است ) می‏گويد عامل جنسی ( يا بگوييم غريزه جنسی ) يك غريزه اصيل در بشر
است و در بسياری از موارد تقدم و حكومت پيدا می‏كند ، يعنی عامل اقتصادی‏
را از ميدان بيرون می‏برد ، و بسياری از پديده ها ، حوادث و جريانهای‏
تاريخی معلول اين غريزه بشر است عامل ديگر برتری طلبی است ، عامل قدرت‏
طلبی و به مفهوم اخلاقی خودمان جاه طلبی جاه طلبی يك عامل اصيل در بشر
است ، يعنی اين جور نيست كه بشر مقام و قدرت را برای تامين منافع‏
اقتصادی می‏خواهد ، خير ، انسان مقام و قدرت را به خاطر خود قدرت و به‏
خاطر خود جاه می‏خواهد بسياری از حوادث جهان معلول اين خواهش بشر است‏
ما نمی‏توانيم حمله اسكندر به ايران و مصر و فتوحاتش را تنها معلول عوامل‏
اقتصادی آن روز يونان بدانيم عامل جاه طلبی اسكندر اگر نقش اول را در
اين حوادث نداشته است ، مسلم بی تاثير هم نبوده ، نمی‏شود تاريخ را "
يك شاخه‏ای " توجيه كرد يعنی تنها يك ريشه و يك شاخه اساسی داشته باشد
و شاخه‏های ديگر همه فرع آن يك شاخه باشند اين جور نيست ، اين ساده‏
گرفتن قضاياست .
اين دو عامل ديگر را راسل هم قبول دارد غير از اينها باز عوامل ديگری‏
هست كه ما از نظر علمی نمی‏توانيم آنها را نديده بگيريم بوعلی در نمط
هشتم اشارات بحثی دارد كه البته درباره عوامل تاريخی و محرك تاريخ‏
نيست ، بلكه تحت عنوان ديگری است ولی اين نتيجه را می‏دهد لذتهای بشر
را تقسيم بندی و درجه بندی می‏كند ، می‏گويد : نمی‏شود لذتهای بشر را به‏
مطعوم و منكوح و ملبوس و امثال اينها محدود كرد ، چيزهای ديگری وجود
دارد كه ارزش آنها برای بشر كمتر از اينها نيست و در بسياری از موارد ،
انسان اين