معجزه حكومت يك قانون بر قانون ديگر است
خلاصه حرف ايشان و حرف ديگران اين است كه هيچ معجزهای خارج از قانون واقعی طبيعت - نه قانونی كه بشر میشناسد ، قانونی كه بشر میشناسد ممكن است همان قانون طبيعت باشد ، ممكن است آن نباشد - نيست ولی توسل به آن قانون يعنی كشف آن قانون و تسلط بر آن قانون و استفاده كردن از آن قانون مقرون است به يك قدرت غيبی ماوراء الطبيعی ، كه اين احتياج به توضيح دارد . من بايد مطلب ديگری را كه ايشان نگفتهاند توضيح بدهم تا مطلب روشن بشود - اگر چه امروز بحث ما كمی پيچيدهتر و شايد گنگتر بود - مطلبی كه اتفاقا آقای شريعتی آن را ذكر كردهاند ولی برای اثبات مدعاهای خودشان نه برای اثبات اين مطلب ، و آن اين است : در جهان فرق است ميان نقض يك قانون و حكومت كردن يك قانون بر قانون ديگر . در مقام مثال ( البته اينها تمثيل است ) در قوانين اجتماعی و اعتباری ، مثلا قانونی كه مربوط به ماليات است ، يك وقت شما میآييد اين قانون را نقض میكنيد يعنی اصلا عمل نمیكنيد ، خلافش رفتار میكنيد ، و يك وقت شما خلاف میكنيد بدون اينكه اين قانون را نقض كرده باشيد بلكه از يك ماده قانونی ديگر واقعا استفاده میكنيد . مثلا شما مؤسسهای تأسيس میكنيد و میدانيد كه هر مؤسسهای ، هر واحد حقوقی اگر دارايی داشته باشد گمرك چنين بايد بدهند ، ماليات چنان بايد بدهد . ولی شما میدانيد كه اگر مؤسسهای به صورت يك مؤسسه خيريه درآمد از گمركات و ماليات معاف است . بعد شما میآييد مؤسسهتان را به صورت يك مؤسسه خيريه درمیآوريد يعنی واقعا يك قسمت خيريه هم در آن قرار میدهيد و اصلا از تحت اين قانون خارج میشويد ، خودتان را مشمول قانون ديگری میكنيد . حكومت يك قانون بر قانون ديگر غير از مسأله نقض قانون است . برای اين امر مثالی ذكر میكنند كه مثال خوبی است و آن اين است : بدن انسان از نظر تركيبات وپاورقی : . 1 حجر / . 21