اكسير است و خاصيت كيميا دارد ، يعنی فلزی را به فلز ديگر تبديل می‏كند
. مردم هم فلزات مختلفی هستند :
« الناس معادن كمعادن الذهب و الفضة » .
عشق است كه دل را دل می‏كند و اگر عشق نباشد دل نيست ، آب و گل است‏
.
هر آن دل را كه سوزی نيست دل نيست
دل افسرده غير از مشت گل نيست
الهی ! سينه‏ای ده آتش افروز
در آن سينه دلی و ان دل همه سوز ( 1 )
از جمله آثار عشق نيرو و قدرت است . محبت نيرو آفرين است ، جبان را
شجاع می‏كند .
يك مرغ خانگی تا زمانی كه تنهاست بالهايش را روی پشت خود جمع می‏كند
، آرام می‏خرامد ، هی گردن می‏كشد كرمكی پيدا كند تا از آن استفاده نمايد ،
از مختصر صدائی فرار می‏كند ، در مقابل كودكی ضعيف از خود مقاومت نشان‏
نمی‏دهد ، اما همين مرغ وقتی جوجه دار شده ، عشق و محبت در كانون هستيش‏
خانه كرد ، وضعش دگرگون می‏گردد ، بالهای بر پشت جمع شده را به علامت‏
آمادگی برای دفاع پائين می‏اندازد ، حالت جنگی به خود می‏گيرد ، حتی آهنگ‏
فريادش قويتر و شجاعانه‏تر می‏گردد . قبلا به احتمال خطری فرار می‏كرد اما
اكنون به احتمال خطری حمله

پاورقی :
1 - وحشی كرمانی .