مكتب هگل تماس گرفت . در بيست و چهار سالگی در پاريس برای اولين بار
با ماركس برخورد نمود و از آنجا مبارزه دسته جمعی آنها آغاز گرديد .
بعد از اين جريان ، پيشرفت فلسفه مادی تابع پيشرفت مرام حزبی بود و
هر اندازه كه حزب كمونيست در دنيا نفوذ پيدا كرده فلسفه مادی جديد را
كه به عنوان " ماترياليسم ديالكتيك " معروف است با خود برده است .
به همين مناسبت در سالهای اخير در كشور ما نيز كتب و رسالات و مقالات‏
زيادی تحت عنوان " ماترياليسم ديالكتيك " منتشر شده . اين نشريات به‏
واسطه بستگی با كانونهای حزبی از نوع تبليغاتی كه در نشريات حزبی ( نه‏
در نشريات علمی و فلسفی ) از آنها استفاده می‏شود استفاده كرده است .
در نشريات حزبی چون هدف اصلی هموار كردن جاده‏های سياسی و از بين بردن‏
جميع موانع و سدهاست ، توسل به هر وسيله جايز است زيرا طبق اصول حزبی‏
" هدف وسيله را مباح می‏كند " . اصول حزبی مقيد نيست حقايق را چنانكه‏
هست جلوه بدهد بلكه مقيد است آنطوری جلوه بدهد كه وصول به هدف را ممكن‏
سازد ، ولی در آثار علمی و فلسفی معمولا چون غرض اصلی اقناع حس‏
حقيقت‏جويی است ، از روش فوق احتراز می‏شود .
ماديين قرون جديده به طور كلی اين تصور برايشان پيدا شده است كه علوم‏
حسی و تجربی به سود ماديت پيش می‏رود ، ولی طرفداران ماترياليسم‏
ديالكتيك چنان راه اغراق و مبالغه را پيش می‏گيرند كه ماديگری را ثمره‏
مستقيم و خاصيت لا ينفك علوم معرفی می‏كنند و حتی از اينكه خود دانشمندان‏
و پديد آورندگان اين علوم ، مادی نبوده‏اند تعجب می‏كنند .
طرفداران اين مكتب صريحا ادعا می‏كنند كه يا بايد تابع حكمت الهی شد و
وجود خدا را قبول كرد و منكر جميع علوم و وجود صناعات و اختراعات شد و
يا بايد اينها را قبول كرد و پشت پا به حكمت الهی زد !
كمترين فايده‏ای كه ممكن است يك خواننده با ذوق از مطالعه اين كتاب‏
ببرد اين است كه به خوبی درك می‏كند " ماترياليسم ديالكتيك " عليرغم‏
ادعای طرفدارانش ارتباطی با علوم ندارد و تمام اصول آن يك نوع تحريفات‏
و استنباطات شخصی است كه عده‏ای به سليقه خود كرده‏اند .
مهمترين دليلی كه اين اشخاص در تبليغات خود می‏آورند اين است كه در
قرون