ثالثا البته صحيح است كه گاهی يك جريان موج خيز و حركت زای اجتماعی‏
، روح خود را از دست می‏دهد و از آن جز يك سلسله آداب و تشريفات بی‏
اثر باقی نمی‏ماند . اميرالمؤمنين فرمود اسلام به دست امويها مانند ظرفی‏
كه وارونه شود و محتوايش بيرون بريزد و جز خود ظرف باقی نماند ، وارونه‏
می‏شود و از محتوای خود خالی می‏شود : « يكفأ الاسلام كما يكفأ الاناء » (1) .
و ما با شما همراهی كرده نام اين پديده اجتماعی را تبديل حركت به بنياد
می‏نهيم . با ذكر يك مثال توضيح می‏دهم :
عزاداری سنتی امروز امام حسين عليه السلام تبديل حركت به بنياد است .
اين عزاداری كه به حق در باره‏اش گفته شده : « من بكی او ابكی او تباكی‏
وجبت له الجنة » كه حتی برای تباكی ( خود را شبيه گريه كن ساختن ) هم‏
ارزش فراوان قائل شده ، در اصل ، فلسفه‏اش تهييج احساسات عليه يزيدها و
ابن زيادها و به سود حسينها و حسينيها بوده . در شرائطی كه حسين به صورت‏
يك مكتب در يك زمان حضور دارد و سمبل راه و روش اجتماعی معين و نفی‏
كننده راه و روش موجود معين ديگری است ، يك قطره اشك برايش ريختن‏
واقعا نوعی سربازی است . در شرائط خشن يزيدی ، در حزب حسينيها شركت‏
كردن و تظاهر به گريه كردن بر شهدا نوعی اعلام وابسته بودن به گروه اهل حق‏
و اعلان جنگ با گروه اهل باطل و در حقيقت نوعی از خود گذشتگی است .
اينجا است كه عزاداری حسين بن علی يك

پاورقی :
. 1 نهج البلاغه ، خطبه . 101