پاورقی : . 1 طلاق / . 10 . 2 زمر / . 9 . 3 اين را در متد تعليم و تربيت " روش سقراطی " میگويند . میگويند سقراط در تعليمات خودش از همين روش استفاده میكرده است ، وقتی میخواست مطلبی را به طرف ثابت كند از بديهیترين مسائل شروع میكرد و به صورت سؤال میگفت : آيا اين مطلب اينطور است يا آنطور ؟ چون مسأله روشن بود او همان طرفی را كه سقراط میخواست انتخاب میكرد . همين كه آن را به صفحه روشن ذهن طرف میآورد يك سؤال بالاتری مطرح میكرد . باز او همان طرفی را كه سقراط میخواست انتخاب میكرد . اين را هم كه در صفحه روشن ذهنش میآورد يك سؤال ديگر طرح میكرد و باز جواب میگرفت . اين كار را ادامه میداد تا اينكه يكدفعه طرف مقابل متوجه میشد كه خودش به مدعای سقراط اعتراف كرده بدون اينكه سقراط يك كلمه حرف زده باشد ، يعنی از درون مخاطب جوابها را بيرون میكشيد . چون استاد فن بود و يك روانشناس بسيار دقيق بود و روان و سير ذهن و سير فكر را خيلی خوب میشناخت از يك مقدماتی شروع میكرد كه بدون اينكه يك كلمه حرف زده باشد ، ذهن مخاطب ، خودش قدم به قدم پيش میآمد . مادر سقراط ماما بوده است . خودش میگفته است من مانند مادرم ماماگری میكنم . ماما بچه را به دنيا نمیآورد ، طبيعت مادر است كه بچه را به دنيا میآورد . كار ماما فقط اين است كه مادر را راهنمايی میكند : اينطور بنشين ، اينطور حركت كن . او را كمك میدهد تا نوزاد از او متولد شود . كار او اين نيست كه با دست خودش بچه را بگيرد و بيرون بكشد ، آن ، كار ناقصی است ، او بايد صبر كند كه به صورت خودكار بچه متولد شود . سقراط میگفت كه كار من همان ماماگری است ، يعنی كاری میكنم كه ذهن ، فكر را توليد میكند همانطور كه مادر بچه را میزايد ، من فقط ذهنها را كمك میكنم كه فكرهای جديد را بزايند .