امر مطلقی برای آن موقع است و آيا در بعضی از زياراتی كه خطاب به امام‏
می‏گوييم " « مؤمن بايابكم » " و يا زنده شدن امام حسين ( ع ) و همبستگی‏
روحش به جسم ، آيا از همان نوع همبستگی روح به جسم در قيامت است يا
چيز ديگری است ؟
استاد : به نظر من سؤالهای ايشان البته سؤالهايی است كه فی حد ذاته‏
مربوط به موضوع بحث ما به طور كلی هست ولی به بحث امروز ما ( كه‏
درباره وضع انسان در فاصله مردن تا قيامت از نظر قرآن بود ) مربوط نيست‏
. ما درباره آنها جداگانه بايد بحث كنيم كه البته از مشكلات هم هست ،
مخصوصا همين مسأله‏ای كه فرموديد و از قديم هم اين سؤال مطرح بوده كه اگر
بنا بشود انسان با بدنش محشور شود ، با كدام بدنش محشور می‏شود ؟ همان‏
بدنی كه وقتی مرد با آن بدن مرد يا نه ، با هر چيزی كه اجزای بدنش بوده‏
؟ انسان به اندازه كوه احد با كم و زيادش غذا خورده و قسمتی از آن غذا
جزء بدنش شده و بعد به شكلی دفع شده است . اگر مجموع موادی را كه جزء
بدن انسان شده و از بدنش دفع شده و بعد مواد نو آمده حساب كنند شايد
علماء حساب كرده باشند هر آدمی هيكل خيلی بزرگی پيدا خواهد كرد كه شايد
بزرگترين حيوانات دنيا هم به آن حد نرسد . اين سؤال هست و جواب اين هم‏
جواب آسانی نيست ، ولی جناب عالی به ما اجازه بدهيد كه وقتی به اين‏
مسأله رسيديم ، همان جا جواب اين سؤال را بدهيم .
سؤال دوم هم عين همين سؤال است كه مسأله " رجعت " كه شيعه می‏گويند
يا مسأله زنده شدن " عزير " كه می‏گويند ، آيا با همين بدن است يا با
بدن ديگری است ؟ ولی البته اين ساده‏تر است ، مسأله " احياء " كه اصلا
به قيامت مربوط نيست ، مربوط به چيز ديگری است .
اما مسأله رجعت . رجعت مثل قيامت نيست . قيامت از ضروريات اسلام‏
است و اگر كسی منكر قيامت باشد اصلا نمی‏شود او را مسلمان شمرد و در
رديف مسلمانان نيست . مسأله رجعت به اين شكل نيست ، تازه كسانی كه‏
معتقد هستند می‏گويند كه از ضروريات و مسلمات مذهب شيعه است . از
مرحوم آقا شيخ عبدالكريم هم كه راجع به شريعت سنگلجی ( كه منكر رجعت‏
بود ) سؤال كردند ، گويا جواب داده بود : نه ، از ضروريات اسلام نيست ،
و شايد گفته بود از ضروريات شيعه هم نيست . ولی البته شايد در علمای‏
شيعه يك نفر ، دو نفر هم نمی‏شود پيدا كرد كه رجعت را انكار كنند .
آنهايی هم كه قائل به رجعت هستند ، بعضی به سبك محدثين همين طور
معتقدند