ميگويد : " اصل تعدد زوجات اساس تشكيل خانواده ، ( در ايران زمان‏
ساسانيان ) بشمار ميرفت . در عمل ، تعداد زنانيكه مرد ميتوانست داشته‏
باشد بنسبت استطاعت او بود . ظاهرا مردمان كم بضاعت بطور كلی بيش از
يك زن نداشتند . رئيس خانواده از حق رياست دودمان بهره‏مند بود . يكی‏
از زنان سوگلی و صاحب حقوق كامله محسوب شده و او را " زن پادشاييها "
( پادشاه زن ) يا زن ممتاز می‏خواندند . از او پست‏تر زنی بود كه عنوان‏
خدمتكاری داشت و او را زن خدمتكار ( زنی چگاريها ) می‏گفتند . حقوق‏
قانونی اين دو نوع زوجه مختلف بود . ظاهرا كنيزان زر خريد و زنان اسير
جزو طبقه چاكر زن بوده‏اند . معلوم نيست كه عده زنان ممتاز يكمرد محدود
بوده است يا خير ، اما در بسی از مباحثات حقوقی از مردی كه دو زن ممتاز
دارد سخن بميان آمده است . هر زنی از اين طبقه عنوان بانوی خانه داشته‏
است ، و گويا هر يك از آنها دارای خانه جداگانه بوده‏اند . شوهر مكلف‏
بود كه مادام العمر زن ممتاز خود را نان دهد و نگهداری كند . هر پسری تا
سن بلوغ و هر دختری تا سن ازدواج دارای همين حقوق بوده‏اند ، اما زوجه‏هائی‏
كه عنوان چاكر زن داشته‏اند فقط اولاد ذكور آنان در خانواده پدری پذيرفته‏
ميشده است " .
در تاريخ اجتماعی ايران از انقراض ساسانيان تا انقراض امويان (
تأليف مرحوم سعيد نفيسی ) مينويسد : " شماره زنانی كه مردی می‏توانست‏
بگيرد نامحدود بود ، و گاهی در اسناد يونانی ديده شده است كه مردی چند
صد زن در خانه داشته است . "
منتسكيو در روح القوانين از آكاتياس مورخ رومی نقل