مكه با مشركين جهاد نكرد ، يعنی شرايط و اوضاع در آن وقت به گونه‏ای نبود
كه پيغمبر جهاد با كفار و مشركين را عملی كند . پس جهاد نكردن پيغمبر با
مشركين در دوران مكه نه برای اين بود كه در آن وقت جايز نبود ، بلكه‏
شرايط اقتضا نمی‏كرد . جهاد ، قانونی نيست كه در همه شرايط به طور يكسان‏
اجرا شود . در يك جا پيغمبر با يكی از گروههای مخالف می‏جنگد ، يك سال‏
صلح می‏كند ، بعد كه آنها صلح را نقض می‏كنند باز پيغمبر با آنها می‏جنگد .
يا مثلا امام حسن عليه‏السلام در شرايط زمان خودش صلح می‏كند ، امام حسين‏
عليه‏السلام در شرايط زمان خودش می‏جنگد . جهاد جايز است ، ولی باتوجه به‏
همه شرايط و مصالح . اين آيه دلالت می‏كند كه همچنانكه جهاد با كفار مشروع‏
و جايز است ، جهاد با منافقين هم مشروع و جايز است و بايد با آنان جهاد
كرد .
جهاد با منافقين ، اين دستوری كه در اسلام رسيد ، همان جهادی است كه‏
علی عليه‏السلام كرد . چراغ سبزی كه برای علی عليه‏السلام در جهاد با منافقين‏
زمان خودش وجود دارد اين آيه است . جنگ جمل [ به يك شكل ] جهاد با
منافق بود و جنگ صفين و جنگ نهروان به شكل ديگری . آيه‏ای كه چنين جهادی‏
را اجازه می‏دهد اين آيه است . اين بود كه علی عليه‏السلام می‏فرمود پيغمبر
با " تفسير " جهاد می‏كرد و من با " تاويل " جهاد می‏كنم . تفسير و
تاويل يعنی ظاهر و باطن ، بی‏پرده و باپرده . پيغمبر با كافرهايی جهاد
می‏كرد كه پرده‏ای روی كفرشان نبود ، من با كافرهايی جهاد می‏كنم كه پرده‏
نازكی از اسلام روی خودشان انداخته‏اند ولی باطنشان همان باطن است ، چون‏
منافق يعنی " باطن‏كافر و ظاهرمسلمان " . جهادی كه علی عليه‏السلام در
جنگ جمل با اصحاب جمل كرد ، يا جهادی كه در صفين با معاويه و اصحاب‏
معاويه كرد ، همين بود .