پاورقی : . 1 طلاق / . 7
میگويد : بجای اينكه بر حرث وارد شوند بر حردی وارد شدند : " « و غدوا
علی حرد »" بجای " حرث " بر " حرد " وارد شدند . سالی كه از باران
دادن امتناع و امساك دارد " حارد " يا " حرد " گفته میشود ، حيوانی
كه از شيردادن ابا دارد و لگد میزند " حرد " گفته میشود ، همينطور
زمينی كه ابا كند از اينكه چيزی به انسان بدهد و كانه بر صاحب خودش خشم
گرفته است كه هر چه او كوشش میكند از اين زمين چيزی بگيرد اين زمين
چيزی به او نمیدهد ، يك زمين خشمناك و ممسك . اين زمينی كه تا ديروز
حرث بود امروز به صورت يك حرد درآمده است . " « و غدوا علی حرد »"
وارد شدند بر چنين زمينی ، زمينی كه گويی قسم خورده است كه يك دانه
ميوه به اينها ندهد .
« قادرين ». كلمه " قدر " در قرآن به دو معنا اطلاق شده است ، بيشتر
به همان معنی قدرت اطلاق شده است ، يعنی توانايی . معنی ديگری كه در
قرآن اطلاق شده است " قدر " است به معنی اندازهگيری . در آيهای هست :
" « لينفق ذو سعه من سعته »" [ كسی كه ثروتمند است انفاق كند ] "
« و من قدر عليه رزقه »" و كسی كه روزیاش بر او مقدور شده است ، يعنی
محدود و اندازهگيری شده است ( مقصود اشخاص فقير هستند ) " « فلينفق
مما اتيه الله »" ( 1 ) . يا در داستان حضرت يونس آيه " « و ذا
النون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر عليه »" معنايش اين نيست كه او
گمان كرد كه ما توانای بر او نيستيم ، ما قدرت نداريم او را بگيريم (
چنين چيزی محال است ) ، بلكه يعنی باور نمیكرد كه ما او را بگيريم ،
اخذش كنيم ، محدودش كنيم . پيغمبر خدا بود ، مثل اينكه به خودش اعتماد
داشت كه ما پيغمبر
پاورقی : . 1 طلاق / . 7 |