كه برای اثبات وجود خدا انسان نبايد همواره دنبال دليل عقل برود آنها
يك سلسله ادله است ، ولی دل برای خودش دليلهايی دارد غير از دليلهای‏
عقل راه دل و ضمير ، يك راه است به سوی خدا ، و راه عقل راه ديگری است‏
به سوی خدا يكی می‏خواهد از آن راه برود ، و يكی از راه ديگر .

حديثی از امام صادق ( ع )

حديثی اكنون به يادم افتاد كه با اين بحث مناسب است و معمولا هم ذكر
می‏كنند .
شخصی آمد خدمت امام صادق عليه السلام و عرض كرد : به چه دليل من به‏
وجود خدا اعتقاد پيدا كنم ؟ امام از راه تحليل وجدانی وارد شد ، فرمود :
هيچ اتفاق افتاده كه سوار كشتی شده باشی ؟ گفت : بله فرمود : و هيچ‏
اتفاق افتاده كه باد تندی بوزد و دريا فوق العاده متلاطم بشود ( و شايد
اين تعبير هم باشد كه كشتی شكسته باشد ) به طوری كه از همه چيز مأيوس‏
شده باشی ؟ گفت : اتفاقا پيش آمده فرمود : در همان وقت هيچ احساس‏
كردی كه قدرتی وجود دارد كه اگر بخواهد ، تو را نجات می‏دهد ؟ گفت بله‏
فرمود : او همان خداست آن وقتی كه تو از تمام اسباب و علل و عوامل‏
بريده شوی ، اين وجدان توست كه خواه ناخواه نمی‏گذارد تو مأيوس باشی ،
چون واقعا چنين چيزی در وجدان تو هست ، حكم می‏كند كه هست . . . ( 1 )
وقتی مشيتش بر انجام كاری تعلق بگيرد ، سلسله اسباب و مسببات در مقابل‏
آن چيزی نيست .

پاورقی :
1 ) [ افتادگی از نوار است ] .