در مورد اينكه كلمه " ان كان " به كجا تعلق دارد فی‏الجمله اختلاف‏
كرده‏اند ، ولی آنچه كه بيشتر و بهتر گفته‏اند اين است : چرا اين شخص‏
اين‏طور شده است ؟ يعنی عامل فساد اخلاق و انحراف چيست ؟ چطور می‏شود كه‏
انسان حلاف می‏شود ، مهين می‏شود ، هماز و مشا بنميم می‏شود ، معتد اثيم و
مناع للخير می‏شود ؟ چه چيزی اين‏طور فاسدش كرده است ؟ " « ان كان ذا
مال و بنين »" اين داشتن ، اين دارم دارم‏ها ( امان از اين دارم دارم‏ها
! ) . دائم نگاه كرده ، ديده ثروت دارد ، فرزندان دارد . در عرب هم كه‏
قدرتها را عشيره تشكيل می‏داد . الان هم كم و بيش اين‏طور است ولی نه به‏
شدت زندگيهای قبيله‏ای قديم . يك پسر داشتن خودش يك ارزش فوق‏العاده‏
به انسان می‏داد ، دو پسر داشتن بيشتر و . . . يكی از علل اينكه تعدد
زوجات فوق‏العاده مطلوب بود ، اين بود كه پسران بيشتری داشته باشند و
پسران بيشتر داشتن موجب قدرت بيشتر بود . پانزده يا بيست تا زن‏
می‏گرفت برای اينكه پسر بيشتر و قدرت بيشتر داشته باشد . وليد بن مغيره‏
از همان اشخاص بود ، هم پول فراوان داشت و هم فرزندان فراوان و قهرا
عشيره فراوان داشت .
حال چه چيزی اين شخص را اينچنين كرده است كه در مقابل تو و دعوت خدا
می‏ايستد ؟ چه چيزی او را يك چنين انسان فاقد انسانيت قرار داده ، يك‏
انسان پست حقير پرسوگندخور مناع‏الخير معتد اثيم عتل زنيم قرار داده است‏
؟ يك چيز : " « ان كان ذا مال و بنين »" اينكه صاحب ثروت و فرزندان‏
است . مرتب نگاه كرده به فرزندانش ، نگاه كرده به ثروتش ، اين است‏
كه اين شخص را از تمام حقايق غافل كرده و به اين شكل درآورده است .
" « اذا تتلی عليه اياتنا قال اساطير الاولين »" اين روشنفكری دروغين‏