می‏شود ؟ قرآن می‏فرمايد : « قل ان الخاسرين الذين خسروا انفسهم »( 1 )
بگو زيانكاران ، فقط يعنی زيانكار حقيقی آنان‏اند كه خود را زيان كرده‏اند
، يعنی آن كسی كه مالش را زيان می‏كند او زيانكار حقيقی نيست ، آن ، چيز
مهمی نيست ، زيانكار واقعی آن است كه اصلا خودش را زيان كرده ، اصلا
خودش را يكجا باخته . " نسيان خود " يعنی خود را فراموش كردن ، اين‏
هم از نظر فلسفی خيلی تصورش مشكل است زيرا علم انسان به خودش علم‏
حضوری است و علم حضوری قابل فراموشی نيست ، علم حصولی قابل فراموشی‏
است ، يعنی انسان اصلا جوهر ذاتش علم است و خودش همان علم خود به خود
است .

سخن مولوی

خود را باختن ، خود را فراموش كردن ، اين برای من همان وقت مبدأ يك‏
فكر شد . البته بعدها ديدم كه حكما و بالاخص عرفای اسلامی اين مطلب را
سالها قبل از ما درك كرده و خيلی هم روی آن تكيه كرده‏اند راجع به اينكه‏
من واقعی انسان چيست و كيست ، و بلكه اساس عرفان بر پيدا كردن خود
واقعی و من واقعی است يعنی دريدن پرده‏های خود خيالی و من خيالی و رسيدن‏
به من واقعی ، يعنی " خود را گم كردن " ، " خود را اشتباه كردن " ،
" خود را باختن " ، " خود را از دست دادن " اين يك معنی‏ای بوده كه‏
آن را خيلی خوب از قرآن الهام گرفته‏اند و بعد خوب هم شرح و تفسير
كرده‏اند كه يكی از آن تفسيرها و تمثيلهای بسيار عالی كه انصافا

پاورقی :
. 1 زمر / . 15