" چشم اين فتنه را من درآوردم . غير از من احدی جرأت چنين كاری را
نداشت پس از آنكه موج دريای تاريكی و شبههناكی آن بالا گرفته بود و "
هاری " آن فزونی يافته بود .
اميرالمؤمنين عليهالسلام دو تعبير جالب دارد در اينجا :
يكی شبههناكی و ترديدآوری اين جريان . وضع قدس و تقوای ظاهری خوارج
طوری بود كه هر مؤمن نافذ الايمانی را به ترديد وامی داشت . از اين جهت
يك جو تاريك و مبهم و يك فضای پر از شك و دودلی به وجود آمده بود .
تعبير ديگر اينست كه حالت اين خشكه مقدسان را به " كلب " تشبيه
میكند . كلب يعنی هاری . هاری همان ديوانگی است كه در سگ پيدا میشود .
به هر كس میرسد گاز میزند و هر اتفاقا حامل يك بيماری ( ميكروب ) مسری
است . نيش سگ به بدن هر انسان يا حيوانی فرو رود و از لعاب دهان آن
چيزی وارد خون انسان يا حيوان بشود آن انسان يا حيوان هار پس از چندی به
همان بيماری مبتلا میگردد . او هم هار میشود و گاز میگيرد و ديگران را
هار میكند . اگر اين وضع ادامه پيدا كند ، فوق العاده خطرناك میگردد .
اينست كه خردمندان بلا فاصله سگ هار را اعدام میكنند كه لااقل ديگران
از خطر هاری نجات يابند .
علی میفرمايد اينها حكم سگ هار را پيدا كرده بودند ، چاره پذير نبودند
، میگزيدند و مبتلا میكردند و مرتب بر عدد هارها میافزودند .
|