30 سال پيش - دوره اوج توده گری در ايران - ترجمه شد ، از كتابهايی بود
كه لااقل حزب توده ايران آن را به رسميت می‏شناخت و ظاهرا همه
ماركسيستها به رسميت می‏شناسند .
فصل اول اين كتاب ( 1 ) تحت عنوان " قوای محركه تاريخ " بحث می‏كند
ما قسمتهايی از آن را كه لازم می‏دانيم ، نقل می‏كنيم و بعد تجزيه و تحليلی‏
روی اين گفته ها به عمل می‏آوريم تا ببينيم آيا ما حرفهای اينها را
نمی‏فهميم ، يا اين حرفها خيلی حرفهای بی پر و پايه و لااقل بی دليلی است‏
بحثش از اينجا شروع می‏شود كه می‏گويد :
" اگر از ما بپرسند افكار انسان زاده چيست ؟ ناگزير می‏شويم در
مطالعات خود زياد دور برويم ما نبايد آن اشتباهی كه ماترياليستهای قرن‏
هجدهم می‏كردند و می‏گفتند : " فكر از مغز می‏تراود چنانكه صفرا از جگر "
و صرفا فكر و شكل فكر را ناشی از خصوصيات مادی مغز افراد بدانيم " ( 2
) .
مقصودش اين است كه درست است كه مغز ، علت مادی افكار است ، ولی‏
شكل افكار ، بيشتر به شرايط اجتماعی زندگی هر كس بستگی دارد . می‏گويد :
" اين حرف درست نيست كه بگوييم تاريخ ساخته عمل افرادی است كه به‏
نيروی ميل خود كار می‏كنند و چون اين عمليات ناشی از افكار آنهاست ، پس‏
تاريخ محصول دماغ اين افراد است " ( 3 ) .

پاورقی :
. 1 [ فصل اول از قسمت پنجم ] .
. 2 اصول مقدماتی فلسفه ، ص 193 ( نقل به معنا و خلاصه ) .
. 3 همان ماخذ ، ص . 194