است ، چون از وجودشان بيرون نيست . نزديك و دور در مورد اشيائی گفته
میشود كه جدا از وجود انسان باشد ، فاصله انسان با آن يك وقت زياد است
و يك وقت كم . ولی وقتی كه میبينند اساسا با وجود آنها يكی است ،
بنابراين آن را نه تنها نزديك میبينند بلكه عين نزديكی میبينند . "
« فلما رأوه زلفه سيئت وجوه الذين كفروا »" [ هنگامی كه قيامت را
نزديك میبينند ] زشت میشود چهره آن كافران و منكران . میبينيد انسان
وقتی كه يك خبر فوقالعاده ناگوار ناراحتكنندهای را كه ديگر آن شكست
نهايی و قطعی را در آن میبيند میشنود ، مقرون به يك عصبانيت فوقالعاده
، چهره او دگرگون میشود ، مثلا چشمش كج میشود ، ابرويش حالت ديگری پيدا
میكند . يكمرتبه میبينيد در ظرف يك دقيقه گويی اين چهره غير از آن چهره
يك دقيقه قبل است . " « و قيل هذا الذی كنتم به تدعون »" میگويند
آنچه كه با مسخره میگفتيد چه زمانی است ، پس چرا پيدا نمیشود ، چرا
نمیآيد ، من كه نمیبينم ، تاريخچهاش را بگو ، همين است .
كافران آرزوی مرگ پيغمبر را داشتند
« قل أرأيتم ان أهلكنی الله و من معی او رحمنا فمن يجير الكافرين من
عذاب أليم » . كافران چون پيغمبر را برای خودشان مزاحم و موی دماغ
تشخيص میدادند ، يكی از حرفهايشان اين بود كه چه زمانی خواهد بود كه ما
از شر اين راحت بشويم ، يعنی آرزوی مرگ پيغمبر را میكردند . يك
حادثهای پيدا بشود ، يك دشمن قوی پيدا بشود ، بيايد او و همراهانش را
نابود كند . چون اغلب به خدای بزرگ معتقد بودند ( به الله معتقد