فلسفی يونان كه تقريبا از دو هزار و ششصد سال قبل آغاز می‏شود باقی مانده‏
است زيرا از آن وقت تاكنون فترتی كه موجب محو و نابودی كلی آن آثار
بشود حاصل نشده است .
آن نهضت فكری كه در كرانه‏های آسيای صغير و يونان پديد آمد ، در
اسكندريه تعقيب شد و هنگامی كه حوزه اسكندريه و آتن رو به نابودی و
اضمحلال كلی می‏رفت و ژوستی نين امپراطور روم شرقی در سال 529 ميلادی دستور
تعطيل دانشگاهها و بستن درهای مدارس آتن و اسكندريه را داد و دانشمندان‏
از بيم متواری شدند و حوزه‏های تدريس و تعليم به هم خورد ، در يك قطعه‏
ديگر جهان نهضت ديگری با طلوع نير اسلام آغاز شد و مقدمات مدنيت جديد و
عميق ديگری فراهم آمد .
در اثر تشويق و تجليلی كه از طرف پيشوای عظيم‏الشأن اسلام و اولياء
بزرگوار دين از مقام دانش و دانشجويی شد شعله طلب علم دو مرتبه در دلها
روشن گشت تا آنكه تمدن وسيع و عظيم اسلامی به وجود آمد ، رشته‏های مختلف‏
علوم تدوين و تنظيم شد ، كتابها از زبانهای مختلف و بيش از همه كتب‏
يونانی ترجمه شد ، مدارس و دانشگاهها از نو تأسيس گشت ، كتابخانه‏ها
پديد آمد ، شهرهای بزرگ كشور پهناور اسلامی مهد علوم و محل آمد و شد
محصلين گشت ، از اروپای فعلی و ساير نقاط جهان محصلين به كشورهای اسلامی‏
اعزام شد ، تا آنكه بالاخره پس از گذشتن چند قرن ، تحول جديد اروپا پديد
آمد و در عالم علم و دانش رخ داد آنچه رخ داد .
ولی چيزی كه از نظر تاريخ مسلم است اين است كه يونان قديم نيز
سرمايه‏های اصلی معلومات خويش را مديون مشرق زمين است و دانشمندان‏
بزرگ آنجا مسافرتها به مشرق كرده‏اند و از اندوخته‏های دانشمندان شرقی‏
بهره‏مند گشته و پس از عودت ، در وطن خود منتشر ساخته‏اند . ما نمی‏خواهيم‏
در اين مقدمه به معرفی فلسفه باستانی مشرق و مقدار بهره‏ای كه يونان‏
باستان از آن برده است و يا معرفی فلسفه ده قرن پيش اسلامی و ميزان‏
استفاده‏ای كه اروپای جديد از آن كرده است و يا به بحث در مقدار ميراثی‏
كه از يونانيان به مسلمين رسيد و تحولاتی كه در دوره اسلامی پيدا كرد و
اينكه مسلمين فلسفه يونان را به چه صورتی در آوردند و چه اندازه از خود
بر آن افزودند بپردازيم ، زيرا علاوه بر اينكه اگر بنا شود از روی سند و
تحقيق در اين موضوعات قضاوت شود احتياج به صرف وقتهای زياد و نوشتن‏
كتابهای مستقل دارد ، با موضوع كتاب حاضر ارتباط زيادی ندارد .