مرد است كه به زن هديه ميدهد . اگر احيانا قهوه يا چائی يا غذائی صرف‏
كنند مرد وظيفه خود ميداند كه پول آنها را بپردازد . زن برای خود نوعی‏
اهانت تلقی می‏كند كه بخاطر مرد مايه بگذارد و پول خرج كند . عياشی برای‏
پسر مستلزم داشتن پول و امكانات مالی است و عياشی برای يك دختر
وسيله‏ای است برای دريافت كادوها . اين عادات كه حتی در روابط نامشروع‏
و غير قانونی هم جاری است ناشی از نوع احساسات نامتشابه زن و مرد نسبت‏
بيكديگر است .

معاشقه فرنگی از ازدواجش طبيعی‏تر است

در دنيای غرب هم كه بنام تساوی حقوق انسانها حقوق خانوادگی را از
صورت طبيعی خارج كرده‏اند و سعی می‏كنند علی رغم قانون طبيعت زن و مرد را
در وضع مشابهی قرار دهند و رل‏های مشابهی در زندگی خانوادگی بعهده آنها
بگذارند ، آنجا كه باصطلاح پای عشق آزاد بميان می‏آيد و قوانين قراردادی‏
آنها را از مسير طبيعت خارج نكرده است مرد همان وظيفه طبيعی خود يعنی‏
نياز و طلب و مايه گذاشتن و پول خرج كردن را انجام ميدهد ، مرد به زن‏
هديه می‏دهد و متحمل مخارج او ميشود .
در صورتيكه در ازدواج فرنگی مهر وجود ندارد و از لحاظ نفقه نيز
مسئوليت سنگينی بعهده زن ميگذارند . يعنی معاشقه فرنگی از ازدواج فرنگی‏
با طبيعت هماهنگ‏تر است .
مهر يكی از نمونه‏هائی است كه ميرساند زن و مرد با استعدادهای‏
نامتشابهی آفريده شده‏اند و قانون خلقت از لحاظ حقوق فطری و طبيعی سندهای‏
نامتشابهی بدست آنها داده است .