اسمش در بيايد ؟ اين جزء مسائلی است كه در يادداشتهای من هست ولی جزء
مسائل اساسی نبود ، جزء مسائل فرعی است كه بحث می‏كنيم ، و جوابش اين‏
است كه خير ، گزافی و گتره‏ای نيست و لياقت خاص در آن دخيل است و
قرآن هم روی اين مسأله تكيه دارد : " « ان الله اصطفيه عليكم ». . . "
( 1 ) . كلمه " اصطفی " اين را می‏فهماند . از همه صريحتر آيه‏ای است كه‏
می‏فرمايد : " " « الله اعلم حيث يجعل رسالته »" ( 2 ) . خدا خودش‏
بهتر می‏داند كه رسالت را كجا قرار دهد . اين " بهتر می‏داند " يعنی‏
بهتر تشخيص می‏دهد . پس معلوم می‏شود كه همه افراد ، آن صلاحيت را ندارند
و اين روی صلاحيت خاصی است .
مسأله دومی كه سؤال كرديد و در آخر هم تكرار كرديد كه ايندو تقريبا [
يك مطلب بود ] ، يكی مسأله عدد انبياء بود و ديگر مسأله ختم نبوت .
مسأله عدد انبياء كه چقدر بوده ، در قرآن چيزی نيامده ، در حديث آمده و
جزو مسائلی نيست كه ما حتما بايد معتقد باشيم كه مثلا پيغمبران صد و
بيست و چهار هزار بودند يا بيشتر و يا كمتر . يك حديثی هم هست از
پيغمبر كه به ابوذر فرمود كه صد و بيست و چهار هزار پيغمبر بودند .
اينها مسأله مهم نيست .
مسأله ديگری كه ذكر كرديد اين بود كه در چه شرايطی ضرورت پيدا می‏كرده‏
كه پيغمبری بيايد و بعد چه شرايطی بود كه پيغمبر آخر الزمان آمد و بعد هم‏
نبوت ختم شده ؟ اين بيشتر مسأله ختم نبوت است ، آنهم مقدمه بحث ختم‏
نبوت ، كه ما در همان مقاله " ختم نبوت " روی آن بحث كرده‏ايم ، در
عين حال اگر لازم باشد روی اين هم بحث می‏كنيم .
اما مسأله اين كه چرا در سرزمين خاصی پيغمبر زياد بوده ، اين بستگی‏
پيدا می‏كند به همان " « الله اعلم حيث يجعل رسالته »" يعنی وقتی كه‏
اين بستگی داشته باشد به استعدادهای مخصوصی كه در افراد هست ، مسلما
سرزمينها هم در پرورش استعدادها تأثير دارد . امروز هم می‏گويند كه شرق ،
سرزمين عرفان و اشراق است . اين يك امر گزاف و گتره نيست كه مثلا
غربيها بيشتر به محسوسات می‏پردازند و شرقيها بيشتر به نامحسوسات ، يعنی‏
اينها بيشتر به اين سو كشانده می‏شوند آنها به آن سو . محيط

پاورقی :
. 1 بقره / . 247
. 2 انعام / . 124