نمی‏شود پرولتری كه بيش از يك نفر بورژوا درآمد دارد ، باز هم پرولتر
است و اگر در خدمت ارباب باشد و در زندگی هم تامين و استقلال داشته‏
باشد ، باز هم جنبه پرولتاريايی او كم يا زياد نمی‏شود شرايط مادی زندگی‏
منوط به پول درآوردن نيست ، بلكه به كار و حرفه اجتماعی مربوط است .
اينجاست كه می‏بينيم انسان موجد تاريخ است عمل انسان بر حسب ميل او
صورت می‏گيرد اين ميل ناشی از افكار آنهاست ، افكار افراد هم زاده شرايط
مادی زندگی است ، يعنی شرايطی كه به طبقه معين اختصاص دارد " .
به اين شكل حوادث تاريخی توجيه می‏شود پس تاريخ را افراد به وجود
می‏آورند مقصود از افراد ، عمل افراد است عمل افراد تابع ميل افراد است،
ميل هم تابع افكار افراد است ، افكار افراد هم تابع شرايط مادی زندگی و
شرايط طبقاتی است، پس تمام تاريخ را وضع خاص طبقاتی به وجود می‏آورد .
در فصل ديگر مساله مبارزات طبقاتی را عنوان می‏كند كه نتيجه‏اش اين‏
می‏شود كه تاريخ را - بعد از دوره كمونيزم اوليه ، چون كمونيزم اوليه را
نبايد " تاريخ " بناميم - فقط مبارزات طبقاتی و تضاد طبقاتی به وجود
آورده است .
اينجا برای من يك مجهولی باقی است كه [ آيا به نظر ] اين آقايان در
دوره قبل از پيدايش طبقات - كه معتقدند دوره اشتراكی بوده است اصلا بشر
تاريخ نداشته ؟ حوادث رخ نمی‏داده ؟ بالاتر ، بعد كه به اشتراك ثانوی‏
منتهی می‏شود و در آنجا طبقات به كلی از ميان می‏رود ، ديگر موتور تاريخ‏
بی حركت می‏ماند ؟ در چين و شوروی ديگر اين موتور محرك تاريخ كار نمی‏كند
؟ در آنجا