" ايها الناس ! برويد اتم شناسی ياد بگيريد " تا ما امروز ياد بگيريم‏
؟ می‏گوييم پيغمبر چنين چيزی نگفته ، لازم هم نبوده بگويد ولی پيغمبر چيزی‏
گفته كه اگر بخواهيم به آن عمل كنيم ، بايد اين مقدمه را هم انجام بدهيم‏
، چون روح اين حكم آن است .
آنگاه فتواها فرق می‏كند مجتهد وقتی كه می‏خواهد فتوا بدهد كه فلان علم‏
واجب است ، بايد [ در مورد ] علم زمان خودش فتوا بدهد و مجتهد ديگر هم‏
[ درباره ] علم زمان خودش از اين نظر فتوای مجتهدها در هر زمانی تغيير
می‏كند بدون آنكه در آن دستوری كه روح اسلام است كوچكترين تغييری پيدا شده‏
باشد ، چون اينها - همان طوری كه قبلا عرض كرديم - به شكل اجرايی بر
می‏گردد شرط اصلی در همه اينها ، اجتهاد و استنباط صحيح يعنی دخالت صحيح‏
عقل است علمای امت - كه در اسلام وظايف بسيار سنگينی به عهده شان‏
گذاشته شده - هستند كه بايد اين پيچ و لولاها را گردش دهند و به حركت‏
درآورند آنها هستند كه بايد بفهمند واجب كفايی در چيست ، و آنها هستند
كه بايد خصوصيات زمان خودشان را تشخيص دهند و بعد بگويند آن واجب‏
كفايی اسلام ، در اين زمان با اين وسائل انجام می‏شود و در زمان ديگر با
وسائل ديگر ، اينها را به حسب زمانها تشخيص بدهند پس معلوم می‏شود
اجتهاد و عقل نقشی بسيار اساسی در اين مسائل دارد .
مثال ديگر : اسلام راهی باز كرده است به نام باب " تزاحم " ، ريشه‏
اش هم اين است كه احكام اسلام زمينی است ، يعنی بر اساس يك سلسله‏
مصالح است و حدود و درجه آن مصالح را يا خود اسلام بيان كرده كه اين در
چه درجه است ، آن در چه درجه ، يا اگر بيان نكرده ما به حكم دليل عقل‏
می‏توانيم بفهميم كه اين در