در مجموعه پدر و مادرش پيدا شده است .
و خود همين پديده دو لحظه در يك حال نمانده و هر لحظه تحولی تازه‏
داشته و

پاورقی :
>
و اما شكاكان هر چند منكر واقعيتهای خارجی نيستند اما برای علوم و
ادراكات ارزش قطعی قائل نيستند و می‏گويند ممكن است اشياء خارجی چگونگی‏
خاصی داشته باشند و ما طور ديگری كه قوای ادراكی ما اقتضا می‏كند و
متناسب با شرايط زمانی و مكانی است ادراك نماييم و ما نمی‏دانيم‏
معلومات ما حقيقت است يا خطا و ميزانی هم كه بتوان حقيقت را از خطا
تشخيص داد دردست نيست .
پيرهون ( Pirron ) ( 370 - 280 قبل از ميلاد ) مؤسس مكتب شكاكان ، ده‏
سبب را يادآور شده است و گفته است اين علل ده‏گانه ارزش قطعی معلومات‏
را از بين می‏برد .
پس به عقيده " سوفسطائی " حقيقتی ( ادراك مطابق با واقع ) در كار
نيست و به عقيده " شكاك " نمی‏دانم علوم ما حقيقت است يا نيست .
مسلكهای ديگری در قرون جديده پيدا شده است و همه آنها با اختلافات‏
جزئی كه در اين مسأله دارند نتيجتا با مذهب شكاكان ( سپتيسيسم ) يكی‏
می‏شود ، مانند مسلك انتقادی كانت آلمانی " گريتی سيسم " ( griticism
) و مسلك اصالت عمل " پراگماتيسم " ( Pragmatism ) ويليام جيمز
امريكايی .
در مقاله چهارم كه مستقلا از ارزش معلومات بحث خواهيم كرد بيان هر
يك از اين مسلكها خواهد آمد .
از اين دو دسته كه بگذريم ( سوفسطائيان و شكاكان ) به كسانی برمی‏خوريم‏
كه " اصحاب جزم و يقين " خوانده می‏شوند ، يعنی برای معلومات ارزش‏
قطعی قائل هستند ( می‏دانم علم و ادراكات با واقع مطابق است ) . اين‏
گروه معتقدند كه اگر فكر با اسلوب منطقی صحيحی راهنمايی شود به حقايق‏
غير قابل ترديدی نائل می‏شود كه با واقع مطابقت دارد .
لكن اين گروه نيز دو دسته‏اند : دسته اول پيروان فلسفه اولی ( متافيزيك‏
) كه افلاطون و ارسطو و پيروانشان از يونانيان قديم و همه فلاسفه اسلامی و
دكارت ( Descartes ) و لايب نيتس ( Leibniz ) و اسپينوزا ( Spinoza ) و
بعضی ديگر از اروپائيان جديد از آن جمله‏اند . >