پيش فتوا میداد كه فلان چيز حرام است ، مجتهد زمان بعد همان چيز را با
در نظر گرفتن شرايط جديد ، فتوا میدهد كه واجب است .
از جمله موارد باب تزاحم ، مواردی است كه مصلحت فرد - يعنی حكمی كه
به خاطر مصلحت فرد است - با مصلحت اجتماع تزاحم و تعارض پيدا میكند (
البته در همه موارد اين طور نيست ، ولی گاهی پيش میآيد كه مصلحت فرد
با مصلحت جمع تعارض پيدا میكند ) خيلی واضح است : برای اسلام همه فردها
علی السويه هستند ، ولی وقتی كه پای مصلحت يك فرد در ميان است يا
مصلحت جمع ، بديهی است كه آن جمع ، همين فرد است به علاوه هزارها يا
ميليونها نفر افراد ديگر ، يعنی مصلحت فرد در آنجا هزارها يا ميليونها
برابر شده است [ در اينجا ] فرد را فدای جمع میكند .
در كتاب طاعون آلبر كامو مباحثه ای است ميان كامو و سارتر كامو مدعی
است در جنگها بی گناهان به هيچ وجه نبايد كشته شوند و لو به اين عنوان
كه كشتن اينها مقدمه ای است برای خاموش كردن يك فتنه بزرگتر ، و سارتر
مدعی است كه نه ، در جايی كه يك بی گناه ، وسيله قرار گرفته در دست
يك عده جنايتكار و ما اگر بخواهيم رعايت بی گناهی آنها را بكنيم ، دست
جنايتكاران را بازتر كرده ايم ، اينجا رعايت آن بی گناه كمك به آن
جنايتكار است و خودش نوعی جنايتكاری است .
اين مساله در اسلام ( در كتاب جهاد ) به اين شكل مطرح است كه اگر
دشمنی مهاجم كه برای جامعه اسلامی خطر دارد ، میخواهد حمله كند و آثار
حمله اش هم پيش بينی میشود كه [ اگر ] بيايد چه آثار سوئی دارد ، برای
اينكه مانع دفاع و حمله ما بشود به عده ای از مسلمانهايی كه در دست او
اسيرند - كه بدون شك بی گناه
|