پاورقی : . 1 طه / . 114 . 2 شعراء / 193 و . 194 . 3 شوری / . 51
« ان يقصی اليك وحيه »" ( 1 ) شتاب نكن . هنوز داشت از اين طرف
میگرفت ، از اين طرف ديگر داشت تكرار میكرد ، يعنی اين مقدار مستشعر
بود به حالی كه برايش رخ میدهد ، غير استشعاری نبوده .
نكته سومی كه مادر وحی انبياء از زبان خود انبياء میفهميم اين است كه
آنها يك موجود ديگری را غير از خدا به عنوان فرشته ادراك میكردهاند كه
او باز واسطه وحی بوده است ( خود وحی وساطت بشری است كه واسطه شود
ميان خداوند و افراد ديگر . حال او [ وساطت ] چرا و چه ضرورتی دارد ، ما
به چرايش كار نداريم ، ما داريم از زبان انبياء میگوييم ) يعنی اينجور
نمیگفتند كه ما مستقيم هميشه از خداوند تلقی میكنيم بدون آنكه موجود
ديگری واسطه باشد ، يك موجود ديگری را به نام فرشته كه به وجود او هم
مستشعر بودند درك میكردند و برای ما معرفی كردهاند ( « نزل به الروح
الامين علی قلبك لتكون من المنذرين ») ( 2 ) . " جبرئيل " هم در قرآن
زياد آمده است . حتی همين " شديد القوی " كه در اينجا هست ، در
تفاسير گفتهاند مقصود جبرئيل است ، همان واسطه وحی است . اين واسطه را
هم ما نمیتوانيم انكار كنيم . البته نمیخواهم عرض كنم كه هيچگاه وحيی
برای پيغمبر صورت نگرفته كه جبرئيل واسطه نباشد . نه ، آن هست ، خود
قرآن تصريح میكند كه هست ، ولی اكثر كه وحی میشد به وسيله او بوده . حالا
اين چگونه است كه گاهی بدون واسطه هم بوده ، خدا میداند ، شايد هم يك
وقتی به رازش پی برديم . " « و ما كان لبشر ان يكلمه الله الا وحيا او
من وراء حجاب او يرسل رسولا فيوحی باذنه »" ( 3 ) . میگويد گاهی مستقيم
خود خدا وحی میكند كه فرشته هم واسطه نيست ، گاهی هم من وراء حجاب است
، يا اينكه يك واسطه و رسولی را - كه اينجا مقصود فرشته است - میفرستد
، او به اذن پروردگار به پيغمبر وحی میكند .
پس اين سه چيز را ما بايد درباب وحی مسلم و مفروض بگيريم . حالا ممكن
است چيزهايی ديگر هم بعد به نظر ما برسد . آنگاه بايد ببينيم كه با توجه
به اين سه چيز چگونه ما میتوانيم وحی را از نظر علمی توجيه كنيم و هيچ
ضرورتی هم ندارد كه ما حتما بگوييم ما بايد حقيقت و كنه و ماهيت وحی را
درك كنيم ، آخرش هم يك توجيهی بكنيم و بگوييم همين است و غير از اين
نيست . ما بايد به وجود وحی ايمان داشته
پاورقی : . 1 طه / . 114 . 2 شعراء / 193 و . 194 . 3 شوری / . 51 |