گفت : انا فطرتها . می‏خواست بگويد چاه مال من است . مقصودش اين بود
كه من ابتداء آن را حفر كردم . ( می‏دانيد وقتی چاه را می‏كنند [ پس از
مدتی ] آب ، خود را پايين می‏كشد لذا دو مرتبه آن را حفر می‏كنند و چند
متر پايين‏تر می‏روند ) می‏خواست بگويد من صاحب اولش هستم ، يعنی آن كسی‏
كه اول بار اين چاه را حفر كرد من بودم . ابن عباس می‏گويد از اينجا
فهميدم كه لغت " فطرت " در قرآن چه معنايی می‏دهد : يك خلقت صددرصد
ابتدايی در انسان كه حتی در غير انسان هم سابقه ندارد .
در موارد ديگری هم كه لغت فطر در زبان عربی به كار برده شده است‏
مفهوم ابتدايی بودن و سابقه نداشتن در آن هست . مثلا عرب می‏گويد : "
فطر ناب البعير فطرا " اذا شق اللحم و طلع . وقتی كه دندان شتر در
می‏آيد و برای اولين بار گوشت را می‏شكافد اين ابتدای طلوعش را با " فطر
" بيان می‏كنند . همچنين اولين شيری را كه از پستان حيوان گرفته می‏شود به‏
اعتبار اينكه برای اولين بار گرفته شده است " فطر " می‏گويند .
راغب اصفهانی هم اين لغت را در همين حدودی كه ابن اثير در النهايه‏
شكافته است ، شكافته و چون تقريبا تكرار می‏شود ديگر آنها را ذكر نمی‏كنم‏
.

كلام مرحوم شيخ عباس قمی

مرحوم شيخ عباس قمی - رضوان الله عليه - در كتاب سفينة البحار ( 1 )
از مطرزی كه يكی ديگر از لغويون است نقل می‏كند كه گفته

پاورقی :
. 1 بهترين و مفيدترين كتاب مرحوم شيخ عباس قمی همين كتاب است كه‏
در زمينه >