پاورقی : 1 ) سوره نور ، آيه . 2
حد معين میخورم . چند لقمه به آخر مانده اراده میگويد كافی است ، از اين
بيشتر بخوری ناراحتی ايجاد میشود ، اگر چه ميل داری به خوردن نخور ، ديگر
نمیخورم در عاطفه های انساندوستی هم همين جور است ای بسا در مواردی
عاطفه يك جور حكم میكند ، عقل و اراده جور ديگری حكم میكند عاطفه ،
دلسوزی است ، دل آدم میسوزد ، ولی اراده و عقل دور انديشی است آيه ای
داريم در قرآن و شعری دارد سعدی آيه قرآن درباب زناكار است ، مرد
زناكار و زن زناكار : « الزانية و الزانی فاجلدوا كل واحد منهما ماه جلده
و لا تأخذكم بهما رأفة فی دين الله ان كنتم تؤمنون بالله و اليوم الاخر و
ليشهد عذابهما طائفة من المؤمنين » ( 1 ) . میگويد زن زناكار و مرد
زناكار را مجازات كنيد ، تازيانه بزنيد و گروهی از مؤمنين هم شاهد اين
منظره باشند ولی قرآن متوجه است كه وقتی میخواهند يك انسان جانی را
مجازات كنند خيلی افراد دلشان میسوزد ، میگويند خوب است كه از مجازات
صرف نظر بشود اين يك احساس آنی است فكر نمیكند كه اگر بنا بشود هر
جانی از مجازات معاف بشود پشت سرش جنايت بعد از جنايت است كه
صورت میگيرد عاطفه میگويد مجازات نكن ، عقل و مصلحت میگويد مجازات
بكن ، با اينكه اينجا عاطفه ، عاطفه غير دوستی است و عاطفه خود دوستی
نيست ولی عاطفه كه منطق سرش نمیشود عاطفه ، دلسوزی است ، دست آدم را
گرفته میگويد اين كار رانكن عقل و مصلحت اينجا خشونت به خرج میدهد
میگويد تو نمیفهمی ، تو نزديك را میبينی و دور را نمیبينی ، اگر
میتوانستی دور را مثل نزديك ببينی چنين
پاورقی : 1 ) سوره نور ، آيه . 2 |