نيست ، برای فرزند خودش است كه اينهمه فداكاری می‏كند .
كار مادرانه از نظر عواطف خيلی با عظمت و با شكوه و عالی و رقيق است‏
، همه اين صفات به جای خود ، ولی ما نمی‏توانيم آن را يك فعل اخلاقی در
مقابل فعل طبيعی بشماريم ، فقط بايد بگوييم كه مادر به حكم طبيعت ،
احساساتی بسيار رقيق و عواطفی عالی دارد ، نه اينكه اين اخلاق مادر يك‏
اخلاق خيلی عالی است ، اگر اخلاق می‏بود ، " فردی " نبود كه فقط وقتی به‏
اين فرد می‏رسد خدمتگزار باشد و در مقابل فرد ديگر بی تفاوت .
اين است كه بعضی آمده‏اند يك قيد اضافه كرده و گفته‏اند : " فعل اخلاقی‏
فعلی است كه هدف از آن ، غير باشد و در عين حال ناشی از يك خلق طبيعی‏
هم نباشد " يعنی يك امر اكتسابی باشد ، يعنی انسان خودش را اينجور
ساخته باشد كه هدفش از عملش ، نفع رساندن به غير باشد وقتی انسان‏
بخواهد خودش را بسازد و يك خلق در خودش ايجاد كند ، قهرا ديگر فرقی‏
نمی‏كند كه آن غير ، مثلا يكی از بستگان خودش باشد ، پدر ، مادر يا
فرزندش باشد ، يا كسی ديگر اين يك معيار است كه برای فعل اخلاقی بيان‏
كرده‏اند .
بعضی ديگر گفته‏اند معيار فعل اخلاقی اين است كه از وجدان انسان الهام‏
بگيرد اين ، نظريه معروف " كانت " است او معتقد است كه در انسان‏
يك وجدان اخلاقی بسيار عالی وجود دارد يك تكيه‏گاه او در فلسفه عملی‏اش‏
وجدان است و می‏گويند جمله‏ای گفته است كه همان را روی لوح قبرش حك‏
كرده‏اند ، حال يا خودش وصيت كرده و يا چون جمله خوبی بوده انتخاب‏
كرده‏اند ، گفته است : " دو چيز است كه همواره اعجاب انسان را بر
می‏انگيزد :