پاورقی : . 1 مقصود از " اول " اول زمانی نيست . . 2 احزاب / . 62
بار هم برای ما اتفاق نمیافتد كه دستمان را در آتش نگه داريم ، چرا ؟
برای اينكه در نهايت وضوح قضيه را ادراك میكنيم كه اگر دستمان را به
آتش بزنيم میسو زد و رنج میبريم و به حيات خودمان هم علاقهمند هستيم .
ما در تمام عمر يك بار خودمان را در آتش نمیاندازيم ، در چاه هم
نمیاندازيم ، ولی آيا اين معنايش آن است كه قدرت ما محدود است كه
چنين كاری را بكنيم ؟ يا نه ، روح ما ، علو روح ما و علم ما به ما اجازه
نمیدهد چنين كاری بكنيم ، نه به معنای محدود كردن ، [ بلكه به اين معنا
كه ] نمیكنيم . اين نهايت اختيار و اراده ماست . نظام عالم آنچنان كه
هست ، نظام احسن و اجمل است . علوم ذات پروردگار ايجاب میكند چنين
نظامی را . نظامی غير از اين نظام هرگز به وجود نمیآيد ، ولی نه به اين
معنی كه خداوند قدرتش محدود است ، علو ذات پروردگار ايجاب میكند
اولين ( 1 ) صادر از ذات او چه موجودی باشد ، دومين و سومين صادر - كه
همين جور نظام جريان پيدا كند - چيست .
و عجب اين است كه خود آقای شريعتی بعد به آيات قرآن كه تمسك میكنند
كه " « سنة الله فی الذين خلوا من قبل و لن تجد لسنة الله تبديلا » "
( 2 ) میگويند اين اختصاص دارد به سنت خداوند درباره بندگان و مخصوص
بندگان است ، يعنی خداوند درباره بندگانش كه پاداش يا كيفر میدهد ، از
يك سنت لا يتغيری پيروی میكند . بعد میگويد چرا ؟ میگويد " برای اينكه
اگر غير از اين باشد قبيح است بر خداوند تبارك و تعالی " . [ طبق اين
نظر ] اگر خداوند سنت داشته باشد و سنتش لا يتغير باشد ، اين منافی با
آزادی مشيت خدا و منافی با كمال قدرت خداوند است . چه فرق میكند كه در
مورد بندگان باشد يا در مورد غير بندگان . ايشان قبول میكنند ، بايد هم
قبول كنند ، میگويند چنين چيزی محال است كه خداوند يك بنده مطيع را به
جهنم ببرد و يك بنده صد در صد گنهكار را به جای او به بهشت ببرد ، بجای
علی بن ابيطالب را العياذ بالله به جهنم ببرد بجای ابوجهل و ابوجهل را
به بهشت ببرد بجای علی بن ابيطالب ، چنين چيزی محال است . شما كه
میگوييد چنين چيزی محال است پس قدرت و مشيت خدا را محدود كردهايد .
نه ، اين كه محدوديت نيست . خداوند بر طبق عدالت عمل میكند و خداوند
ظلم نمیكند و هرگز هم نخواهد كرد و سنت او عدالت است . نه معنايش اين
است كه
پاورقی : . 1 مقصود از " اول " اول زمانی نيست . . 2 احزاب / . 62 |