اينجا اگر چيزی با زكات قابل قياس باشد ، موارد ديگری مثال برنج است :
چرا گندم بايد زكات داشته باشد و برنج نداشته باشد ؟ اين [ مساله ] در
سابق هم مطرح بوده [ در جواب ] گفته اند آن سادگی كه در [ موراد ] زكات‏
هست ، در برنج نيست ، يعنی به آن سادگی كه گندم به دست می‏آيد برنج [
به دست نمی‏آيد ] ، برنج كار زيادی می‏برد ، و زكات در واقع به اين علت‏
است كه يك مقدار [ از چيزی ] را كه طبيعت رايگان در اختيارت می‏گذارد
، به ديگران بدهی .
مساله ماليات موضوع ديگری است آن ، امر ثابتی نيست ، امری متغير و
از اختيارات حكومتی است اسلام كه نگفته فقط به عنوان زكات بگيريد و به‏
غير از عنوان زكات حق نداريد [ چيزی ] از مردم بگيريد وضع ماليات از
اختيارات حاكم شرعی است او در هر زمانی می‏تواند برای هر چيزی - اتومبيل‏
، غير اتومبيل ، هر چه باشد - بر طبق مصلحتی كه ايجاب می‏كند ، ماليات‏
وضع كند اين ربطی به زكات ندارد .
بنابراين ايندو را نبايد با همديگر مقايسه كرد كه زكات ، ماليات اسلام‏
است و در غير اين موارد هم زكاتی نيست ، پس در غير اين موارد مالياتی‏
نيست ، پس اسلام چگونه می‏تواند با اين زكاتها كشور را اداره كند ؟
تازه در مورد زكات هم اين مساله مطرح است كه آيا حكومت اسلامی‏
می‏تواند چيز ديگری را - و لو به نام زكات - وضع كند يا نه ؟ بله می‏تواند
اميرالمؤمنين در زمان حكومتشان برای اسب زكات وضع كردند ، و اين از
مسلمات است فقهای بعد دو جور استنباط كردند : بعضی گفتند زكات اسب‏
مطلقا مستحب است و اميرالمؤمنين آن را [ به طور ] مستحب گرفته اند ولی‏
ديگران جور ديگر استنباط كردند ،