اين قانون اخلاقی عالی مسيحی را كارخانه داران مجلس عوام وضع كردند تا
بتوانند زنان انگلستان را به كارخانه‏ها بكشانند . از آن سال تا به امسال‏
سودجوئی مقاومت ناپذيری آنانرا از بندگی و جان كندی در خانه رهانيده ،
گرفتار جان كندی در مغازه و كارخانه كرده است . . . " ( 2 )
تكامل ماشينيسم ، و رشد روز افزون توليد به ميزان بيش از حد نياز
واقعی انسانها ، و ضرورت تحميل بر مصرف كننده با هزاران افسون و نيرنگ‏
، و فوريت استخدام همه وسائل سمعی و بصری و فكری و احساسی و ذوقی و هنری‏
و شهوانی برای تبديل انسانها به صورت عامل بی اراده مصرف ، بار ديگر
ايجاب كرد كه سرمايه‏داری از وجود زن بهره‏كشی كند ، اما نه از نيروی بدنی‏
و قدرت كار زن به صورت يك كارگر ساده و شريك با مرد در توليد ، بلكه‏
از نيروی جاذبه و زيبائی او و از گرو گذاشتن شرافت و حيثيتش و از قدرت‏
افسونگری او در تسخير انديشه‏ها و اراده‏ها و مسخ آنها و در تحميل مصرف بر
مصرف كننده و بديهی است كه همه اينها به حساب آزادی او و تساويش با
مرد گذاشته شد .
سياست نيز از استخدام اين عامل غافل نماند . ماجراهايش را مرتب در
جرائد و مجلات می‏خوانيد ، در همه اينها از وجود زن بهره‏كشی شد و زن‏
وسيله‏ای برای اجرای مقاصد مرد قرار گرفت اما در زير سرپوش آزادی و
تساوی .
بديهی است كه جوان قرن بيستم هم از اين فرصت گرانبها غفلت نكرد ،
برای اينكه از زير بار تعهدات سنتی نسبت به زن شانه خالی كند و ارزان و
رايگان او را شكار كند و به چنگ آورد ، از همه بيشتر بر بيچارگی زن و
تبعيضهای ناروا نسبت به او اشك تمساح ريخت ، تا آنجا كه به خاطر اينكه‏
در اين جهاد مقدس ! بهتر شركت كند ازدواج خود را تا حدود

پاورقی :
> 1870 و ديگری 1882 ميلادی به اسم قانون مالكيت زن شوهردار ، از زن رفع‏
حجر نمود " .
2 - لذات فلسفه ، صفحات 155 - . 159