نمی‏خواهد او دم مرگ شهادت بگويد . همين‏طور كه دستش به دست او بود ،
دستش را كشيد و با مشت محكم به سينه پزشك كوبيد كه تو چرا چنين حرفی‏
زدی ؟
بالاخره معالجات موثر نشد . شب شد . مامون گفت كه اين تخت مرا
بگيريد و ببريد بالای آن تپه روی بلندی . بردند روی بلندی . از بالای آن‏
بلندی به تمام لشكرگاه مشرف بود . شب بود و هر گروهی در يك جا جمع شده‏
و آتشی روشن كرده بودند . آنها هم بی‏خبر كه الان به سر مامون بدبخت چه‏
آمده است . مامون نگاه كرد ديد تمام اين دشت ، چند فرسخ در چند فرسخ ،
همين‏طور آتش و چراغ روشن است ، ديد اين دشت را سپاهيان مامون پر
كرده‏اند . حالا يك چنين لشكری و يك چنين قدرتی دارد و اينچنين در مقابل‏
يك بيماری كه ريشه‏اش معلوم نيست عاجز و ناتوان است . می‏گويند : در
همان حال سرش را به آسمان بلند كرد و گفت : " يا من يبقی ملكه ارحم من‏
لا يبقی ملكه " ای كسی كه ملكش باقی است رحمی بكن به اين بدبختی كه‏
ملكش فانی است. ولی اين حالتش مثل حالت فرعون در دم آخر است ( « الان‏
و قد عصيت قبل ») ( 1 ) .

ملك دنيا در اوليای حق اثر ندارد

حال ، انسان چرا در وقتی كه دچار چنين عقوبتها نشده است و به تعبير
قرآن دچار انكار خدا او را ، نشده است ، همين حقيقت را نبيند ؟ اوليای‏
حق كسانی هستند كه اگر تمام ملك دنيا را هم به آنها بدهند كه داده هم‏
شده است ، وقتی كه همين ملك ظاهر را هم دراختيار آنها قرار

پاورقی :
. 1 يونس / . 91