پاورقی : . 1 آل عمران / . 49 . 2 فرقان / . 21
من ، مرغ شدن كار خدا . به مرغ شدن كه میرسد میگويد " « فيكون طيرا باذن
الله »" . ولی اين جواب دارد . جوابش اين است كه اولا خود كلمه "
باذن الله " نشان میدهند كه اگر كار خدا بود ديگر به اذن خدا غلط بود ،
ثانيا " فيكون طيرا " به تمام اينها میخورد : " « انی اخلق لكم من
الطين كهيئة الطير فانفخ فيه فيكون طيرا باذن الله »" من میسازم از گل
به اذن خدا و میدمم به اذن خدا و مرغ میشود به اذن خدا ، يعنی میگويد
تمام اين كارها را كه من میكنم و بعد چنان نتيجهای پيدا میشود همه به اذن
پروردگار است . و از آن بالاتر جمله بعدی است كه كاملا توضيح میدهد : "
« و ابریء الاكمه و الابرص و احی الموتی باذن الله »" ( 1 ) شفا میدهم
كور مادرزاد را و پيس را و زنده میكنم مرده را به اذن پروردگار . اينجا
در كمال صراحت فعل را به خودش نسبت میدهد ولی میگويد به اذن پروردگار.
آيه ديگری كه از آن بالاشاره میشود استفاده كرد اين است : " « و قال
الذين لا يرجون لقائنا لولا انزل علينا الملائكه او نری ربنا لقد استكبروا
فی انفسهم و عتوا عتوا كبيرا »" ( 2 ) . اين كافران اينجور میگويند كه
چرا ملائكه بر ما نازل نشد ، چرا ما نبايد خدای خود را ببينيم ؟ بعد از
اين هر دو ادعا قرآن جملهای میفرمايد : " « لقد استكبروا فی انفسهم »"
اينها درباره خودشان ادعای بزرگی میكنند . اين آيه خودش میفهماند كه
نزول ملائكه يا رؤيت پروردگار به آن معنا كه پيغمبران ادعا میكردند كه ما
خدا را میبينيم ( البته نه با چشم سر ) شايسته فقط بعضی از افراد است نه
همه افراد . پس نفوس متساوی نيستند و نفوس خاصی هستند كه اين شايستگی
را پيدا میكنند و اين هم باز دلالت میكند بر اينكه نفوس پيغمبران دارای
يك درجه و مقام خاصی است كه به موجب آن درجه و مقام خاص ، هم وحی را
تلقی میكنند و با ملائكه ارتباط پيدا میكنند و هم كارهای معجز آسا را
انجام میدهند .
من اين را به صورت طرح عرض كردم . پس در اينجا دو نظريه است . يك
نظريه اين است كه واقعا معجزه را صاحب معجزه باذن الله انجام میدهد .
معنايش اين است كه دراينجا روح او ، نفس او ، اراده او ، قدرت او
واسطه است . نقطه مقابل ، اين است كه اساسا اينجا مسأله قدرت و اراده
انسان مطرح نيست . اگر چنين بگوييم ، مسائلی
پاورقی : . 1 آل عمران / . 49 . 2 فرقان / . 21 |