ثروت زن بمراتب از مرد افزونتر است .
بعلاوه ، زن باقی ماندن زن ، يعنی باقی ماندن جمال و نشاط و غرور در زن‏
مستلزم آسايش بيشتر و تلاش كمتر و فراغ خاطر زيادتری است . اگر زن‏
مجبور باشد مانند مرد دائما در تلاش و كوشش و در حال دويدن و پول‏
درآوردن باشد ، غرورش در هم ميشكند ، چين‏ها و گره‏هائی كه گرفتاريهای‏
مالی به چهره و ابروی مرد انداخته است در چهره و ابروی او پيدا خواهد شد
. مكرر شنيده شده است زنان غربی كه بيچاره‏ها در كارگاهها و كارخانه‏ها و
اداره‏ها اجبارا در تلاش معاشند ، آرزوی زندگی زن شرقی را دارند . بديهی‏
است زنی كه آسايش خاطر ندارد فرصتی نخواهد يافت كه بخود برسد و مايه‏
سرور و بهجت مرد نيز واقع شود .
لذا نه تنها مصلحت زن ، بلكه مصلحت مرد و كانون خانوادگی نيز در
اينست كه زن از تلاشهای اجباری خرد كننده معاش معاف باشد . مرد هم‏
ميخواهد كانون خانوادگی برای او كانون آسايش و رفع خستگی و فراموشخانه‏
گرفتاريهای بيرونی باشد . زنی قادر است كانون خانوادگی را محل آسايش و
فراموشخانه گرفتاريها قرار دهد كه خود باندازه مرد خسته و كوفته كار
بيرون نباشد . وای بحال مردی كه خسته و كوفته پا به خانه بگذارد و با
همسری خسته‏تر و كوفته‏تر از خود روبرو شود .
لهذا آسايش و سلامت و نشاط و فراغ خاطر زن برای مرد نيز ارزش فراوان‏
دارد .
سر اينكه مردان حاضرند با جان كندن پول در آورند و دو دستی تقديم زن‏
خود كنند تا او با گشاده دستی خرج سر و بر خود كند اينست كه مرد نياز
روحی خود را به زن دريافته است ، دريافته