نظريه ديگری هست كه معتقد است كه عشقها از غريزه جنسی شروع میشود ولی
بعد تلطيف میشود ، جنبه جنسی خودش را از دست میدهد و حالت روحانی به
خود میگيرد . و يك نظريه ديگر هست كه از اساس قائل به دو نوع عشق است
: عشقهای جسمانی كه مبدأ جسمانی و غايت جسمانی دارد ، و عشقهای روحانی
كه از ابتدا مبدأ روحانی دارد و غايتش هم روحانی است .
مسأله عشق خصوصا در آنجا كه با پرستش توأم میشود و بلكه هر عشقی كه به
مرحله عشق واقعی برسد ( يعنی حساب شهوات را بايد جدا كرد ) به مرحله
پرستش میرسد ، يعنی اين دو در واقع از يكديگر تفكيك پذير نيستند به هر
حال مسأله عشق و پرستش در انسان مسألهای است كه فوق العاده نيازمند به
تحليل و تفسير و توضيح و توجيه است . بايد بررسی شود كه واقعا چه مبدئی
دارد ؟ آيا اين حرفی كه از قديم به افلاطون نسبت دادهاند و لهذا امروز هم
میگويند " عشق افلاطونی " راست است ؟ آيا در انسان واقعا يك مبدأ غير
جسمانی و غير مادی برای عشق وجود دارد ؟ و آيا عشقهای روحانی هم در انسان
وجود دارد و اگر وجود دارد چيست ؟
|