فرض تشخيص دادن رعايت می‏كند . حيوان اجتماعی به حكم غريزه مصلحت‏
اجتماع را تشخيص می‏دهد می‏رود دنبالش و به حكم غريزه هم آن را اجرا
می‏كند ، و بشر در هر دو ناحيه اين نياز را دارد ، نياز دارد به يك‏
هدايت و رهبری كه او را به سوی مصالح اجتماعی‏اش هدايت و رهبری كند ، و
نيازمند است به يك قوه و قدرتی كه حاكم بر وجودش باشد كه آن قوه حاكم‏
بر وجودش او را دنبال مصالح اجتماعی بفرستد . می‏گويند پيغمبران برای اين‏
دو كار آمدند ، هم او را به مصالح اجتماعی رهنمايی می‏كنند و هم كه اين‏
دومی شايد بالاتر است او را موظف می‏كنند ، يك قدرتی بر وجودش مسلط
می‏كنند به نام " ايمان " كه به حكم اين قدرت آن مصالح اجتماعی را اجرا
می‏كند ، دنبال آنچه كه مصلحت اجتماعی تشخيص می‏دهد ( حالا يا به حكم وحی‏
يا به حكم عقل و علم ، فرق نمی‏كند ) می‏رود و اگر حكومت دين و حكومت‏
انبياء در ميان بشر در گذشته و حال نبود ، به عقيده اينها اصلا بشريتی‏
نبود ، يعنی اصلا امروز بشری روی زمين نبود ، بشر خودش را خورده بود ،
اصلا بشر فانی شده بود . بشر بقای خودش را در روی زمين و همين تمدنی را
كه امروز در روی زمين دارد مديون پيغمبران است . آنها ، هم او را رهبری‏
كردند و هم خودش را از شر خودش نگهداری كردند ، و حتی امروز هم كه‏
اينهمه علم پيش رفته و عقل بشر كامل شده است باز هم نقش انبياء محفوظ
است ، يعنی همين الان هم بشر تربيتهای انسانی ای كه دارد ، ارث از
گذشته‏ای است كه سر منشأش پيغمبران بوده‏اند ، و مقدار انسانيتی كه دارد
باز هم از بقايای همان تعليمات دينی و كتابهای آسمانی است كه اگر فرض‏
كنيم همين الان تأثير كتابهای آسمانی را با يك قوه و قدرتی از روح بشر به‏
كلی بيرون بكشيم ، اين مساوی خواهد بود با فنای بشريت يعنی با از بين‏
رفتن روح انسانيت به طور كلی و قهرا فنای بشريت ، بشر به صورت يك‏
موجودات درنده‏ای در خواهد آمد كه هيچ روح اجتماعی نداشته باشند و همه‏
مجبور باشند با همديگر باشند ولی نه مجموع شيرها بخواهند با هم زندگی‏
كنند ، چون خيلی تفاوت است ميان افراد بشر ، مثل يك جنگلی [ خواهد بود
] كه در آن عده‏ای گوسفند باشد ، عده‏ای گرگ ، عده‏ای شغال ، عده‏ای شير ،
عده‏ای ببر ، عده‏ای پلنگ ، عده‏ای شتر و عده‏ای اسب ، اينها به جان يكديگر
بيفتند و قوی ضعيف را پايمال خواهد كرد .
اين يك خلاصه‏ای بود كه می‏خواستم در اين باره عرض كنم ، چون خودم‏
نمی‏دانم كه لازم هست ما درباره اين مطلب زياد بحث كنيم يا نه . اين به‏
عبارت ديگر همان