بايد راست گفت ، همان رو گرفتن از خروس است منتها اسلام در اينجا سخن‏
ديگری نيز گفته است كه نكته خيلی بزرگی است می‏گويد برای اينكه روحت‏
عادت نكند به دروغ گفتن ، در آنجا كه اجبار پيدا می‏كنی [ چيزی به ذهنت‏
خطور بده و به زبانت چيز ديگری بياور ] و تا اجبار نباشد نمی‏توانی چنين‏
كنی همان طور كه عرض كردم دروغ منفعت خيز را با دروغ مصلحت آميز
اشتباه نكنيد فقه اسلامی می‏گويد : آنجا كه واقعا مصلحت است و از يك‏
راستی مفسده ها برای جامعه بپا می‏شود ( مثلا جاسوسهای دشمن در پی افراد
مظلومی دارند خانه به خانه می‏گردند از تو می‏پرسند می‏گويی من آدم راستگويی‏
هستم بايد به آنها اطلاع بدهم كجا هستند تو جانی هستی نه راستگو ) آنجا كه‏
مجبور هستی به خاطر يك مصلحت و نه به خاطر منفعت دروغ بگويی ، برای‏
اينكه ذهنت كج نشود و عادت نكند به انحراف ، يك چيزی به ذهنت خطور
بده و به زبانت چيز ديگری بياور مثلا وقتی می‏گويد نديدی ؟ بگو نه ، ولی‏
مقصودت از " نه " در ذهنت خطور بده يك چيز ديگری را مستقيم ذهنت را
با دروغ مواجه نكن كه ذهنت عادت نكند به دروغ گفتن اسم اين " توريه "
است اميرالمؤمنين ( ع ) از پيغمبر ( ص ) نقل می‏كند كه فرمود :
« لا يستقيم ايمان عبد حتی يستقيم قلبه و لا يستقيم قلبه حتی يستقيم لسانه‏»
(1) . حالا بعضی هم دائما دروغ می‏گويند و اسمش را می‏گذارند توريه و ديده‏
ام اين جور اشخاص را . من به آنها كار ندارم . حقيقت را دارم می‏گويم .

پاورقی :
1 ) سفينة البحار ، ج 2 ، ص 510 ، نهج البلاغه فيض الاسلام ، خطبه 174
ص 567 [ ايمان بنده استوار نمی‏شود مگر اينكه قلبش استوار گردد ، و
قلبش استوار نمی‏شود مگر اينكه زبانش استوار گردد ] .