اعجاز قرآن از جنبه علمی و فكری
و اما جنبه علمی و فكری ، آن مربوط به محتويات قرآن است ، ربطی به لفظ و ظاهر قرآن ندارد . مثلا قرآن درباره توحيد و خدا بحث كرده ، مسائلی كه مربوط به خدا و ماوراء طبيعت است در قرآن آمده است . اين بسيار قابل تجزيه و تحليل است كه ما آن محتويات قرآن درباب توحيد را در نظر بگيريم بعد آن را مقايسه كنيم نه تنها با آنچه در توحيد در آن روز جزيره العرب بوده است ، بلكه همچنين با آنچه كه در مسأله توحيد در همه جهان آن روز بوده است بلا استثناء ، حتی جهان يونان و روم كه در آن وقت از همه جهانهای ديگر در اين مسائل بيشتر بحث كرده بودند ، و نه تنها در آن زمان ، زمانهای بعد را هم در نظر بگيريم تا آنجا كه ديگران هرچه استفاده كردهاند ، از قرآن كردهاند يا لااقل از قرآن هم زياد استفاده كردهاند . حالا اگر ما درهمين مسأله رسيديم به اين مطلب كه بيان قرآنی بيانی است مافوق عصر و زمان خودش نه تنها مافوق محيط خودش ، مافوق عصر و زمان خودش وحتی خيلی مقدم بر ازمنهای كه هست الی يومنا هذا ، آنگاه با توجه به اينكه كسی كه اين سخنان را گفته يك مرد عرب امی بوده است ، اين خودش اعجاز است . از مسأله توحيد اگر بگذريم و وارد مسائل ديگر بشويم ، مسائلی كه ما خودمان میتوانيم در اطراف آنها تجزيه و تحليلی بكنيم ، مثلا اخلاق و تربيت در قرآن و به طور كلی هدايت و راهنمايی بشر ، باز اين هم عين همان مطلب : اگر اين را در يك سطحی ببينيم كه هيچ امكان ندارد كه مردمی كه در آن عصر و زمان بودهاند به فكر شخصی و فردی به اين گونه معانی و مفاهيم برسند و حتی بعد مقايسه كنيم ببينيم مردمی هم كه