خود قرار دهد ، ميان او و همسر اولش و همچنين ميان فرزندان اين زن و
فرزندان همسر اولش هيچگونه تبعيض و تفاوتی قائل نشود . زن اول تحت
عنوان يك وظيفه اجتماعی نسبت به خواهر خودش از حق خود بگذرد و فداكاری
كند و اين نوع اشتراك و سوسياليزم را كه ضروریترين انواع سوسياليزم است
بپذيرد . اما اين فيلسوف قرن بيستم ميگويد : زنان محروم ، شوهران زنان
ديگر را بدزدند ، بچههای بی پدری كه از اينراه بوجود میآيند دولت تكفل
كند . از نظر اين فيلسوف قرن بيستم ، احتياج زن به تأهل فقط از سه ناحيه
است : يكی از ناحيه جنسی كه با زرنگی و دلربائی زن بخوبی تأمين ميشود ،
ديگر از ناحيه فرزند كه آنهم با دزدی تأمين ميگردد . سوم از ناحيه
اقتصادی كه بوسيله دولت بايد تأمين شود . از نظر اين فيلسوف چيزی كه
اهميت ندارد يكی اينست كه زن احتياج دارد به عواطف صميمانه شوهر ،
احتياج دارد به اينكه مردی او را زير بال حمايت خود بگيرد و تماس با او
تنها از ناحيه احتياج جنسی نباشد . موضوع ديگری كه از نظر اين فيلسوف
اهميت ندارد وضع پريشان و ناراحت كننده كودكی است كه از اينراه بدنيا
میآيد . هر كودكی ، بلكه هر انسانی نياز دارد به پدر شناخته شده و مادر
شناخته شده . هر كودكی نياز دارد به عواطف صميمانه پدر و مادر . تجربه
نشان داده است مادری كه فرزندش پدر مشخصی ندارد ، و قلبش از منبع
عواطف پدر آن فرزند سيراب نميشود ، كمتر نسبت به فرزندش مهر ميورزد .
اين كسر محبتها را از كجا بايد تأمين كرد ؟ آيا دولت میتواند تأمين كند
؟
آقای راسل متأسف است كه اگر پيشنهاد او قانونی نشود ،
|