دارد ، و بعضی افراد ديگر . بعضی از افراد خواسته‏اند كه تمام اين‏
تعبيرات ، وحی از جانب خدا و نزول فرشته و سخن خدا و قانون آسمانی و
همه اينها را يك نوع تعبيرات بدانند ، تعبيرات مجازی كه با مردم عوام‏
جز با اين تعبيرات نمی‏شد صحبت كرد . می‏گويند پيغمبر يك نابغه اجتماعی‏
است ولی يك نابغه خير خواه . يك نابغه اجتماعی كه اين نبوغ را خداوند
به او داده است در جامعه‏ای پيدا می‏شود ، اوضاع جامعه خودش را می‏بيند ،
بدبختی‏های مردم را می‏بيند ، فسادها را می‏بيند ، همه اينها را درك می‏كند
و متأثر می‏شود و بعد فكر می‏كند كه اوضاع اين مردم را تغيير بدهد . با
نبوغی كه دارد يك راه صحيح جديدی برای مردم بيان می‏كند . می‏گوييم پس‏
وحی يعنی چه ؟ روح الامين و روح‏القدس يعنی چه ؟ می‏گويد روح‏القدس همان‏
روح باطن خودش است ، عمق روح خودش است كه به او الهام می‏كند ، از
باطن خود الهام می‏گيرد نه از جای ديگری . چون از عمق روحش اين انديشه‏ها
می‏آيد به سطح روحش ، می‏گوييم پس روح الامين اينها را آورده و چون سر
سلسله همه كارها خداست و همه چيز به دست خداست ، پس خدا فرستاده ،
چون هر كاری تاخدا نخواهد كه نمی‏شود . پس معنی وحی اين است كه از عمق‏
انديشه خود پيغمبر سرچشمه می‏گيرد و می‏آيد به سطح انديشه‏اش . می‏گوييم‏
ملائكه يعنی چه ؟ می‏گويد ملائكه يعنی همين قوای طبيعت ، ملائكه عبارت است‏
از قوايی كه در طبيعت وجود دارد ، و چون خدا اين قوا را استخدام می‏كند
بنابراين ملائكه در اختيار او هستند . پس دين يعنی چه ؟ می‏گويد چون اين‏
قوانينی كه او وضع كرده است واقعا قوانين صحيح و صالحی است و برای‏
سعادت اجتماع مفيد است پس دين است ، از جانب خداست و ما چيز ديگری‏
نمی‏خواهيم . خلاصه تمام آنچه كه درباب رابطه پيغمبر با خدا ، گرفتن دستور
از خدا ، وحی ، نزول فرشته و اينجور چيزها گفته می‏شود تمام اينها را
تقريبا توجيه و تأويل می‏كنند به همين جريانهای عادی‏ای كه در افراد بشر
هست ، منتها افراد استثنايی و افراد نابغه بشری . در واقع اينكه ماوراء
فكر و مغز و روح انسان حقيقتی باشد و او از آن ماوراء تلقی كرده باشد -
حالا به هر نحو و به هر شكل - اينها را نمی‏خواهند قبول كنند و اصلا هيچ‏
جنبه غير عادی را نمی‏خواهند بپذيرند . اين هم يك جور نظريه است .