را از دست دادهايم ، من نمیتوانم بفهمم از آن وقتی كه آزاد شدهايم چه
چيزی عايدمان شده است ، البته امكان دارد عده معدودی از زنان وضعشان
بهتر شده باشد ولی مسلما ما جزء آنها نيستيم " .
اين بود خلاصهای از آن مقاله از محتوای مقاله پيدا است كه اين بانوان
از ناراحتيهائی كه به نام آزادی و برابری بر آنها تحميل شده است آن چنان
به ستوه آمدهاند كه دشمن اين دو كلمه شدهاند . غافل از اينكه اين دو كلمه
گناهی ندارند . زن و مرد دو ستارهاند در دو مدار مختلف ، هر كدام بايد
در مدار خود و فلك خود حركت نمايد . « لا الشمس ينبغی لها ان تدرك
القمر و لا الليل سابق النهار و كل فی فلك يسبحون »شرط اصلی سعادت هر
يك از زن و مرد و در حقيقت ، جامعه بشری ، اينست كه دو جنس هر يك در
مدار خويش به حركت خود ادامه دهند . آزادی و برابری آنگاه سود میبخشد
كه هيچ كدام از مدار و مسير طبيعی و فطری خويش خارج نگردند . آنچه در آن
جامعه ناراحتی آفريده است قيام بر ضد فرمان فطرت و طبيعت است نه چيز
ديگر .
اينكه ما مدعی هستيم مسأله " نظام حقوقی زن در خانه و اجتماع " از
مسائلی است كه مجددا بايد مورد ارزيابی قرار گيرد و به ارزيابيهای گذشته
بسنده نشود به معنی اينست كه اولا طبيعت را راهنمای خود قرار دهيم ،
ثانيا از مجموع تجربيات تلخ و شيرين ، چه در گذشته و چه در قرن حاضر ،
حداكثر بهرهبرداری نمائيم و تنها در اين وقت است كه نهضت حقوق زن به
معنی واقعی تحقق میيابد .
قرآن كريم ، به اتفاق دوست و دشمن ، احيا كننده حقوق زن است .
مخالفان ، لااقل اين اندازه اعتراف دارند كه قرآن در عصر نزولش گامهای
بلندی به سود زن و حقوق انسانی او برداشت . ولی قرآن هرگز به نام احيای
زن به عنوان " انسان " و شريك مرد در انسانيت و حقوق انسانی ، زن
بودن زن و مرد بودن مرد را به فراموشی نسپرد . به عبارت ديگر ،
|