خديجه را می‏شنيد اشكهايش جاری می‏شد . اين نشان می‏دهد منتهای وفاق روحی‏
را كه ميان اين زن و حضرت رسول وجود داشت .

زهرای مرضيه ، افضل آنها

ديگر حضرت زهرای مرضيه ، صديقه طاهره سلام‏الله عليها كه از اين چهار زن‏
افضل آنها ايشان هستند . باتوجه به اينكه كار پيغمبر هيچ‏وقت حساب‏نشده و
از روی احساسات بی‏منطق بشری نيست ، اگر ما رفتار پيغمبر را با حضرت‏
زهرا در نظر بگيريم و سخنان پيغمبر را كه " « ما ينطق عن الهوی ان هو الا
وحی يوحی »( 1 " درباره حضرت زهرا در نظر بگيريم كافی است تا بفهميم‏
حضرت زهرا به چه كمالی از انسانيت رسيده است . مساله اين نبود كه چون‏
حضرت زهرا دختر ايشان بود احساسات پدری اقتضا می‏كرد كه چنين تعبير كند
. كسی كه كتاب آسمانی‏اش قرآن است و روابط فرزندی و پدری و روابط همسری‏
را از نظر تاثير در سعادت به اين شدت می‏كوبد امكان ندارد كه روابط حسنه‏
او با دخترش و علاقه او به دخترش صرفا جنبه احساسی و پدر و فرزندی داشته‏
باشد و ريشه الهی نداشته باشد .
گفتيم كه حضرت رسول صلی الله عليه و آله تا آخر عمر هرگاه كه نام‏
جناب خديجه را می‏شنيدند اشك می‏ريختند . اين را زياد نوشته‏اند كه در شب‏
زفاف حضرت زهرا و حضرت امير سلام‏الله عليهما بعد از آنكه عروس را به‏
خانه داماد بردند و زنها عروس را همراهی كردند چون عادت زنان آن زمان‏
چنين بود و زمانهای بعد هم گاهی همين‏طور بوده است كه

پاورقی :
. 1 نجم / 3 و . 4