پاورقی : . 1 اصول مقدماتی فلسفه ، ص . 212
تبليغ را بايد به كلی صفر بدانيم ولی چون ديدند چنين چيزی نيست و خودشان
دستگاههای تبليغاتی وسيعی دارند ، آمدند اين را توجيه كنند ( حال اين
توجيه با آن حرفها چگونه جور در میآيد ، من نمیدانم ) گفتند البته وقتی
كه ما افكار را تابع شرايط مادی دانستيم اين جهت را انكار نمیكنيم كه
نقش افكار را به عنوان عامل دوم بايد قبول كرد .
ولی مسلم اگر افكار صد در صد انعكاس شرايط زندگی است ، عامل ديگری
غير از شرايط زندگی نمیتواند سازنده آن باشد هر كسی اگر در آن شرايط قرار
گرفت ، فكرش را هم پيدا میكند ، كار میكند كسی كه در آن شرايط نيست ،
اصلا تبلغ نمیتواند رويش اثر بگذارد حالا اينها چه جور توجيه میكنند ، من
نمیدانم عبارتهايش را میخوانم :
" معمولا اين طور گفته میشود كه ماركسيسم عبارت از يك فسلفه مادی
است كه منكر نقش افكار در تاريخ میباشد ، عين عامل ايدئولوژی را انكار
میكند و تنها به تاثيرات اقتصادی نظر دارد " ( 1 ) .
البته كسی اين حرف را نمیزند كه ماركسيسم نقش افكار را به كلی منكر
است ، میگويد افكار صد در صد تابع شرايط زندگی است يعنی عامل ديگری در
ساختن آن مؤثر نيست اين را بايد جواب بدهيد .
پاورقی : . 1 اصول مقدماتی فلسفه ، ص . 212 |