اعلای عشق و احساسات با تعدد سازگار نيست ، همچنانكه با عقل و منطق نيز
سازگار نيست .
" راسل " در زناشوئی و اخلاق ميگويد : " بسياری از مردم امروز عشق را
يك مبادله منصفانه احساسات ميدانند و همين دليل به تنهائی صرف نظر از
دلائل ديگر برای محكوم كردن تعدد زوجات كافی است " .
من نمی‏دانم چرا اگر بناست مبادله احساسات منصفانه باشد بايد انحصاری‏
باشد ؟ مگر پدر كه فرزندان متعدد خود را دوست ميدارد و متقابلا آنها پدر
را دوست می‏دارند مبادله احساسات آنها بطور منصفانه نيست ؟ اتفاقا با
اينكه فرزندان متعدند علاقه پدر به هر يك از فرزندان بر علاقه هر يك از
فرزندان نسبت بپدر ميچربد .
عجيب اينست كه اين سخن را كسی می‏گويد كه دائما به شوهران توصيه می‏كند
كه عشق زن خود را به بيگانه محترم بشمارند و مانع روابط عاشقانه آنها
نشوند . متقابلا چنين توصيه‏هائی بزنان ميكند . آيا بعقيده راسل باز هم‏
مبادله احساسات زن و شوهر منصفانه است ؟

از نظر تربيتی

هووگری ضرب المثل ناسازگاری است . برای زن دشمنی بالاتر از " هوو "
وجود ندارد . چند همسری زنان را بقيام و اقدام عليه يكديگر و احيانا شوهر
وا می‏دارد و محيط زناشوئی را كه بايد محيط صفا و صميميت باشد بميدان‏
جنگ و جدال و كانون كينه و انتقام تبديل می‏كند . دشمنی و رقابت و
عداوت ميان