پاورقی : . 1 مؤمن / . 78 . 2 بقره / . 102
میگويند قرآن خودش اين معجزات را به شخص پيغمبر نسبت میدهد ولی
همواره تكيهاش اين است : " « باذن الله »" پيغمبر میكند باذن الله ،
نه " خدا میكند نه پيغمبر " و اصلا كلمه " « باذن الله »" كه تو
میكنی ولی به اذن من میكنی ، صراحت دارد كه تو میكنی ولی من خواستهام كه
تو بكنی و باعمل تو اين قضيه انجام بشود ، كه بعضی آياتش را برايتان
میخوانم .
مثلا در سوره مؤمن میفرمايد كه : " « و ما كان لرسول ان يأتی باية الا
باذن الله »" ( 1 ) . اينجا وقتی میخواهد نفی استقلال از پيغمبران بكند
كه خيال نكنيد كه آنها از پيش خود هر كاری را بخواهند میكنند ، هر چه
میكنند به اذن پروردگار است ، به اين تعبير میگويد : و نرسد پيامبری را
و نيست اين قدرت ( يا اين حق ) برای هيچ پيغمبری كه آيتی ( معجزهای به
تعبير ما ) از آيات را بياورد مگر به اذن پروردگار ( او بياورد ولی به
اذن پروردگار ) .
در آيه ديگری كه حتی راجع به سحر و اين جور مسائل است ( قضيه هاروت و
ماروت) میفرمايد : " « فيتعلمون منهما ما يفرقون به بين المرء و زوجه
" مردم میآموختند چيزی را كه به اين وسيله حتی ميان زن و شوهر تفرقه
میانداختند . بعد برای اينكه مردم بدانند كه حتی اين كارها هم بدون اذن و
رضايت پروردگار صورت نمیگيرد میفرمايد : " « و ما هم بضارين من احد الا
باذن الله »" ( 2 ) اينها هم اگر رضای الهی و اذن الهی نمیبود
نمیتوانستند ضرر به كسی برسانند .
درباره حضرت عيسی بن مريم در سوره آل عمران اين جور میفرمايد : "
« و رسولا الی بنیاسرائيل غ" پيغامبری كه به سوی بنی اسرائيل (يعنی عيسی)
" « انی قد جئتكم باية من ربكم »" به مردم گفت من برای شما از ناحيه
پروردگار معجزهای آوردهام به اين ترتيب : " « انی اخلق لكم من الطين
كهيئة الطير فانفخ فيه فيكون طيرا باذن الله »" من میسازم برای شما از
گل به شكل مرغ و سپس میدمم در آن .
اينجا را بعضی نقطه مقابل استفاده كردهاند ، اينجور میگويند : "
« فيكون طيرا باذن الله غ" بعد به اذن پروردگار مرغ میشود. " باذن الله
" را به " فيكون طيرا " برمیگردانند ، میگويند پس اين آيه میگويد
ببينيد ، ساختن از گل كار من ، دميدن كار
پاورقی : . 1 مؤمن / . 78 . 2 بقره / . 102 |