پاورقی : . 1 البته وقتی میگوييم انبياء عموما ، ما انبياء را فقط از زبان قرآن میشناسيم ، از غير قرآن ما انبيايی را نمیشناسيم و بلكه در آن كتابهای ديگر آن انبياء را كه نشان میدهند يك چيزهايی است كه غير قابل قبول است . . 2 صف / . 11
منبع تمام علتها و اسباب ديگر است و يا اينكه در يك نقطه و در يك
علت نهايی متمركز نمیشود ؟ بسيار خوب ، ما با دليل فهميديم كه در يك
نقطه نهايی متمركز میشود . اين درست مثل اين است كه يك كسی بيايد
قانون جاذبه عمومی را كشف كند كه يك قانونی در دنيا هست به نام جاذبه
عمومی . چنين چيزی برای روح بشر جاذبه ندارد ، يعنی روح بشر را به سوی
خودش نمیكشد ، در روح بشر عشق و طلب به سوی خودش ايجاد نمیكند ، پرواز
ايجاد نمیكند .
ولی خدا به آن شكل كه انبياء عموما ( 1 ) [ بيان كردهاند ] ، آن خدايی
كه قرآن به بشر معرفی میكند جاذبه دارد ، جميل است ، زيباست ، شايسته
است كه محبوب و مطلوب بشر قرار بگيرد ، بلكه تنها چيزی كه شايسته است
به تمام معنا مطلوب و محبوب بشر قرار بگيرد اوست . به گونهای خدا را
به انسان میشناسانند كه در انسان نوعی اشتعال ايجاد میشود يعنی انسان
برافروخته میشود ، در او عشق و حركت به سوی آن خدا به وجود میآيد ، شب
زندهداریها به وجود میآورد ، تشنگی در روزها به وجود میآورد كه برای اين
خدا تشنگيها میكشد ، گرسنگيها میكشد ، شب زندهداریها پيدا میكند ، "
« تجاهدون فی سبيل الله باموالكم و انفسكم »" ( 2 ) میشود ، جان در راه
اين خدا فدا میكند ، مال در راه اين خدا فدا میكند . اصلا ارسطو قادر
نيست كه خدا را به اين شكل به بشر بشناساند . [ میگويد ] علة العلل .
همه علتهای دنيا در يك نقطه متمركز میشود . بسيار خوب در يك نقطه
متمركز بشود ، آخرش چی ؟ اما آن خدايی كه ما در قرآن میبينيم ، غير از
اينكه علة العلل است يا به تعبير قرآن " « الاول »" است ، اول مطلق
است ، همه چيز از آنجا پيدا شده ، عمده مطلب آن " الاخر " بودنش است
يعنی آن كه باز به تعبير قرآن همه اشياء طبعا به سوی او بازگشت میكنند و
به سوی او میروند و نهايت همه چيز به سوی اوست . ايندو از زمين تا
آسمان فرق میكنند . اينجور خدا را توصيف كردن يعنی خدا را در روبروی
خلقت قرار دادن ، نه [ تنها ] در پشت سر خلقت . عله العلل ، خدا را در
پشت سر خلقت قرار میدهد يعنی اين خلقتی كه دارد همينطور حركت میكند ،
در آن [ عقب ] يك علت
پاورقی : . 1 البته وقتی میگوييم انبياء عموما ، ما انبياء را فقط از زبان قرآن میشناسيم ، از غير قرآن ما انبيايی را نمیشناسيم و بلكه در آن كتابهای ديگر آن انبياء را كه نشان میدهند يك چيزهايی است كه غير قابل قبول است . . 2 صف / . 11 |