اراده و مشيت خداوند ، بالاتر از نظام عالم

غرضم اين جهت است كه كار عالم و طبيعت عالم چنين است . آيا اين‏
عالم با همين نظام رياضی كه دارد و همين زمين با وضعی كه دارد ، يك امر
جبری و لايتخلف است يا يك قدرتهای مافوق حاكمی هست و اگر خدا ( آن‏
قدرت حاكم بر همه اشيا ، كه گفتيم : " « تبارك الذی بيده الملك » "
زمام همه امور در دست اوست ) بخواهد در آنی همين زمين را فرمان می‏دهد ،
دهان باز می‏كند ، همه را يكجا خسف می‏كند . می‏فرمايد : آيا آن كس كه در
آسمان است ، شما اطمينان داريد ، خودتان صددرصد امن داريد يعنی يقين‏
داريد و اين را لايتخلف می‏دانيد ، جبری می‏دانيد كه [ چنين ] نخواهد كرد
يا نمی‏تواند بكند ؟ صحبت " نمی‏تواند " نيست . همه چيز به مشيت و
اراده اوست . اگر مشيت و اراده‏اش تعلق بگيرد ، همين زمين ، همين شتر
رام راهوار يكمرتبه حلقش را باز می‏كند و شما را يكجا می‏بلعد ، همين‏
حيوان رام ناگهان شروع می‏كند به تكان خوردن ، مثل يك حيوان كه شروع‏
می‏كند به جفتك انداختن و تكان خوردن و انسان را از روی خودش پرت می‏كند
، شروع می‏كند به تكان خوردن ، دهان باز می‏كند و شما را در داخل خودش فرو
می‏برد .
مقصود از " « من فی السماء »" چيست ؟ آيا مقصود خداست ؟ در اين‏
صورت اين تعبير يك تعبير عرفی و عاميانه است ، يعنی تعبيری است‏
براساس تعبير عرف كه می‏گوييم : خدای بالاسر ، خدای در آسمان ، و حال‏
آنكه عرش الهی احاطه بر آسمانها دارد ، تا چه رسد به ذات الهی . يا
مقصود ماموران الهی است ؟ قبلا گفتيم كه از قرآن استفاده می‏شود كه‏