فرضيه‏ای می‏توانيم در اين زمينه بياوريم .
مسأله بعدی مسأله آيات و بينات - در تعبير قرآن - است . وحی چون از
مختصات انبياء است قهرا بر ساير افراد بشر مجهول است ، حداكثر ،
كوششمان اين است كه ما در امكانش بحث می‏كنيم و يك فرضيه‏ای برايش‏
درست می‏كنيم ، به چه دليل قبول كنيم كه سخن يك نفر وحی است ؟ وحی ،
قبول و ممكن ، اما يك آدمی كه می‏آيد ادعا می‏كند كه سخن من وحی است ما
به چه دليل بپذيريم كه سخن او وحی است ؟ اين است كه قرآن می‏گويد هر
پيغمبری كه آمده ، با يك سلسله آيات و بينات آمده است يعنی با يك‏
سلسله نشانه‏ها و قرائن ، كه از همين كلمه " آيات " در تعبير متكلمين‏
اسلامی به " معجزه " تعبير شده است . آنچه كه قرآن " آيات " می‏نامد
و آنچه كه متكلمين " معجزه " می‏نامند ، به‏طور مشخص در بسياری از آيات‏
قرآن نقل شده است . حالا اينها همه از چه نوع است ؟ البته آن معجزاتی كه‏
خيلی جلب نظر می‏كند همانهاست كه خيلی جنبه خرق عادت دارد مثل اينكه‏
پيغمبری به نام موسی - قرآن نقل می‏كند - می‏آيد و عصای خودش را القاء
می‏كند و اين عصا تبديل به يك اژدها می‏شود . اين می‏شود آيت موسی يا به‏
تعبير متكلمين می‏شود معجزه ، يا پيغمبرانی كه باز به نص قرآن مجيد از
غيب خبر می‏داده‏اند يعنی از چيزی كه از راه عادی هيچ كس نمی‏توانست اطلاع‏
پيدا كند آنها اطلاع داشتند و خبر می‏دادند ( « و انبئكم بما تأكلون و ما
تدخرون فی بيوتكم ») ( 1 ) كه آيات در اين زمينه زياد است . اينها را
بايد از قرآن جمع و ذكر كنيم ، و يك سلسله آيات ديگر و شواهد ديگر .
بالاخره مسأله معجزه - به اصطلاح متكلمين - در قرآن مطرح است . معجزه‏
چيست ؟ اصلا معجزه ممكن است يا ممكن نيست ؟ اولا چيست و بعد آيا ممكن‏
است يا ممكن نيست ؟ يعنی اول معجزه را بايد تعريف كنيم ، بعد ببينيم‏
ممكن است يا ممكن نيست ؟ مرحله سوم ، آيت بودن و طرز دلالت آن است ،
يعنی فرضا معجزه را قبول كرديم ، ممكن دانستيم وفرضا توجيهی هم كرديم (
معنی كرديم ، بعد ممكن هم دانستيم و حتی قبول كرديم كه واقع هم می‏شود )
به چه دليل معجزه به معنی خرق عادت ( 2 ) ، آيت است ؟ حالا يك كسی آمد
از غيب خبر داد ، يك كسی آمد عصا را اژدها كرد ، چه رابطه‏ای است ميان‏
چنين عمل خارق‏العاده‏ای و اينكه ما بپذيريم كه دعوت

پاورقی :
. 1 آل عمران / . 49
. 2 قرآن كه می‏گويد " آيت " يعنی خودش نشانه است ، نشانه نشانه‏
است .