اشكال

دانشمندان مادی به اين استدلال پاسخ می‏دهند كه تبدلاتی كه در مغز مثلا
انجام می‏گيرد ، تدريجی و دقيق است و دستگاه ادراك به دريافتن وی قادر
نيست و

پاورقی :
> ذهن آن را نگاهداری و يادآوری نمايد . بديهی است تا چيزی از خارج‏
وارد ذهن نشود نگاهداری و يادآوری معنا ندارد .
ب . حفظ ( نگاهداری ) . چيزی كه وارد ذهن می‏شود ، تا اثری از خود باقی‏
نگذارد ( يا خود باقی نماند ) ممكن نيست خود به خود با نبودن عوامل مؤثر
خارجی مجددا در صفحه ذهن حاضر شود .
ج . تذكر ( يادآوری ) يعنی مورد توجه قرار دادن آن خاطره گذشته يا حاضر
كردن آن خاطره گذشته در صفحه روشن ذهن .
د . تشخيص ( بازشناسی ) يعنی تميز دادن اينكه اين يادآوری امر گذشته‏
است نه احساس مجدد و نه تخيل واهی .
تئوريها و فرضيه‏های دانشمندان ، راجع به مرحله دوم از اين چهار مرحله (
مرحله حفظ ) است ، راجع به اين جهت كه صورتهای ادراكی در مدتی كه مورد
توجه ذهن نيست در چه حالی است ؟ به چه نحو نگاهداری می‏شود ؟ مثلا در
مثال بالا پس از آنكه رفيق خود را ملاقات نمود و مذاكراتی بين آنها صورت‏
گرفت ، در مدتی كه اين ملاقات و مذاكره مورد توجه ذهن نيست در چه حالی‏
است و به چه نحو نگاهداری می‏شود كه بعدها می‏تواند مرحله سوم ( يادآوری )
و مرحله چهارم ( بازشناسی ) را طی كند ؟
اينك شرح بعضی تئوريهای مهم درباره اين موضوع :
بعضی از حكمای يونان قديم معتقد بوده‏اند كه تصويری از شی ادراك شده در
مغز نقش می‏بندد و عين آن تصوير در مغز باقی می‏ماند . اين نظريه امروز
طرفدارانی ندارد و از جهاتی مردود است .
دكارت می‏گويد تأثيرات ابتدائی ، شيارهايی در مغز ايجاد می‏نمايد و هر
وقت روح به آن شيارها عبور نمود تأثيری مشابه تأثير اولی ايجاد می‏كند .
مطابق اين نظريه روح در ذات خود موجودی است مستقل از بدن ولی از "
ادراكات " تنها چيزی كه باقی >