فطره ، صبغة ، حنيف
در قرآن سه لغت آمده است كه اين سه لغت [ با توجه به ] معنا و مفهومی كه قرآن درباره دين دارد ( « فطره الله التی فطر الناس عليها ») در مورد يك معنا به كار برده شدهاند ، يعنی مفهومهای مختلفی هستند كه مصداق واحد دارند . يكی همين لغت " فطره " است و دوم لغت " صبغة " و سوم لغت " حنيف " ، يعنی در مورد دين ، همپاورقی : > احاديث است و كشتی بحار است ، يعنی ايشان احاديث بحار مرحوم مجلسی را با لغات مشخص كرده است و در واقع يك فهرستی است از احاديثی كه در كتاب بحار مرحوم مجلسی است . ايشان در اين كتاب اندكی از نهايه ابن اثير تقليد كرده با اين تفاوت كه ابن اثير بيشتر به لغت توجه داشته و ايشان بيشتر به احاديث . . 1 آنچه در نظرم است ، در خراسان به آن " جيك " و در بعضی جاها به آن " آغوز " میگويند كه همان شير ابتدايی است كه برای اولين بار از حيوانی كه بچه زاييده است گرفته میشود .