه توضيح اين نكته لازم است كه از ارزش معلومات را از دو جنبه‏
می‏توان مورد نظر قرار داد ، از جنبه نظری و از جنبه عملی .
بيان ارزش معلومات از جنبه نظری ، يعنی تحقيق اينكه آيا مدركات و
معلومات ما عين واقع و نفس الامر است كه در ذهن ما پيدايش يافته يا
غير آن ؟
توجه فلاسفه در مبحث " ارزش معلومات " به اين قسم از ارزش است و
اين قسم از ارزش است كه قاطبه دانشمندان جديد از دكارت به بعد ، از
محسوسات نفی كرده‏اند و گفته‏اند حس وسيله كشف حقيقت نيست .
و اما " ارزش عملی " يعنی تحقيق اينكه هر چند معلومات ما حقيقت را
بر ما كشف نمی‏كند اما اينقدر هست كه در عمل ما را هدايت می‏كند يعنی‏
اينقدر می‏دانيم كه بين ادراكات ما و اشياء خارجی يك رابطه مستقيم هست‏
، مثلا در خارج كيفيت مخصوصی هست كه در ما صورت رنگ را ايجاد می‏كند و
كيفيت ديگر مخصوصی هست كه در ذهن ما ايجاد صوت می‏كند و لهذا به وسيله‏
همين معلومات می‏توان با خارج ارتباط پيدا كرد و در عمل استفاده نمود و
بعباره اخری معلومات ما اگر ما را به ماهيت اشياء خارجی واقف نمی‏كنند
اجمالا به وجود آنها واقف می‏كنند .
اين نوع از ارزش را تنها سوفسطائيان انكار دارند و چنانكه دانستيم بعد
از دكارت دانشمندان جديد هر چند ارزش نظری محسوسات را منكرند اما
ارزش عملی آنها را انكار ندارند . دانشمندان بزرگ از قبيل دكارت و
كانت تصريح كرده‏اند كه ارزش عملی محسوسات قابل انكار نيست .
از اينجا بی‏پايگی يك قسمت از پندارهای ماديين روشن می‏شود .
دكتر ارانی در جزوه " ماترياليسم ديالكتيك " فصل " ارزش معلومات‏
" می‏گويد :