نقد نظر مهندس بازرگان

ولی من می‏بينم اين راههای ديگری كه طی شده است ، يك مقدماتی كاملی‏
برای اثبات مطلب نيست ، يك مقدمات ضعيف و ناقصی هست كه تقريبا
می‏شود گفت كه حرف ديگران را كم و بيش ممكن است از دستشان بگيرد بدون‏
اينكه يك حرف تمامی بجای آن گذاشته شده باشد ، كه حالا من مقداری از
مقدمات [ را ذكر می‏كنم ] . واقعا اگر بيان تمام باشد ، با كمك حرفهايی‏
كه ديگران هم در اين زمينه گفته‏اند من عرض می‏كنم . خلاصه آنچه كه من در
دو كتاب درس دينداری و راه طی شده مطالعه كردم ( 1 ) [ به اين شرح است‏
] ، چند مقدمه ذكر شده :
. 1 " پيغمبران هميشه برخلاف جريان حاكم بر اجتماعات خود قيام‏
كرده‏اند " . هميشه حالشان اين بوده كه برخلاف يك جريان عادی در اجتماع‏
خودشان قيام كرده‏اند . البته اين مطلب مطلب درستی است ، همين‏طور است‏
، ولی می‏دانيم اختصاص به پيامبران ندارد ، غير پيامبران هم خيلی بوده‏اند
. اصلا همه قيام كنندگان و پديد آورندگان انقلابات اين جور بوده‏اند .
سقراط كشته نشد مگر به علت اينكه برخلاف جريان حاكم بر اجتماع خودش‏
قيام كرده بود .
. 2 " پيغمبران در راه هدف خود مجاهده و فداكاری كرده‏اند " . اين هم‏
درست است ، همين طور است ، اينها در راه خودشان مجاهده و فداكاری‏
كرده‏اند ، كه اين هم باز نمی‏شود گفت از مختصات پيغمبران است يعنی غير
پيغمبران در راه هدفهای خودشان مجاهده و فداكاری نكرده‏اند ، كما اينكه‏
نمی‏توانيم بگوييم هر كسی كه در راه هدف خودش مجاهده و فداكاری كرده‏
است پيغمبر بوده ، مثلا آيا مزدك واقعا در راه خودش فداكاری نكرد ؟ و
هركس ديگر نظير او ؟ در عصر اخير كه زياد بوده‏اند .
. 3 " آنها هميشه منفرد و تنها بوده‏اند ، يك قدرتی ، سياستی ، طبقه‏ای‏
از آنها حمايت نمی‏كرده است " . اين هم باز مشابه در دنيا هميشه داشته‏
است .
. 4 " منفعت طلب نبوده‏اند ، در پی جمع مال و كسب قدرت نبوده‏اند "
. اين البته مطلبی است كه ما قبول داريم ولی يك نفری كه ما می‏خواهيم‏
برای او نبوت را اثبات

پاورقی :
. 1 درس دينداری شايد اندكی مفصلتر و جامعتر است يعنی اصول مطالبش‏
بيشتر و تفصيلش در هر يك كمتر است .