قول برگسون كه همين نظريه قدما را قبول دارد اين ابزارها هستند كه كند
شده‏اند ، نه آن ظرف واقعی [ پر شده باشد ] . او معتقد است كه اشتباه‏
است كسی خيال كند كه چيزی فراموش می‏شود ، هيچ چيزی فراموش نمی‏شود و
فراموشيهای ما عبارت است از اينكه قدرت بازگرداندن از حافظه به شعور
ظاهر ، از ما گرفته می‏شود ، نه اينكه آن شی‏ء از حافظه ما محو شده ، از
حافظه چيزی محو نمی‏شود .
اگر آن مطلب را بگوييم كه ظرفيت روحی ما پايان ناپذير است ، و اگر
ما بتوانيم علمی را از غير مجرای اين ابزارهای مادی كه كهنه و فرسوده‏
می‏شوند بگيريم ( مثلا از طريق الهام الهی ) ، ممكن است بی‏نهايت معلومات‏
بگيريم . به قول آنها يك پيغمبر می‏تواند بی‏نهايت معلومات را داشته‏
باشد ، ما هم می‏توانيم داشته باشيم ، روح ما هم آن ظرفيت را دارد ولی‏
چون از طريق چشم و گوش و اعصاب و . . . می‏خواهيم بگيريم زمان و تدريج‏
می‏خواهد و اينها كهنه و فرسوده می‏شوند و طبعا قدرت يادگيری ما آنقدر
زياد نيست ، [ بنابراين ] آن خزانه ناقص می‏ماند و خيلی رشد نمی‏كند ، و
اگر بتوانيم از طريق الهام و اشراق بگيريم و زحمت و فشاری روی مغز و
اعصاب ما وارد نيايد ، ممكن است علم بی‏نهايت بگيريم .
اميرالمؤمنين فرمود كه پيغمبر در لحظات آخر برای من در يك " آن " و
در يك لحظه هزار در از علم باز كرد كه از هر دری هزار در باز می‏شود .
اين مسلم از يك مجرای ديگری غير از مجرای شنيدن و گفتن بوده ، و الا با
شنيدن و گفتن بالاخره در يك مدت معين و در يك لحظه اين قدر امكان ندارد
كه [ معلومات كسب شود ] . يك جمله‏ای هم خود حضرت امير در نهج البلاغه‏
دارد كه از اين نظر جمله جالبی است . ايشان می‏گويند : " « كل وعاء يضيق‏
بما جعل فيه الا وعاء العلم فانه يتسع به » " ( 1 ) . خاصيت هر ظرفی اين‏
است كه وقتی مظروف را در آن بريزند دائما گنجايش كمتر می‏شود . "
« يضيق بما جعل فيه » " يعنی ضيقش بيشتر می‏شود ، مقصود اين است كه‏
گنجايش آن كمتر می‏شود . معلوم است كه اگر ما در يك ظرفی ولو آن ظرف‏
به اندازه اقيانوس باشد چيزی بريزيم ، ولو مظروف ما به اندازه يك ليتر
آب باشد ، به اندازه يك ليتر آب از گنجايشش كاسته شده است ، مگر
ظرف علم كه هر چه مظروف ، بيشتر در آن بريزند گنجايشش بيشتر می‏شود ،
چون ظرف علم گنجايشش مساوی است با مظروفش ، اينجا ظرف و

پاورقی :
. 1 نهج البلاغه ، حكمت . 205