جای تغيير هم وجود دارد [ توانسته ايم مساله " اسلام و مقتضيات زمان "
را حل كنيم ، و البته ] معنای اينكه در قانون اسلام تغيير رخ بدهد ، منحصر
به نسخ نيست ، آنچه كه قطعا وجود ندارد ، اين است كه قانون اسلام نسخ‏
بشود .
همان طور كه وضع قانون اسلام به وسيله ما نبوده است - الهی است -
نسخش هم به وسيله بشر نمی‏تواند باشد از جنبه الهی هم فرض اين است كه‏
ضرورت دين اسلام است كه اين دين از طرف خدا منسوخ نخواهد شد .
آن تغييری كه به هيچ وجه امكان ندارد رخ بدهد ، نسخ است ، ولی مگر همه‏
تغييرات بايد به صورت نسخ باشد ؟ اسلام يك نوع رمزی و يك دستگاه‏
متحركی در داخل خودش قرار داده كه خودش از ناحيه خودش تغيير می‏كند نه‏
از ناحيه كسی ديگر كه مثلا علما بيايند تغيير بدهند ، علما فقط می‏توانند
آن تغييرات را كشف كنند نه اينكه تغيير بدهند .
عبارتی است از اقبال لاهوری كه عبارت بسيار خوبی است اقبال از جمله‏
كسانی است كه توجه فوق العاده ای به مساله اسلام و مقتضيات زمان كرده ،
از هر دو جهت ، يعنی هم متوجه بوده كه اصلا بشريت و تمدن به يك سلسله‏
قوانين ثابت نياز دارد و بدون آن ، ترقی امكان پذير نيست ، و هم توجه‏
داشته است كه برخلاف آنچه كه بعضی تصور می‏كنند ، اين طور نيست كه‏
قوانين اسلام هميشه يكنواخت و يكجور است و در زمانها و مكانهای مختلف‏
به يك شكل اجرا می‏شود .
در كتابی كه به نام احيای فكر دينی در اسلام از او منتشر و ترجمه شده‏
است - كه كتاب عميقی است - از اجتهاد به " نيروی محركه