پاورقی :
. 1 كهف / 108 [ و با ما قبل آن چنين است : ان الذين امنوا و عملواالصالحات كانت لهم جنات الفردوس نزلا، خالدين فيها لايبغون عنها حولا غ]
تازگی ندارد و چون هيچ چيز برايش تازگی ندارد لذت برايش مفهوم ندارد .
برای آن بچه فقير كه پای برهنه در كوچه حركت كرده يك جفت كفش خيلی
لذت دارد . ولی آنكه اصلا برايش پابرهنگی مفهوم نداشته و درد پا برهنگی
را احساس نكرده است لذت كفش داشتن را هم هرگز احساس نمیكند . اين
است كه روسو در كتاب اميل میگويد كسانی كه بچههای خود را غرق در نعمتها
بزرگ میكنند ، آنها را به شكلی بزرگ میكنند كه نسبت به لذت هيچ
حساسيت ندارند يعنی از موجبات لذت واقعا لذت نمیبرند ولی نسبت به
دردها خيلی حساسيت دارند يعنی كوچكترين درد پدرشان را در میآورد .
برعكس ، بچههايی كه از اول در ميان رنجها و سختيها بزرگ شدهاند . نسبت
به درد ، حساسيت ندارند چون عادت كردهاند ، يعنی تحمل سختيها برايشان
آسان است بلكه سختی را اصلا حس نمیكنند و در مقابل ، كوچكترين موجبات
لذت ، حداكثر لذت را برايشان ايجاد میكند .
اينها میگويند كه پس بهشت هم علی القاعده بايد از همه جای عالم هستی
خسته كنندهتر و بی لذتتر باشد ، زيرا همه موجبات لذت در آنجا فراهم
است و بلكه آنجا میشود يك زندان و بدترين زندانها .
قرآن در يك جا گويی دارد به اين نكته جواب میدهد ، میفرمايد :
« لايبغون عنها حولا »(1) ( در باب بهشت و نعمتهای بهشت است ) . يعنی
اهل بهشت طالب تحول نيستند ، يعنی بهشت برايشان
پاورقی : . 1 كهف / 108 [ و با ما قبل آن چنين است : ان الذين امنوا و عملواالصالحات كانت لهم جنات الفردوس نزلا، خالدين فيها لايبغون عنها حولا غ] |