خودش كرد ، حال " برای جلب رضای بعضی از زنها " يعنی چه ؟ آيا به اين‏
شكل كه مثلا آن زن تمايلی نداشت و پيغمبر اكرم برای اينكه ميل او را جلب‏
كند [ اين كار را كرد ؟ ] يا نه ، تحت فشار اذيت زنهای خودش قرار
گرفته بود و برای رهايی از آزار آنها اين حلال را بر خودش حرام كرد . از
آيات استفاده می‏شود كه اين دومی است ، چون به دنبال آن فورا به آن دو
زن خطاب می‏كند : امر شما دائر است ميان توبه كردن و ادامه دادن به كار
خود . اگر توبه كنيد ، بايد هم توبه كنيد كه دلهای شما فاسد شده ، ولی‏
اگر بخواهيد ادامه بدهيد ( تهديد می‏كند ) خدا به حمايت پيغمبر برمی‏خيزد
. پس معلوم می‏شود كه مساله مساله آزار بعضی از زنها بوده است ، آنهم دو
زن بوده است ، چون كلمه " ان تتوبا " دارد . و باز از آيه استفاده‏
می‏شود كه پيغمبر رازی را به يكی از زنها گفت و از او پيمان گرفت كه اين‏
راز را به كسی نگويد و اين زن برخلاف پيمانی كه با پيغمبر داشت رفت به‏
آن ديگری كه با يكديگر خيلی رفيق و دوست بودند گفت . بعد پيغمبر اكرم‏
به حكم وحی الهی آگاه شد كه سر ميان اين دو نفر بازگو شده است . به او
فرمود : چرا رفتی اين را به او گفتی ؟ او تعجب كرد ، گفت : چه كسی به‏
تو گفت كه من به او گفته‏ام ؟ فرمود : خدای آگاه به من خبر داد كه تو اين‏
راز را فاش كرده‏ای .
حال در قرآن ضمن اينكه به اصولی در اين قضيه تصريح شده است ، خصوصيات‏
به ابهام گذاشته شده است : پيغمبر چيزی را به موجب سوگند بر خود حرام‏
كرد ، ولی آن چيز چه بود ، بيان نشده . پيغمبر به بعضی از زنهای خودش‏
رازی را گفت و او افشا كرد و به ديگری گفت . آن كه راز به او گفته شده‏
بود چه كسی بود كه به ديگری گفت ؟ ( ولی اجمالا معلوم است كه رازی بوده‏
است ) و راز چه بود ؟ اين