مثال به فريضه علم
در اينجا من مثالهای زيادی دارم كه میخواستم همين امشب عرض بكنم ولی به همه آن مثالها نمیرسم ، مثالی را میخواهم برای شما
دين هم همين طور است ، قواعد و اصولی دارد معلوم ، و فروعی دارد كه
قابل استخراج از آن اصول است . آنچه اسلام آورده است و همواره ثابت
است يك سلسله قواعد است و آنچه وظيفه مجتهدان است كه استخراج و
استنباط كنند يك سلسله مسائل است . مسائل متغير است . تغير مسائل ناشی
از تغير قواعد نيست بلكه ناشی از اينست كه صورت مسائل در هر زمانی با
زمان ديگر متفاوت است ، عوامل وارد در زندگی در زمانها متفاوت است ،
با ورود برخی عوامل و احيانا خروج بعضی از عوامل ديگر ، خواه ناخواه
صورت مسائل و جوابی كه به آنها بايد داده شود عوض میشود . اينست كه
احكام و قوانين اسلامی در عين اينكه جنبه و وجهه ثابتی دارند ، وجهه و
جنبه متغيری پيدا میكنند . بسياری از نظراتی كه ائمه اطهار و حتی خود
پيغمبر اكرم دادهاند همانها فروعی است كه خودشان از اصولی كه داشتهاند
استنباط میكردهاند ، يعنی عملا مصداق « علينا القاء الاصول و عليكم ان
تفرعوا » يا : « علينا القاء الاصول و عليكم التفريع » بوده است . اگر
ائمه به بعضی از اصحابشان فرمودهاند كه برو بنشين در مسجد و ما دوست
داريم كه كسی مثل تو برود بنشيند در آنجا و فتوا بدهد ( چون هر كسی میآمد
و روی مسندی مینشست ، و مردم هم به حساب اينكه اين عالم است مرتب
میآمدند و از او مسأله میپرسيدند ) روی همين حساب بوده است ، روی حساب
اينكه درسهای كلی را به آنها داده بودند و میگفتند كه تفريعات را ديگر
خودتان استنباط كنيد .
مثال به فريضه علم در اينجا من مثالهای زيادی دارم كه میخواستم همين امشب عرض بكنم ولی به همه آن مثالها نمیرسم ، مثالی را میخواهم برای شما |