كه اگر عمر ابد هم پيدا كند بدی كند . او عذابش اين طور است ، برای‏
اينكه اصلا كأنه قصد و فكر و روحش نقش ابديت خورده كه برای ابد اينچنين‏
باشد و به همين دليل آنچه كه برای ابد می‏خواهد ، به آن برای ابد رسيده ،
او برای ابد گناه را پسنديده و برای ابد هم با گناه خودش محشور خواهد
بود ، و او برای ابد خير را پسنديده و برای ابد هم با خير محشور خواهد
بود .
يك نكته اضافه كنم و آن اين است كه خلود جهنم حتی راجع به همان قتل‏
نفس هم كه در نص قرآن آمده [ به معنای ابديت نيست ] ، چون ما در قرآن‏
راجع به غفران هم آيه داريم ، يعنی يك اصلی داريم به نام اصل مغفرت كه‏
اگر به خدا نسبت دهيم مغفرت است و اگر به وساطت انبياء نسبت دهيم‏
شفاعت است . شفاعت انبياء همان مغفرت الهی است و چيز ديگری نيست .
خود جناب عالی ( 1 ) در كتاب مطهرات در اسلام بيانی كرده بوديد كه در
عالم اصل شستشو هست . همين طوری كه ما در اين دنيا يك اصل شستشويی‏
می‏بينيم ، يعنی اصل بر طهارت و بر سلامت است ، اصل خلقت هم بر سلامت‏
است . اگر بچه‏ای ناسالم به دنيا بيايد ، اين [ ناشی از ] يك عامل خارجی‏
است . قانون اصلی سلامت است . آقايان پزشكان اگر ببينند يك بچه سالم‏
به دنيا آمده ، ديگر دنبال اين نمی‏روند كه ببينند چه عاملی از خارج سبب‏
شده سالم به دنيا بيايد . اگر ديدند او فلج به دنيا آمد ، می‏گويند ببينيم‏
چه عاملی از خارج دخالت كرده است . اصل ، رحمت و مغفرت است و [
عذاب ] بر خلاف مسير اصلی است .
از آيات قرآن استفاده می‏شود كه بالاخره عده‏ای برای هميشه باقی می‏مانند
، اما آن عده چقدرند ؟ الان نمی‏توانيم بگوييم . اينكه اكثريت مردم می‏روند
جهنم ، گويا از آيات می‏شود استنباط كرد كه چنين چيزی هست ولی اكثريت‏
اكثريتشان مغفرت الهی شامل حالشان می‏شود ، يعنی تا حدی كه در وجود كسی‏
كوچكترين مايه‏ای باشد برای اين كه مغفرت شامل حالش شود [ شامل خواهد شد
] . مثل اينكه برای بعضی جهنم حكم تصفيه خانه را دارد كه در آنجا تصفيه‏
می‏شوند و آن ماده اصلی رحمت كه در آنها هست بالاخره آنها را بيرون‏
می‏آورد ، لذا قرآن در اينجا می‏فرمايد : " « لا بثين فيها احقابا »" .
همان كه در جای ديگر " خالدين " می‏گويد ، [ در اينجا ] " احقاب "
می‏گويد . " احقاب " ظاهرا جمع " حقب " است كه مدت خيلی زياد را
می‏گويند ( چند هزار سال ) ،

پاورقی :
. 1 [ منظور آقای مهندس بازرگان است ] .