پاورقی : . 1 كهف / . 110
يكی آيات سنن الهی ، يكی هم آياتی كه دارد كه پيغمبران میگويند كه ما
بشری هستيم مثل شما . اينها را ما حتما بايد متعرض بشويم . اما آياتی كه
در آن آيات تقريبا اظهار عجز پيغمبران از معجزهای كه مردم خواستهاند
منعكس شده ، آنها را ببينيم چيست . اولا آيا واقعا تناقضی است ميان اين
آيات و آن آيات ، يا نه ، تناقض نيست ؟ اگر تناقض نيست چگونه اينها
را با يكديگر جمع كنيم .
يكی از آيات ، همين آيه معروف است ، اغلب هم همين را میبينيد كه به
زبان میآورند . [ میگويند ] معجزه يعنی چه ؟ ! قرآن خودش میفرمايد : "
« قل انما انا بشر مثلكم يوحی الی »" ( 1 ) بگو من هم بشری هستم مثل
شما ، فقط فرقش در وحی است كه اينها به من وحی شده ، به شما وحی نشده ،
و الا من بشری هستم صد در صد مثل شما ، يعنی در جنبههای مثبت و جنبههای
منفی هر دو ، هرچه شما داريد من هم دارم ، هرچه شما نداريد من هم ندارم .
اگر شما غذا میخوريد من هم غذا میخورم ، راه میرويد من هم راه میروم ،
میخوابيد من هم میخوابم ، حاجتهای طبيعی داريد من هم همه حاجتهای طبيعی
را دارم ، اگر شما نمیتوانيد يك كار خارق العاده انجام بدهيد من هم نمی
توانم ، من مثل شما و در حد شما هستم . " مثلكم " يعنی در حد شما هستم
از هر جهت .
آيه ديگری كه مفصلتر از آن آيه و شايد مفصلترين آياتی است كه در قرآن
آمده است اين آيات است در سوره بنی اسرائيل ، راجع به پيغمبر اكرم و
قريش : " « و قالوا لن نؤمن لك حتی تفجر لنا من الارض ينبوعا » "
گفتند ما هرگز به تو ايمان نمیآوريم تا آن وقتی كه از زمين چشمهای جاری
كنی . مكه بود ، سرزمين خشك بی آب و علف بیدرخت ، و تنها آب آن - كه
تازه آن هم اخيرا پيدا شده بود - همان زمزم بود . البته از قديم بوده و
بعد جرهمیها آن را بسته بودند و دو مرتبه عبدالمطلب باز كرد . خيلی
احتياج داشتند به يك چشمه كه در مكه جاری بشود . و مكه آب نداشت و
نداشت تا در زمان هارون ، زبيده همسر هارون از طائف نهری جاری كرد و
چقدر با وسائل آن زمان زحمت كشيدند و پول خرج كردند تا كوهها را شكافتند
و از طائف آب را وارد مكه كردند كه الان هم همان آب زبيده به همان نام
" آب زبيده " معروف است . در منی و عرفات هم بعضی جاها كه شما
میبينيد شير نصب كردهاند ، نوشتهاند " نهر زبيده " ولی
پاورقی : . 1 كهف / . 110 |