است به نماز هم اعتقاد داريم ، نماز هم از ضروريات است ، روزه هم از
ضروريات است ، حج هم از ضروريات است .
اين ايراد وارد نيست ، چون علت اينكه مسلمين معاد را جزء اصول دين‏
قرار داده‏ا ند اين بوده كه اسلام درباره معاد يك امر علاوه‏ای از ما خواسته‏
، يعنی نخواسته ما فقط آن را به عنوان يكی از ضروريات اسلام ، به طفيل‏
قبول نبوت قبول كرده باشيم ، خواسته كه خود ما هم مستقلا به آن ايمان و
اعتقاد داشته باشيم ، ولو مثلا ما به نبوت اعتقاد نداشته باشيم ، به معاد
اعتقاد داشته باشيم . اين كه " ولو " می‏گويم نه اينكه از آن صرف نظر
می‏كنم ، می‏خواهم بگويم يك مسأله‏ای است كه خواسته ما مستقلا به آن ايمان‏
داشته باشيم و لهذا قرآن استدلال می‏كند بر قيامت ، استدلال نمی‏كند بر روزه‏
، می‏گويد روزه را پيغمبر گفته ، ولی استدلال می‏كند بر قيامت ، چه آن نوع‏
استدلالی كه پايه آن خود توحيد است ، و چه آن استدلالی كه پايه آن نظام‏
خلقت است .

استدلالهای قرآن بر معاد

دو نوع استدلال در قرآن هست . يك نوع استدلال بر معاد ، بر اساس توحيد
است كه قرآن می‏گويد ممكن نيست خدا خدا باشد ولی معادی نباشد ، يعنی اگر
معاد نباشد خلقت عبث است . اين خودش يك استدلال است . قرآن خواسته‏
روی اين مطلب استدلال كند : " « ا فحسبتم انما خلقناكم عبثا و انكم‏
الينا لا ترجعون »" ( 1 ) . البته ما روی اين استدلالها بعد بيشتر صحبت‏
می‏كنيم ولی حالا اين مدعای خودمان را كه " معاد از اصول دين است "
می‏خواهيم بگوييم روی چه حساب است . قرآن در واقع اين طور می‏گويد : يا
بايد بگوييد خدايی نيست ، پس خلقت و آفرينش عبث و باطل و بيهوده‏
است ، دنبال حكمت در خلقت نبايد رفت و مانعی نخواهد داشت كه خلقت‏
بر عبث و بيهوده باشد ، و يا اگر خدايی هست كه جهان را آفريده است‏
معادی هم بايد باشد ، معاد متمم خلقت است ، مكمل خلقت است ، جزئی از
خلقت است كه با نبودن آن خلقت ناقص است ، خلقت عبث و بيهوده است‏
.

پاورقی :
. 1 مؤمنون / 115 : [ آيا چنين پنداشتيد كه ما شما را عبث آفريده‏ايم و
به سوی ما بازگشت نخواهيد كرد ؟ ] .