شيخ محمد عبده
پس از سيد جمال ، دومين شخصيتی كه نامش به عنوان مصلح در جهان تسنن ، بالخصوص در جامعه عرب ، برده میشود شيخ محمد عبده شاگرد و مريد سيد جمال است . عبده روح خود و زندگی معنوی خود را مديون سيد جمال میدانست . عبده همان دردهائی كه سيد جمال تشخيص داده بود ، احساس میكرد . چيزی كه عبده را از سيد جمال متمايز میسازد ، توجه خاص عبده به بحران انديشه مذهبی مسلمانان در اثر برخورد با تمدن غربی و مقتضيات جديد جهان اسلام است كه مسلمانان در اثر ركود چند صد ساله آمادگی درستی برای مقابله با اين بحران نداشتند . به عبارت ديگر : عبده پس از جدا شدن از سيد جمال و بازگشت به مصر ، آنچه انديشه او را آزار میداد و در جستجوی راه حلی برای آن بود ، مسأله " اسلام و مقتضيات زمان " بود . عبده در جستجوی راه حلی بود كه از طرفی در اثر جمود فكری و قشری مابی برخی علمای دينی ، اسلام مانع پيشرفت و تكامل جامعه مصری تلقی نشود و همين جهت نيروهائی را از خود مسلمانان عليه اسلام بر نينگيزد ( همان چيزی كه در بسياری از جامعه های اسلامی