پاورقی : . 1 اعراف / . 172
« بلی »(1) . قرآن میگويد [ اين امر مربوط به ] تعليم و تربيت و [ غيره
نيست ] ، انسان بدوی و اولی و انسان وسط و انسان نهايی ، همه در اين
جهت يكسان هستند و اين جزء فطرت انسان است : " « الست بربكم » "
آيا من پروردگار شما نيستم ؟ ! يعنی انسان احساس میكند كه خودش و هر چه
كه خصلتی مانند خصلت او را دارد مربوب است و رب غير مربوب دارد ،
چون ربی كه مربوب باشد او باز جزء مربوبهاست .
وقتی كه يك مطلب ، چنين پايه منطقی دارد ، يعنی منطق هم كافی بوده كه
بشر را برساند به آنجا ، اين چه بيماری است كه انسان برود دنبال اين جور
توجيه و تحليلها ؟ ! اين مثل اين است كه درب اين سالن باز است ، يك
وقت میبينيم يك آقايی در اين سالن پيدا شد ، بعد بگوييم آيا اين آقا از
سوراخ زير اين كولر آمد ؟ آيا ديوار را سوراخ كرد ؟ سقف را سوراخ كرد ؟
میگويند در باز است ، از در آمد . يك وقت " در " قفل است ، وقتی
آدمی میبيند يك انسان اينجا سبز شد ، میرود گوشه و كنارها را بگردد ،
اما وقتی كه در باز است اين يك بيماری است كه آدمی فكر كند كه آن
انسان از كدام سوراخ وارد شد .
حال آيا منطق قرآنی قویتر است يا منطق اينها ؟ قرآن مخصوصا مثال را
برای ابراهيم ذكر میكند ، ابراهيمی كه تا حدود شانزده سالگی در جايی بوده
كه عالم را نديده بوده و جز غار جای ديگر نبوده . میگويد انسان ابتدايی -
در واقع میخواهد بگويد ابتدايیترين انسانها ، يعنی فطرت بی آلايش انسان
- همان انسان
پاورقی : . 1 اعراف / . 172 |