اين وسيله حافظ باشند ، خلفای پيغمبران باشند ، نبوده است و نمی توانسته‏
است در آن اعصار باشد . اين وظيفه را پيغمبران نه از طريق علم و درس‏
خواندن بلكه از طريق وحی انجام می‏داده‏اند ، و عرض كرديم كه حيوان به طور
كلی و از آن جمله انسان هر چه كه ناقص‏تر است راه هدايتش بيشتر به‏
الهامات بستگی دارد و هر چه كه ناقص‏تر است راه هدايتش بيشتر به‏
الهامات بستگی دارد و هر چه كاملتر می‏شود بستگی بيشتر به فكر پيدا می‏كند
.

شبهه درباره احتياج به امام در منطق شيعه

سؤال آقايان اينست كه اگر در دوره شريعت ختميه احتياجی به نبی يعنی‏
كسی كه از طرف خدا ملهم و موحی اليه و مؤيد من عند الله باشد نيست و
اين كار را فقها و حكما و علمای امت می‏توانند انجام دهند و عهده دار اين‏
كار هستند ، همانها كه پيغمبر فرمود : « علماء امتی كانبياء بنی‏اسرائيل »
، پس چه احتياجی به وجود امام است و از نظر منطق شيعه اين مطلب چگونه‏
توجيه می‏شود ؟ اگر اين جور است پس همانطوری كه به پيغمبرانی كه آن‏
پيغمبران مروج و مبلغ دين باشند ، داعی الی الله باشند ، آمر به معروف و
ناهی از منكر باشند احتياجی نيست ، به امام معصوم هم احتياجی نيست .
اين سؤال ، سؤال بجائی است .
اما جواب : در موضوع امام و پيغمبر دو مسأله است . يكی اينكه فرق‏
امام و پيغمبر در چيست ؟ البته نمی‏توان گفت امام يعنی آنكه صاحب‏
شريعت نيست ، چون اكثر پيغمبران هم صاحب شريعت نبوده‏اند . مسلم است‏
كه بين پيغمبر و امام فرق است ، و اگر فرق نبود ، اين به اسم گذاری نبود
كه ما بگوئيم علی بن ابی‏طالب پيغمبر نيست و