لذت حسی بدانيم . بعد مثالها ذكر می‏كند برای لذتهای معنوی غير حسی و در
روانشناسی امروز هم اين يك موضوع خيلی مشخصی است كه لذت برای انسان‏
منحصر به لذت حسی نيست ، لذت حسی لذتی است معمولا عضوی ، مربوط به يك‏
محرك خارجی ، مثلا غذايی تماس پيدا می‏كند با سطح زبان انسان ، و اعصاب‏
آن تأثر پيدا می‏كنند و لذتی پيدا می‏شود يا لذتهای ديگری كه شامه يا لامسه‏
و يا سامعه درك می‏كنند ولی يك سلسله لذتها هست كه مربوط به حواس‏
نيست مثل لذت قهرمانی يك نفر قهرمان ، بعد كه احساس كرد قهرمان است‏
و بالا دست همه قرار گرفته ، احساس لذت می‏كند ولی اين لذت ، موجب حسی‏
خارجی ندارد يعنی از يك عامل خارجی نيست انسان از اينكه محبوب مردم‏
باشد احساس لذت می‏كند آن كسی كه احساس می‏كند جامعه او را دوست دارد و
محبوب مردم است ، از احساس محبوبيت ، احساس لذت می‏كند همچنين يك‏
عالم از كشف يك حقيقت علمی احساس لذت می‏كند درباره خواجه نصيرالدين‏
طوسی نوشته اند كه وقتی مسائل برايش مشكل می‏شد ، شروع می‏كرد به فكر كردن‏
تا مسئله را حل می‏كرد گاهی آن آخر شب ، وقتی كه مسئله برايش حل می‏شد
چنان حالت وجدی به او دست می‏داد كه می‏گفت : اين الملوك و ابناء
الملوك من هذه اللذه پادشاهان و شاهزادگان كجايند كه بيايند ببينند لذتی‏
كه الان من احساس می‏كنم بيشتر است يا لذتهايی كه آنها از امور حسی برده‏
اند ؟
سيد محمد باقر حجت الاسلام شب زفافش بود . تا موقعی كه بايد می‏رفت‏
پيش عروس ، مقداری فاصله بود رفت پرداخت به مطالعه چنان در مطالعه‏
غرق شد كه يادش رفت شب زفافش است . يك وقت صدای اذان را