يعنی مردم اين زمان اينها را درك نمی‏كنند ، اين برای آيندگان است . و
حقا اگر كسی در الهيات و معارف اسلامی وارد باشد و قرن به قرن مطالعه‏
بكند می‏بيند كه پس‏از هفت قرن و هشت قرن و ده قرن و بيشتر ، تازه اهل‏
معارف الهی در مسائل توحيد توانسته‏اند خودشان را هماهنگ بكنند با همين‏
آيات اول سوره حديد و سوره توحيد ، يعنی برای قبل از آنها هنوز غير قابل‏
هضم و غير قابل حل بوده است . اين درباره قرآن كريم .
پس معلوم می‏شود كه اين پيش بينی از صدر اسلام و در صدر اسلام وجود
داشته است ، هيچوقت يك دانشمند اسلامی نبايد اينطور فكر كند كه ما را
چه رسد كه تدبر و تعقل بكنيم و دنبال مطلب تازه بگرديم ، مطلب همان‏
است كه بزرگان گفته‏اند . آری بزرگان بزرگ هستند ولی هرگز بزرگی آنها به‏
اندازه بزرگی قرآن نيست .
كسی نمی‏تواند ادعا كند و ادعا هم نكرده است كه علمای طبيعت شناسی كه‏
در قرون اخير پيدا شده‏اند نبوغشان از افلاطون وارسطو و سقراط و بوعلی سينا
بيشتر بوده است . ولی همه اين را قبول دارند كه آنچه كه بشر تدريجا به‏
دست آورده است با آنچه آنها به دست آورده بودند قابل مقايسه نيست .
مثل خوبی يك مرد عالم از اين نظر آورده است . می‏گويد : مثل علماء در
پيشرفت علوم مثل آدمهايی است كه روی شانه‏های هم سوار می‏شوند و می‏خواهند
افق را ببينند . اگر يك نفر هر چقدر هم بلند قد باشد ، فرض كنيم دو متر
بلنديش باشد ، در وسط يك صحرايی بايستد و گردن كشد و بخواهد دور دستها
را ببيند ، بيشتر از شعاعی كه در حد دو متر قد می‏توان ديد نمی‏تواند ببيند
. يك آدم ديگر می‏آيد و روی شانه اولی می‏ايستد . ممكن است دومی قدش از
اولی كوتاهتر باشد ولی چون روی