فوت كرد . آن وقت ما قم بوديم . يك سال قبل از فوت آقا سيد ابوالحسن‏
بود و از نظر تدريس و علميت ، حوزه نجف را مرحوم آقا ضياء و مرحوم آقا
شيخ محمد حسين اصفهانی معروف به كمپانی اداره می‏كردند ، رياست با مرحوم‏
آقا سيد ابوالحسن بود . مرحوم آقا شيخ محمد حسين استاد آقای طباطبايی بود
. او غير از مقام علميت در معنويت هم مرد فوق‏العاده‏ای بوده . از آن‏
اشخاصی بود كه نمونه سلف صالح بود ، كه می‏گفتند گاهی در عبادت ليلة
الركوع و ليلة السجود داشت يعنی گاهی يك شب تا صبح در ركوع بود و گاهی‏
يك شب تا صبح در سجود بود . با اينكه به كارهای علمی‏اش می‏رسيد وقتی هم‏
به عبادت می‏پرداخت يك چنين كسی بود ، كه آقای طباطبايی خودمان قصه‏ها و
حكايتها از ايشان دارند و حتی خوابهای خيلی فوق‏العاده از اين استاد
بزرگوارش دارد . مرحوم آقا ضياء فوت كرد يعنی نجف كه دو پايه تدريس‏
داشت يك پايه‏اش خراب شد . مرحوم آقا شيخ محمد حسين هم ظاهرا با سكته‏
مغزی از دنيا رفت ، گفته بودند از بس كه زياد فكر می‏كرد ، و كتابهايی‏
كه از او باقی مانده نشان می‏دهند ، می‏گفتند كه شايد همين فكر خيلی زياد
منجر به سكته مغزی شده . به هر حال يك هفته بعد ايشان سكته و فوت كرد .
مرحوم آقا سيد جمال در حالی كه نماز شب می‏خواند و در قنوت و تر مكاشفه‏
می‏كند ، مرحوم آقا ضياء را می‏بيند كه دارد می‏آيد و از او ، يا خود ايشان‏
می‏پرسد يا می‏پرسند كجا می‏روی ؟ می‏گويد آقا شيخ محمد حسين فوت كرده ،
می‏روم برای تشييع جنازه‏اش . بعد مرحوم آقا سيد جمال می‏فرستد كه برويد
ببينيد خبری هست ، آيا آقا شيخ محمد حسين فوت كرده ؟ می‏روند می‏بينند
ايشان سكته كرده . آقا لطف‏الله گفت من خودم از آقا سيد جمال قضيه را
شنيدم . بعد من از پسرش آقا سيد احمد هم كه الان در تهران است قضيه را
پرسيدم گفتم كه من چنين قضيه‏ای شنيده‏ام ، گفت اتفاقا من خودم آن شب‏
آنجا بودم و كسی كه آقا مأمور كرد من بودم و گفت كه من در مكاشفه اين‏
جور ديدم كه آقا ضياء می‏آمد و گفت من می‏روم برای تشييع جنازه آقا شيخ‏
محمد حسين ، آقا شيخ محمد حسين فوت كرده يا نه ؟ رفتم ديدم ايشان فوت‏
كرده .