هوسرانی را هر روز فراهمتر سازيم و آنگاه بخواهيم با زور قانون آنها را
بمردان متصل كنيم و به اصطلاح به ريش مردان بچسبانيم ؟ اسلام كاری كرده كه
مرد عملا زن را بخواهد و دوستدار او باشد ، اسلام هرگز نخواسته كه بزور زن
را بمرد بچسباند .
بطور كلی هر جا كه پای علاقه و ارادت و اخلاص در ميان باشد و اين امور
پايه و ركن كار محسوب شوند جای اجبار قانونی نيست . ممكن است جای
تأسف باشد ولی جای اجبار و الزام و اكراه نيست .
مثالی ذكر كنم - ميدانم كه در نماز جماعت عدالت امام و اعتقاد
مأمومين بعدالت او شرط است . ارتباط و اجتماع امام و مأمومين ارتباط و
اجتماعی است كه بر اساس عدالت امام و ارادت و علاقه و اخلاص مأمومين
استوار شده است . قلب و احساسات ركن اساسی اين ارتباط و اجتماع است .
بهمين دليل اين اجتماع و ارتباط اجبار بردار و الزام بردار نيست . قانون
نميتواند ضامن بقاء و ادامه آن باشد . اگر مأمومين نسبت بامام جماعت
خود بی علاقه گردند و اراده و اخلاصشان سلب گردد اين ارتباط و اجتماع طبعا
از هم پاشيده است خواه سلب اراده و علاقه و اخلاص مأمومين از امام بجا
باشد يا بيجا . فرضا امام جماعت دارای عاليترين درجه عدالت و تقوا و
صلاحيت باشد نميتوان مأمومين را مجبور به اقتدا كرد . مضحك است اگر
امام جماعتی به دادگستری عرض حال بدهد چرا مردم بمن ارادت ندارند ؟ چرا
مردم بمن اعتقاد ندارند ؟ و بالاخره چرا مردم بمن اقتدا نميكنند ؟ بلكه
منتهای اهانت بمقام يك امام جماعت اينست كه مردم را با قوه جبريه
باقتداء به او وادار كنند .
|