استادش بشود و از اين جن استفاده كند كوشش كرد و دور از چشم استاد رمز
در آوردن اين جن از شيشه و رمز استخدام او را به دست آورد يك روز در
غيبت استاد جن را از شيشه در آورد و از آن استفاده كرد خواست جن را تو
شيشه بكند ، ديگر رمز تو شيشه كردنش را بلد نبود ، نتوانست آن را تو
شيشه بكند ، به شرش گير كرد ، و چون ديگر نمی‏توانست جن را استخدام بكند
جن او را استخدام كرده بود نوشته بود اين ، مثل ماشين است بشر ماشين را
توليد كرده است اما از عهده كنترلش بيرون نمی‏آيد .
ولی همين است كه ما قبول نداريم و می‏گوئيم مسئله ، مسئله ديگر است‏

سيانتيسم ، اصالت علم

بر خلاف نظريه آقای " توئين بی " خطای بشر به دست صنعتگران و آن كسی‏
كه ماشين بخار را اختراع كرد صورت نگرفت ، خطای بشر به دست "
فرانسيس بيكن ) ] و بعد اتباع او انجام شد آن روزی كه گفتند : علم همه‏
چيز بشر است ( سيانتيسم ، اصالت علم ) حل تمام مشكلات را از علم بايد
بخواهيم مگر بشر چند تا دشمن دارد ؟ جهل است ، بيماری است ، فقر است ،
دلهره و اضطراب است ، ظلم است ، آز است و مادر تمام بدبختيهای بشر
جهل و نادانی است به بشر علم و دانش و آگاهی بده ، ام الامراض را از
بين برده ای جهالت كه رفت تمام اينها از بين رفته است يكدفعه چنين‏
مسيری برای بشر به وجود آمد علم حقيقة حقيقت مقدسی است اما علم را از
همزاد خودش كه ايمان است جدا كردند ،