دوست هستند ؟ همديگر را دوست داريم و به خاطر اين كه يكديگر را دوست
داريم معاشرت میكنيم ، جلسات تشكيل میدهيم ، به خانه يكديگر میرويم ولی
اگر روان بشر را بشكافند [ معلوم میشود كه ] دوستی هم اصالت ندارد ،
انسان شخصی را دوست دارد كه دوستی او برای معاشش مفيد باشد ، از همان
لحظهای كه دوستی با يك دوست برای معاش انسان مفيد نبود ، تدريجا اين
دوستی رو به خاموشی میرود و بعد از بين میرود ، امور ديگر نيز از همين
قبيل است .
اگر اين حرف را بگويند ، جوابش را كی بايد بدهد ؟ جواب اين را [ علم
] روانشانسی بايد بدهد كه كارش تحقيق درباره غرايز بشر است قدر مسلم
روانشناسی اين نظريه را نمیپذيرد ، علم امروز و روانشناسی امروز اين
نظريه را نمیپذيرد كه در وجود بشر تنها يك غريزه اصيل وجود دارد و آن
همان غريزه تلاش برای معاش است حتی افرادی هم كه افكار مادی دارند ،
منكر اين حرفند .
راسل معتقد است كه سه غريزه در وجود انسان اصالت دارد : يكی همين
غريزه تلاش برای معاش ، و ديگر غريزه جنسی و سوم غريزه برتری طلبی و
قدرت طلبی .
ديگران برای حقيقت جويی در انسان اصالت قائلند ، يعنی معقدند انسان
به حسب سرشت و فطرت ، حقيقت جو ، كاوشگر و علم طلب آفريده شده است
، بنابراين برای علم اصالت قائل هستند ، برای هنر و زيبايی و اخلاق و
مذهب اصالت قائل هستند ، يا اگر نگوييم كه به طور كلی چنين نظرياتی
هست ، لااقل در علم امروز اين مسائل مطرح است و هنوز اينها به يك مرحله
قطعی نرسيده است كه غرايز اصيل بشر چيست ؟ دانشمندترين دانشمندان هم در
اين مسائل
|