" بلی " گفتن ما در عالم ذر چيست ؟ و اگر قرار باشد از آن تصديق كه
علم هم تصورات و تصديقاتی است چيزی در ما نمانده باشد چگونه خداوند به
آن استشهاد میكند و ارجاع میدهد ؟
نه ، اين با آن منافات ندارد . اگر میرسيديم كه ديگر نخواهيم رسيد آيه
ذر را درست بيان میكرديم ولی اينجا ما میتوانيم شما را ارجاع بدهيم به
تفسير الميزان . در تفسير الميزان البته من ترجمه فارسی آن را نديدهام كه
چگونه ترجمه كردهاند ولی در جلد هشتم متن عربی الميزان كه اين قسمت را
بحث كردهاند بسيار عالی و خوب بحث كردهاند . در بحث امروز ، ما
میرسيم به مطالبی كه اين را بيشتر توضيح بدهيم .
تحليلی ديگر از ماهيت عشق روحانی
سؤال دوم اين است :
چطور میتوان هر نوع عشق روحانی را هر چند معشوق ، انسانی عادی باشد
همان عشق حقيقی به ذات باريتعالی و منبعث از آن دانست ؟
در آن نظريهای كه ما نقل كرديم عرض كرديم كه اولا اينها معتقدند كه دو
نوع عشق وجود دارد : عشقهای جسمانی و عشقهای روحانی ، يعنی پارهای از
عشقها عشقهای روحانی است نه هر عشقی . اين اشتباه نشود . به عقيده اينها
پارهای از عشقهای انسانها [ به يكديگر ] هم عشقهای روحانی است . حال
چگونه میتوان آن را عشق حقيقی به ذات باريتعالی دانست ، آن بر اساس
اين مطلب است