پاورقی : 1 - نهج البلاغه ، حكمت . 42
دخالت تام دارد . تاريخ تشيع با نام يك سلسله از شيفتگان و شيدايان و
جانبازان سر از پا نشناخته توأم است .
علی همان كسی است كه در عين اينكه بر افرادی حد الهی جاری میساخت و
آنها را تازيانه میزد و احيانا طبق مقررات شرعی دست يكی از آنها را
میبريد بازهم از او رو بر نمی تافتند و از محبتشان چيزی كاسته نمیشد . او
خود میفرمايد :
« لو ضربت خيشوم المؤمن بسيفی هذا علی ان يبغضنی ما ابغضنی ، ولو
صببت الدنيا بجماتها علی المنافق علی ان يحبنی ما أحبنی ، و ذلك انه
قضی فانقضی علی لسان النبی الامی انه قال : يا علی لا يبغضك مؤمن ، و لا
يحبك منافق » ( 1 ) .
" اگر با اين شمشيرم بينی مؤمن را بزنم كه با من دشمن شود ، هرگز
دشمنی نخواهد كرد و اگر همه دنيا را بر سر منافق بريزم كه مرا دوست
بدارد هرگز مرا دوست نخواهد داشت ، زيرا كه اين گذشته و بر زبان پيغمبر
امی جاری گشته كه گفت : يا علی ! مؤمن تو را دشمن ندارد و منافق تو را
دوست نمی دارد " .
علی مقياس و ميزانی است برای سنجش فطرتها و سرشتها . آنكه فطرتی
سالم و سرشتی پاك دارد از وی نمیرنجد ولو اينكه شمشيرش بر او فرود آيد
. و آنكه فطرتی آلوده دارد به او علاقمند نگردد ولو اينكه احسانش كند ،
چون علی جز تجسم حقيقت چيزی نيست .
پاورقی : 1 - نهج البلاغه ، حكمت . 42 |