كردهايد كه شما را عبث آفريدهايم و اين كه شما به سوی ما بازگردانده
نمیشويد ؟ مفهوم آيه به اصطلاح استفهام انكاری است : شما چنين گمان
كردهايد ؟ يعنی چه گمان باطلی ! مفهوم آيه اين است : اگر بنا شود كه شما
به سوی ما بازگردانده نشويد ، خلقت شما عبث است و شما باور میكنيد كه
ما عبث خلق كنيم ؟ اين استدلال بر قيامت است از خدا ، يعنی برای اثبات
قيامت ، خدا پايه استدلال قرار داده شده است . [ میگويد ] ما را
میشناسيد و قبول داريد يا نه ؟ به كسانی میگويد كه الله را قبول دارند :
الله شما را خلق كند و قيامتی نباشد ، پس خلقت شما عبث باشد ؟ "
²فتعالی الله غ" خداوند متعالی و برتر و بالاتر است و منزه است از چنين
نسبتها ، " « الملك »" صاحب قدرت و سلطان ( 1 ) .
تمام جنبههايی كه در خداوند است ، به موجب آنها امكان ندارد كه خلقت
عبثی صورت بگيرد . اول از همه ، قدرت غير متناهیاش را ذكر میكند كه
عجز و ناتوانی در كار نيست . ممكن است انسان كار عبثی بكند ولی منشأ
عبث بودن آن اين است كه قدرتش نارساست . خيلی اوقات آدم يك كاری را
شروع میكند و بعد به نتيجه و نهايت نمیرسد و علت به نتيجه نرسيدنش اين
است كه نتوانسته است ، میگويد يك كار لغو بيهودهای كرديم ، به جايی هم
نرسيد . " « الملك »" صاحب قدرت مطلقه ، " « الحق »" آن كه در
ذات او هيچ نوع بطلانی و نقصی و نابودیای نيست ، ثابت است ( 2 ) .
كأنه میخواهد بگويد آن كه حق است خلقش هم حق است ، ذیالحق حق است .
شما میگوييد خلقت عبث و باطل است ؟ تعبير ديگر قرآن اين است كه به
جای " عبث " كلمه " باطل " را آورده است . از حق حق ناشی میشود نه
باطل ، از حق عبث ناشی نمیشود ( چون عبث مساوی است با باطل ) . "
« لا اله الا هو »" كأنه در اينجا اين سخن گفته میشود كه شايد موانعی ،
مزاحمی در كار باشد ، قدرت و خدای ديگری مانع كار شود ، مثل داستان خير
و شرهايی كه در فلسفههای ثنوی و اديان ثنويه بوده است . [ میگويد ]
معبودی غير او نيست ، چون رب هميشه معبود است ، يعنی ربی غير او نيست
، لذا بعد هم كلمه " رب " را آورده : " « رب العرش الكريم » "
صاحب عرش
پاورقی :
. 1 " ملك " از ماده ملك است و ملك يعنی قدرت و سلطان . كلمه "
ملك " از اسماء الله است ، از آن جهت كه زمام همه عالم و مهار همه
اشياء در دست قدرت پروردگار است و همه جريانها با مشيت و اراده اوست
.
. 2 حق يحق ، ثبت يثبت است كه مرادف با وجود است . حق مطلق يعنی
موجود مطلق ، يعنی آن كه در ذات او عدم و نيستی راه ندارد .