حريص مغرب زمين است بايد از ميان برود .
متأسفانه ابداع كنندگان اين تز كور خواندهاند .
اولا چهارده قرن است كه قرآن اصل " « نؤمن ببعض و نكفر ببعض »" را
از اعتبار انداخته است و اعلام داشته است كه مقررات اسلام تفكيك ناپذير
است .
ثانيا گمان ميكنم وقت آن رسيده است كه مردم مسلمان ديگر فريب اين
نيرنگها را نخورند ، قوه نقادی مردم كم و بيش بيدار شده است و تدريجا
ميان مظاهر پيشرفت و ترقی كه محصول شكفتن نيروی علمی و فكری بشر است و
ميان مظاهر فساد و انحراف هر چند از مغرب سرچشمه گرفته باشد فرق
ميگذارند .
مردم سرزمينهای اسلامی بيش از پيش بارزش تعليمات اسلامی پی بردهاند و
تشخيص دادهاند يگانه فلسفه مستقل زندگی آنها اسلام و مقررات اسلامی است
و با هيچ قيمتی آنرا از دست نخواهند داد .
مردم مسلمان پی بردهاند كه تبليغ عليه قوانين اسلامی جز يك نيرنگ
استعماری نيست .
ثالثا ابداع كنندگان اين تز بايد بدانند اسلام هنگامی قادر است در
مقابل يك سيستم الحادی يا غير الحادی مقاومت كند كه بصورت يك فلسفه
زندگی بر اجتماعی حكومت كند و بگوشه مساجد و معابد محدود نباشد ، اسلامی
كه او را بگوشه معابد و مساجد محصور كرده باشند همانطوريكه ميدانرا برای
افكار غربی خالی ميكند برای افكار ضد غربی نيز خالی خواهد كرد .
غرامتی كه امروز غرب در برخی كشورهای اسلامی ميپردازد ثمره همين اشتباه
است .
|