در آخر جلسه گذشته مطلبی را طرح كرديم و زود هم از آن گذشتيم ولی تقاضا
داشتيم كه دوستان بيشتر در اطرافش بحث كنند ، چون خودم به اين بحث
علاقه مندم و در واقع میتوانم عرض كنم كه برای خودم اين يك معمايی است
، از طرفی میبينم كه اين مطلب در دنيای امروز به اصطلاح خيلی مد شده و از
طرف ديگر هر چه فكر میكنم چيز قانع كنندهای در اين موضوع پيدا نمیكنم
حال چگونه است ؟ آيا مطلب از اساس خيلی سست و بیاساس است ، يا چيزی
در كار است كه ما آگاه نيستيم ؟
آن مطلب راجع به اين بود كه عرض كرديم يكی از دلايل كسانی كه میگويند
" هيچ قانونی نمیتواند ابدی و جاويدان باشد و زمان جبرا آن را تغيير
میدهد " نظريه جبر تاريخی در تعبير بالخصوص ماركسيستهاست كه معتقدند
همه تاسيسات اجتماعی ، اعم از فرهنگی ، قضايی ، دينی ، اخلاقی ، مادی ،
معنوی ، همه چيز حكم
|