بر می‏گردد ، ولی اسم اين ديگر " نسخ " نيست .
بنابراين مبتنی بودن احكام اسلامی بر يك سلسله مصالح و مفاسد به اصطلاح‏
زمينی ( يعنی مربوط به انسان كه در دسترس كشف عقل و علم بشر است ) از
يك طرف ، و سيستم قانونگذاری اسلام كه به نحو قضايای حقيقيه است ( يعنی‏
حكم را روی عناوين كليه برده است نه روی افراد ) از طرف ديگر ، ايندو
امكان زيادی به مجتهد می‏دهد كه به حكم خود اسلام در شرايط مختلف زمانی و
مكانی ، فتواهای مختلف بدهد و در واقع كشف كند كه چيزی در يك زمان حلال‏
است ، در يك زمان حرام ، در يك زمان واجب است ، در زمان ديگر مستحب‏
، يك زمان چنين است ، يك زمان چنان .
با اين مطلب كه الان عرض كردم ، ممكن است شما بفهميد كه چرا اخبار ما
متعارض است مثالی عرض می‏كنم كه آن را از عالم بزرگ مرحوم آقا ميرزا
مهدی اصفهانی - كه در مشهد بود - دارم و لذا ذكر خيری هم از اين مرد
بزرگ می‏كنم او خيلی شديد به اين حرف معتقد بود .
مثلا شما می‏بينيد كه از امام سؤال می‏كنند كه زيارت امام حسين چطور است‏
؟ می‏گويد " مستحب است " از يك امام ديگر يا از همان امام در زمان‏
ديگر همين سؤال را كرده اند ، يا گفته " واجب است " و يا به عبارتی‏
گفته كه مفهوم وجوب داشته ، [ مثلا گفته است ] " حتما بايد چنين كنيد ،
مبادا ترك كنيد " باز ممكن است يك وقت ديگری سؤال كرده باشند ،
اساسا بی تفاوتی نشان داده باشد [ و مثلا فرموده باشد ] " حالا ضرورتی‏
ندارد ، می‏خواهی برو ، می‏خواهی نرو " .
يك آدم ساده می‏گويد : " جوابهای متناقض داده اند ! يك