میكنيم . هم گروهی را میبينيم كه واقعا وابسته به مكتبهای ديگر بالخصوص
مكتبهای ماترياليستی هستند و چون میدانند كه با شعارهای و ماركهای
ماترياليستی كمتر میتوان جوان ايرانی را شكار كرد ، انديشههای بيگانه را
با مارك اسلامی عرضه میدارند . بديهی است اسلامی كه با محتوای
ماترياليستی در مغز يك جوان فرو رود و تنها پوسته اسلامی داشته باشد به
سرعت دور انداخته میشود . و هم میبينيم - و اين خطرناكتر است - كه
افرادی مسلمان ، اما ناآشنا به معارف اسلامی و شيفته مكتبهای بيگانه ، به
نام اسلام ، اخلاق مینويسند و تبليغ میكنند اما اخلاق بيگانه ، فلسفه تاريخ
مینويسند همانطور ، فلسفه دين و نبوت مینويسند همانطور ، اقتصاد
مینويسند همانطور ، سياست مینويسند همانطور ، جهان بينی مینويسند
همانطور ، تفسير قرآن مینويسند همانطور و و و
من به عنوان يك فرد مسئول به مسئوليت الهی ، به رهبران عظيم الشأن
نهضت اسلامی كه برای همهشان احترام فراوان قائلم ، هشدار میدهم و بين خود
و خدای متعال اتمام حجت میكنم كه نفوذ و نشر انديشههای بيگانه به نام
انديشه اسلامی و با مارك اسلامی اعم از آنكه از روی سوء نيت و يا عدم سوء
نيت صورت گيرد ، خطری است كه كيان اسلام را تهديد میكند .
راه مبارزه اين خطر تحريم و منع نيست . مگر میشود تشنگانی را كه برای
جرعهای آب لهله میزنند از نوشيدن آب موجود به عذر اينكه آلوده است منع
كرد ؟ !
اين ما هستيم كه مسئوليم . ما به قدر كافی در زمينههای مختلف اسلامی
كتاب به زبان روز عرضه نكردهايم . اگر ما به قدر كافی آب زلال و گوارا
عرضه كرده بوديم ، به سراغ آبهای آلوده
|