خارجيه و حقيقيه قضيه " خارجيه " قضيه ای است كه در عين اينكه كلی‏
است ، ولی از اول يك مجموعه افراد محدود و معينی را در موضوع قضيه در
نظر می‏گيرند و بعد حكم را برای آن مجموعه افراد در نظر گرفته شده بيان‏
می‏كنند مثلا شما می‏گوييد : " همه مردم ايران زمان حاضر مسلمانند " حال ،
اين مردم مثلا 25 ميليون نفر جمعيت اند يك مجموعه افرادی را در نظر
گرفته ايد و حكم را روی اين مجموعه افراد برده ايد طبعا موضوع محدود
می‏شود به همين 25 ميليون جمعيت يا مثلا می‏گوييد : " همه افرادی كه در
اين جلسه نشسته اند بيدارند " حكم رفته روی مجموع محدودی از افراد كه‏
حكم روی افراد است اينجا ما به جای اينكه يك يك حكم كنيم ، بگوييم‏
آقای الف ، آقای ب و ، همه را در يك لفظ جمع كرديم و گفتيم " همه‏
افراد اين جمعيت " اين را می‏گويند " قضيه خارجيه " .
منطقيين برای قضايای خارجيه ارزش زيادی قائل نيستند ، می‏گويند قضايايی‏
كه در علوم مورد استفاده است قضايای خارجيه نيست .
نوع دوم ، قضايای حقيقيه است در قضايای " حقيقيه " حكم روی افراد
نمی‏رود ، روی يك عنوان كلی می‏رود چون شما خاصيت را از اين عنوان به‏
دست آورده ايد ، می‏گوييد " هر چه كه تحت اين عنوان قرار بگيرد ، الا و
لابد دارای اين خاصيت است " اگر بگوييم : " آيا مقصود ، همه افرادی‏
است كه در زمان ما موجود است ؟ " می‏گوييد : " نه ، در گذشته همه هر
چه بوده ، مشمول اين هست " " در آينده چطور ؟ " ، " در آينده هم‏
همين طور " آنگاه شما می‏گوييد هر چه كه در عالم ، وجود پيدا كند ، همين‏
كه مصداق اين " كلی " شد ، بايد اين حكم را داشته باشد و نمی‏تواند
نداشته باشد ،