آنرا شناخته است در حقوق يونان و رم و ژاپن و تا چندی پيش هم در حقوق‏
غالب كشورها وجود نداشته ، يعنی زن مثل صغير و مجنون ، محجور و از تصرف‏
در اموال خود ممنوع بوده است . در انگلستان كه سابقا شخصيت زن كاملا در
شخصيت شوهر محو بود دو قانون يكی در سال 1870 و ديگری در سال 1882 ميلادی‏
باسم قانون مالكيت زن شوهردار از زن رفع حجر نمود . در ايتاليا قانون‏
1919 ميلادی زن را از شمار محجورترين خارج كرد . در قانون مدنی آلمان (
1900 ميلادی ) و در قانون مدنی سويس ( 1907 ميلادی ) زن مثل شوهر خود
اهليت دارد .
ولی زن شوهردار در حقوق پرتغال و فرانسه هنوز در عداد محجورين است .
گو كه قانون 18 فوريه 1938 در فرانسه در حدودی حجر زن شوهردار را تعديل‏
كرده است " .
چنانكه ملاحظه می‏فرمائيد هنوز يك قرن نميگذرد از وقتی كه اولين قانون‏
استقلال مالی زن در مقابل شوهر ( 1882 در انگلستان ) در اروپا تصويب شد و
به اصطلاح از زن شوهردار رفع محجوريت شد .

چرا اروپا ناگهان استقلال مالی داد ؟

حالا چطور شد كه در يك قرن چنين حادثه مهمی رخ داد ؟ آيا احساسات‏
انسانی مردان اروپائی به غليان آمد و به ظالمانه بودن كار خود پی بردند ؟
پاسخ اين پرسش را از " ويل دورانت " بشنويد . وی در لذات فلسفه‏
صفحه 158 بحثی تحت عنوان " علل " باز كرده است و در آنجا به اصطلاح‏
علل آزادی زن را در اروپا شرح ميدهد .