ابن الكواء گفت : وای بر تو ! دستت را میبرد و اينچنين ثنايش میگوئی
؟ !
گفت : چرا ثنايش نگويم و حال اينكه دوستيش با گوشت و خونم درآميخته
است ؟ ! به خدا سوگند كه نبريد دستم را جز به حقی كه خداوند قرار داده
است .
اين عشقها و علاقهها كه ما اينچنين در تاريخ علی و ياران وی میبينيم ما
را به مسئله محبت و عشق و آثار آن میكشاند .
|