اصلا ماهيت آن عوض میشود ، يعنی يك شی كه قبلا مايع بود حالا شد گاز
تغيير ماهيت میدهد . در اثر اين تغيير ماهيت قهرا قوانينی كه قبلا بر آن
حاكم بود كه مثلا چون مايع بود قوانين مايعات بر آن حاكم بود ديگر
نمیتواند حاكم باشد ، قوانين ديگری كه قوانين گازها مثلا باشد بر آن حاكم
است اينكه تغيير كمی منجر به تغيير كيفی میشود در نتيجه همان تضاد است
، چون گفتيم در نتيجه حركت است ، و حركت معلول تضاد میباشد درجه
حرارت كه بالا میرود ، و به عبارت ديگر تغيير كمی كه بيشتر میشود ، به
معنی اين است كه تضاد درونی شی بيشتر میگردد ، و اين كه تغيير كمی تبديل
به تغيير كيفی میشود معنايش اين است كه اين تضاد و كشمكش به نهايت
درجه خود رسيده است ، و در نهايت درجه ، آن ضدی كه از درون اصل خودش
به وجود آمده بود ( گفتيم هر شی ضد خودش را در درون خودش دارد ) پيروز
شده است ، و آن كه پيروز میشود ، تضاد كه به مرحله نهايی میرسد ، اين
حالت انقلابی كه بوجود میآيد ، در واقع حالت سوم به وجود آمده حالت اول
در واقع حالت تولد است : همان ابتدا كه شی به وجود میآيد حالت دوم
حالت رشد شی است ، حالت برخورد شی با ضد خودش ، و حالت سوم آن حالت
تغيير كيفی است ، آن حالتی كه اين دو ضد بالاخره به شكل يك شی سوم در
میآيند كه مرحله تكامل يافته آن است .
پس هميشه جريان طبيعت چنين جريانی است : شی به وجود میآيد در حالی
كه ضد خودش را در درون خودش دارد ، كشمكشی بين خودش و نفی خودش ،
خودش و انكار خودش به وجود میآيد ، اين كشمكش منجر به حركت میشود ، و
در نهايت امر اين دو با يكديگر به
|