نقد نظر اشاعره
حالا اول ما وارد همان بحث اشاعره - كه آقای شريعتی هم آن را تعقيب كردهاند - میشويم بعد ببينيم كه جواب اين اشكال فلسفی چيست ؟ اينكه قوانين طبيعی قوانينی قراردادی است ، به نظر نمیآيد كه مطلب صحيحی باشد و به هيچ شكل هم نمیشود آن را توجيه كرد . البته ايشان میگويند اينها قوانينی است كه خدا اين جور قرار داده ، به تعبير خود اشاعره عادت الهی است ، عادت خداست ، عادت خدا جاری شده است كه فلان اثر را دنبال مؤثر خلق كند ، يعنی واقعا اين مؤثر آن اثر نيست ، ما خيال میكنيم اين مؤثر است و آن اثر . درست مثل يك پرده نمايش . عالم را مثل يك پرده نمايش خيال میكنند . ما در نمايشی كه در عالم میبينيم اسم چيزی را مؤثر گذاشتهايم ، اسم چيزی ديگری را اثر . ما نمیدانيم كه اصلا اين مؤثر مؤثر نيست ، اثر هم اثر اين نيست . آن كه در پشت اين پرده خودش را مخفی كرده اول مؤثر را ايجاد میكند بعد متواليا اثر را ايجاد میكند ، ما خيال میكنيم كه پيوندی ميان اين مؤثر و اين اثر هست . هيچ پيوند واقعی وجود ندارد . حال خدا چرا اين وضع را به وجود آورده ؟ میگويند مصلحت اين جور ايجاب میكرده . حتی آقای شريعتی هم تصديق میكنند ، میگويند خداوند اگر اين نظم را بر قرار نمیكرد و اوضاع را به اين شكل قرار نمیداد هرج و مرج بود ، همه چيز مختل میشد ، پس مصلحت ايجاب میكرد كه وضع عالم را اين گونه قرار بدهد و لهذا در يك جای استثنايی كه مصلحت برخلاف ايجاب میكند فورا وضع را عوض میكند . ولی به نظر میرسد كه اصلا اگر ما اين فكر را بپذيريم ، چيزی كه مفهوم نخواهد