پاورقی : . 1 نهج البلاغه ، خطبه . 204 . 2 انعام / . 108
برای آن احترام قائل شد ، خود به خود احترام پيدا میكند ، اگر بتی مورد
احترام بشر شد ، چون بشر به آن احترام میگزارد و بشر محترم است ، پس او
هم بايد محترم باشد ! نه ، چنين اصلی از قرآن استنباط نمیشود ، بلكه
برعكس استنباط میشود : به خاطر توجه دادن به عكس العملش ، میگويد وقتی
كه شما به معبود و مقدسات آنها فحش بدهيد ، آنها هم به مقدسات شما
فحش میدهند ، اصلا فحش را كنار بگذاريد .
در جنگ صفين - در نهج البلاغه است - اميرالمؤمنين ديدند كه اصحابشان
به معاويه و اصحاب معاويه و شايد به بالاترها فحش میدهند ، فرمود : "
« انی اكره لكم ان تكونوا سبابين »" ( 1 ) من خوش ندارم كه شما فحاش و
سباب باشيد ، بلكه برعكس حرف خوب بزنيد ، سخنتان دعا باشد ، بگوييد
خدايا ! ميان ما و اين دشمنانمان اصلاح كن ، آنها را به را خير هدايت كن.
قرآن میفرمايد : " « و لا تسبوا الذين يدعون من دون الله فيسبوا الله
عدوا بغير علم »" ، بعد میگويد " كذلك " ( مثل اين كه اين را به
عنوان يك روحيه كلی از اين مردم تشخيص میدهد ) " « كذلك زينا لكل امة
عملهم ثم الی ربهم مرجعهم فينبئهم بما كانوا يعملون » " ( 1 ) "
اينچنين برای هر امتی كارشان را در احساسشان زيبا قرار میدهيم " حال چرا
اين را به خدا نسبت داده يا نداده ، داستان ديگری است ، ولی اساس
مطلب اين است كه هر امتی عمل خودش را زيبا احساس میكند ، هر امتی اصلا
احساس و دركشان
پاورقی : . 1 نهج البلاغه ، خطبه . 204 . 2 انعام / . 108 |