پاورقی : 1 ) مناقب ابن شهر آشوب ، ج 4 ، ص . 110 2 ) لهوف ( با ترجمه ) ص . 117
باشد كه مؤمن در چنين شرايطی به لقاء پروردگار خودش رغبت كند ، يعنی
اصلا از اين دنيا بيزار بشود يا تعبير ديگر حضرت : « انی لا اری الموت الا
سعادش و الحياش مع الظالمين الا برما » ( 1 ) . اين چه احساسی است در
انسان : زندگی با ستمكاران ، زندگيی كه بخواهد چشمم فقط به ستمكاران
بيفتد و من با اينها همراه باشم و همراهی كنم ، اين زندگی برای من زندگی
نيست ، مرگ است ، ملالت است برای من سعادت اين است كه در چنين
شرايطی بميرم مردن برای من در چنين شرايطی سعادت است .
در روز عاشورا میآيد بر در خيمه میايستد خطاب میكند به خواهر
بزرگوارش : « يا اختاه ! ايتينی بولدی الرضيع » طفل شير خوار مرا بياور
« حتی اودعه » ( 2 ) برای اينكه میخواهم با او هم وداع و خداحافظی بكنم
با اين كه مادر اين طفل در آنجا حيات دارد ، ولی ابا عبدالله میخواهد
ثابت بكند كه قافله سالار بعد از من زينب است ، لذا به خواهرش خطاب
میكند زينب میرود طفل شيرخوار اباعبدالله را میآورد حسين به چهره اين
طفل نگاهی میكند چند روز است كه مادرش [ سيراب نبوده است ] و زن ،
طبق معمول وقتی يك ناراحتی پيدا بكند ديگر پستانش شير نمیدهد چه رسد به
اينكه چند شبانه روز هم سيراب نبوده است خود به خود در اين طفل
اباعبدالله آثار گرسنگی و تشنگی پيدا است حسين كه كانون محبت است اين
طفل را میگيرد برای اينكه ببوسد دشمن به يكی از افراد عسكر خودش فرمان
میدهد كه ببين چه هدف خوبی پيدا كردی ، اگر بتوانی مهارت به خرج
پاورقی : 1 ) مناقب ابن شهر آشوب ، ج 4 ، ص . 110 2 ) لهوف ( با ترجمه ) ص . 117 |