پاورقی : . 1 يوسف / . 30
حالت شبه جنون در او پيدا شد خاصيتش اين است كه انسان را از غير آن
معشوق از همه چيز میبرد و جدا میكند و انسان تازه آمادگی پيدا میكند برای
اينكه يكدفعه از خلق يكجا ببرد و در معشوق تمركز پيدا كند .
داستان زليخا كه در روايات آمده است همين است . زليخا عاشق يوسف
میشود . تعبير قرآن به جای " عشق " چنين است : « قد شغفها حبا »( 1 )
كه " « شغفها »" ظاهرا گفتهاند يعنی اين كه مجامع قلبش را گرفته بود
، اصلا قلبش را مثل مشت در اختيار گرفته بود . اين حالت در اين زن پيدا
میشود . بعدها اين زن كه قبلا دين شوهرش را داشته است شرك بوده يا چيز
ديگر موحد میشود و يك موحد خداپرست كامل میشود . در قصص و حكايات
آمده است كه يوسف آن اواخر میرود سراغ زليخا . زليخا ديگر به او اعتنا
نمیكند . میگويد من يوسفام ، من همانی هستم كه تو چنين میكردی . هر چه
میگويد ، زليخا به او اعتنا نمیكند . میگويد چرا ؟ میگويد اكنون من كسی
را پيدا كردهام كه ديگر به تو اعتنا ندارم . همان حالت قبلی كه شك
ندارد در مرحله خودش چيز بدی بود [ تبديل به اين حالت شده بود ، ] يعنی
اگر همان عشق مجازی يوسف ، او را يكدفعه از همه چيز نبريده بود و به
يكچنين حالت روحی وارد نكرده بود در مرحله بعد به يك مرحله عشق الهی
نمیرسيد كه به همان يوسف هم ديگر اعتنا نداشته باشد . اينها يكچنين حرفی
میزنند .
پاورقی : . 1 يوسف / . 30 |