سخن فخر رازی كه استنباطی است كه از قرآن كريم كرده است مبدأ فكر شد
برای من كه آيا واقعا اصل هدايت در موجودات با اصل نظم در خلقت
موجودات يك مطلب است يا دو مطلب ؟ فكر به اينجا رسيد كه اگر خلقت
موجودات به اصطلاح فلسفی به صورت ماشين میبود ، به اين معنی كه خداوند
اين موجودات را كه آفريده است ، به صورت يك ماشين كامل و منظمی
آفريده است ، آنوقت قهرا كاری كه بايد اين ماشين بكند تكليفش روشن
است ، ديگر برای كارش يك تدبير عليحدهای لازم نيست . مثلا اگر ساعتی را
ساعتساز بسازد ، ديگر هر چه كه هست در ساختن اين ساعت است ، و كار
منظم ساعت لازمه جبری ساعت است . وقتی كه ساعتی با اين نظم و تشكيلات
به وجود آمد و ساخته شد ، ديگر نمیشود گفت كه در اينجا دو موضوع است :
يكی اينكه ساعتی با نظم و دقت ساخته شده است و ديگر اينكه كارش را
منظم میكند ، زيرا اين كار يك چيز عليحده نيست بلكه لازمه نظم چنين
ساختمانی است . لازمه نظم ساختمان يك اتومبيل اينست كه اگر درست ساخته
شده باشد و شما سويچ را بزنيد و اتومبيل سوخته داشته باشد و پا روی گاز
بگذاريد و فرمان را در دست داشته باشيد ، آن اتومبيل كار خودش را انجام
بدهد .
آيا دنيای علم چه میگويد ؟ آيا دنيای علم میگويد اين كاری كه موجودات
میكنند مخصوصا در عالم نباتات و حيوانات و انسان لازمه ساختمان مادی اين
موجودات است ؟ يا يك نيرو و قدرت و چيز ديگری كه ما اصلا لفظی هم برای
آن جز هدايت و رهبری نداريم ، يك امر ديگری در عين حال وجود دارد كه
باز اين موجود ساخته شده را در كارش رهبری میكند ؟ آن امر مرموز را اگر
به خدا كه مدير و مدبر موجودات است نسبت دهيم نامش هدايت است ، و
اگر به خود موجودات
|