می‏گويند نفاق نداشته باش ، دزدی نكن ، به عدالت پايبند باش ، انصاف‏
داشته باش ، مساوات را رعايت كن همه اين فضائلی كه فضائل اخلاقی گفته‏
می‏شود يك نوع مبارزه كردن با خودی است ، يعنی انسان تا در اين مقام‏
نباشد كه از " خود " بگذرد ، و تا يك نوع گذشت و فداكاری در كار
نباشد ، امكان ندارد كه بتواند خود را مقيد به فضائل اخلاقی بكند اين است‏
كه در اخلاق " مسأله خودی " از مهمترين مسائل است .

ريشه پايبندی به فضائل اخلاقی

حال مبنا و ريشه اين مطلب چه كار بايد كرد كه بشر به فضائل اخلاقی در
برابر منافع شخصی پايبند و معتقد بشود و ايمان پيدا بكند كه به خاطر
راستی ، به خاطر حق ، به خاطر عدالت از منافع شخصی خودش بگذرد اخلاق را
روی چه اساسی بايد گذاشت ، اخلاقی كه بايد با خودی مبارزه بكند و در عين‏
حال منطقی هم داشته باشد ، پشتوانه داشته باشد و تو خالی نباشد جمله ای‏
از الكسيس كارل نقل می‏كنند كه : در دنيا در زير پرده كلمه های عفت ،
تقوا ، حق و عدالت چقدر نفع نهفته است ! يعنی اينها كلماتی است تو
خالی ، پرده هايی است كه روی خودی كشيده شده است و آن طوری كه بايد
حقيقت ندارد ، داخل آن خالی است ، مثل گردو يا بادامی است كه پوست‏
دارد ولی مغز ندارد حال چه بايد كرد ؟ البته دو راه دارد يك راه برای‏
مردمانی است كه عقل روشن ندارند به اين معنی كه قوه تميزشان زياد نيست‏
بسياری از مفاهيم بی پايه را می‏شود تحت تأثير تلقين و سخن به بشر القاء
كرد . گاهی احساسات كاذبی در او به وجود می‏آورند