آسان است زيرا در اصطلاحات فلسفی معمولا حقيقت همرديف " صدق " يا "
صحيح " است و به آن قضيه ذهنی گفته می‏شود كه با واقع مطابقت نكند ،
اما " خطا " يا " كذب " يا " غلط " به آن قضيه ذهنی گفته می‏شود كه‏
با واقع مطابقت نكند ، مثلا اعتقاد به اينكه " چهار مساوی است با دو
ضرب در دو " يا اعتقاد به اينكه " زمين گرد خورشيد می‏چرخد " حقيقت و
صدق و صحيح است و اما اعتقاد به اينكه " دو ضرب در دو مساوی است با
سه " يا اعتقاد به اينكه " خورشيد گرد زمين می‏چرخد " خطا و كذب و غلط
است . پس " حقيقت " وصف ادراكات است از لحاظ مطابقت با واقع و
نفس الامر .
در اصطلاحات جديد معمولا به خود واقع و نفس الامر " واقعيت " اطلاق‏
می‏شود نه حقيقت ، و ما نيز از همين اصطلاح پيروی می‏كنيم و لهذا هر وقت‏
" واقعيت " بگوييم منظور ما خود واقع و نفس الامر است و هر وقت "
حقيقت " بگوييم منظور آن ادراكی است كه با واقع مطابقت دارد .
فلاسفه از دوره‏های قديم ، حقيقت يا صدق يا صحيح را به همين معنا كه‏
گفته شد تعريف و تفسير كرده‏اند يعنی هر وقت می‏گفتند فلان مطلب حقيقت‏
است يا صحيحی است يا صدق است يعنی با واقع مطابق است و اگر می‏گفتند
خطا يا كذب يا غلط است يعنی با واقع مطابقت ندارد .
در منطق و فلسفه قديم تحت عنوان " مناط صدق و كذب قضايا " مبحثی را
طرح می‏كردند كه روی همين اساس بحث می‏نمود .
ولی بعضی از دانشمندان جديد در اثر اشكالاتی كه ( بيان اشكالات در ضمن‏
نقل كلمات خود آنها خواهد آمد ) بنابراين تعريف وارد می‏آمده و آن‏
اشكالات به عقيده آنها لا ينحل بوده مناط صدق و حقيقی بودن قضايا را
چيزهای ديگری غير از مطابقت با واقع بيان نموده و حقيقت را به نحوهای‏
ديگری تعريف كرده‏اند و به گمان خود به اين وسيله خود را از آن محذورات‏
رهانيده‏اند .
اينك بيان بعضی از تعريف و تفسيرهايی كه اخيرا بعضی از دانشمندان‏
كرده‏اند .
اگوست كنت ( 1 ) دانشمند معروف فرانسوی و مؤسس فلسفه پوزيتيويسم (
2 ) می‏گويد :

پاورقی :
. 1 . August Cont
. 2 . Positivism