مرحله گفته شده معطوف كنيم . حقيقت اينست آنچه در اين باره گفته شده
جز يك سلسله فرضها و تخمينها چيزی نيست . نه حقايق تاريخی است و نه
حقايق علمی و تجربی . پارهای قرائن از يكطرف و بعضی فرضيههای فلسفی
درباره انسان و جهان از طرف ديگر منشاء پديد آمدن اين فرضها و تخمينها
درباره زندگی بشر ما قبل تاريخ شده است . آنچه درباره دوره باصطلاح
مادرشاهی گفته شده چيزی نيست كه باين زوديها بتوان باور كرد ، و همچنين
چيزهائی كه درباره فروختن دختران از طرف پدران و استثمار زنان از طرف
شوهران گفتهاند .
در اين فرضها و تخمينها دو چيز به چشم میخورد يكی اينكه سعی شده تاريخ
بشر اوليه فوق العاده قساوت آميز و خشونت بار و عاری از عواطف انسانی
تفسير شود ، ديگر اينكه نقش طبيعت از لحاظ تدابير حيرت انگيزی كه برای
رسيدن بهدفهای كلی خود بكار ميبرد ناديده گرفته شده است .
اينگونه تفسير و اظهار نظر درباره انسان و طبيعت برای غربی ميسر است
اما برای شرقی - اگر افسون شده تقليد غرب نباشد - ميسر نيست ، غربی
بعلل خاصی با عواطف انسانی بيگانه است ، قهرا نمیتواند برای عاطفه و
جرقههای انسانی نقش اساسی در تاريخ قائل شود ، غربی اگر از دنده اقتصاد
برخيزد نان میبيند و بس ، تاريخ از نظر او ماشينی است كه تا نان به
خوردش ندهی حركت نمیكند و اگر از دنده مسائل جنسی برخيزد انسانيت و
تاريخ انسانيت با همه مظاهر فرهنگی و هنری و اخلاقی و مذهبی و با همه
تجليات عالی و با شكوه معنوی ، جز بازيهای تغيير شكل يافته جنسی نيست .
|