كرده‏اند .
درباره او هم می‏گويند كه در همان شب زفافش يك ساعتی تا رفتن نزد
عروس فرصت پيدا كرده بود . رفت در لابراتوارش برای كارهای خودش ،
چنان سرش گرم شد كه تا صبح همانجا ماند و يادش رفت كه امشب شب عروسی‏
اوست .
حال اين چيست ؟ اينها يك واقعيتهايی است . اين حس كم و بيش در همه‏
افراد بشر وجود دارد . البته مثل همه حسهای ديگر در افراد شدت و ضعف‏
دارد و نيز بستگی دارد به اينكه انسان چقدر آن را تربيت كرده و پرورش‏
داده باشد ، و لهذا انسان را به دليل " دانستن " بر غير انسان ترجيح‏
می‏دهند . استوارت ميل فيلسوف معروف انگليسی می‏گويد :
" اگر انسان ، دانايی باشد بد حال به از ابلهی است خوشحال " يعنی‏
اگر امر دائر بشود ميان اينكه من يك دانا باشم ولی بدبخت و در فقر و
مسكنت و بدبختی زندگی كنم ، و اينكه ابله باشم ولی خوشحال يعنی همه چيز
برايم فراهم باشد من آن را بر اين ترجيح می‏دهم . " سقراطی ملول ترجيح‏
دارد بر خوكی فربه . " اين حرفها همه ، ارزش حقيقت را برای بشر نشان‏
می‏دهد ، چون اصلا معنای دانايی چيست ؟ مگر غير از آگاهی و رسيدن به جهان‏
و درك كردن جهان است ؟
اين يك گرايش ، كه از مقوله حقيقت است .

. 2 گرايش به خير و فضيلت

گرايش ديگری در انسان هست كه به اصطلاح از مقوله " خير