واقعا هستند افرادی الان هم هستند بچه‏هايی كه ما با چشم خودمان می‏بينيم كه‏
اين گونه هستند در زندگی همه ما لااقل چيزكی از اين قضيه هست ، يعنی هر
كسی در خودش احساس می‏كند كه پا روی مقدار زيادی از منافع مادی زندگی‏
می‏گذارد و از آن می‏گذرد ، از مقامها و پستهايش ، از حقوقهای گزاف ،
ويلاها و تنعمهای بزرگ می‏گذرد چون با شرافتش جور در نمی‏آيد ، با آزادی و
استقلالش جور در نمی‏آيد .
بنابراين اولا مطلب اين جور نيست كه هميشه پای گرسنگی در ميان باشد و
هر جا كه گرسنگی آمد ، ساير عوامل كنار برود ، همه جا كه پای گرسنگی در
ميان نيست ، بشر اغلب كارها را از روی سيری می‏كند .
ثانيا حتی اگر پای گرسنگی هم در ميان بيايد ، مطلب از اين قبيل نيست‏
كه هر جا گرسنگی آمده ايمان می‏رود دنبال كارش ، عشق و هنر و اخلاق می‏رود
دنبال كارش اين مبالغه است اين است كه تاريخ را به اين سادگی نمی‏شود
توجيه كرد .
آقايان می‏گويند نيروی محرك تاريخ تنها عوامل اقتصادی است خير ، اين‏
جور نيست ، نيروهايی هست كه تاريخ را به حركت در می‏آرود و ما هيچ‏
نمی‏توانيم بگوييم تمام اين نيروها از يك منبع و از يك مركز نيرو منبعث‏
می‏شود ، مثل ساعتی كه فنر دارد و وقتی كه كوك می‏كنيم ، اين فنر را در
حال فشار قرار می‏دهيم ، بعد تدريجا كه باز می‏شود ، همان قوه ارتجاع فنر
است كه فشار می‏آورد و همه چرخها و خارها و همه چيز را حركت می‏دهد ، يا
مثل كارخانه‏ای كه يك موتور دارد و همه چرخها را همان موتور به حركت در
می‏آورد .
جامعه بشری را نمی‏شود اين جور توجيه كرد كه يك موتور