نمی‏توانم بخوانم . دوباره آن فرشته به او گفت : " « اقرأ »" . فرمود
در بار سوم در قلبم چيزهايی را نقش‏شده ديدم كه از آنجا دارم می‏خوانم ،
كه اين در واقع همان اتصال قلب مبارك پيغمبر اكرم است به الواح عاليه‏
آسمانی ، چون از روی آنها دارد می‏گيرد ، و لهذا به آنها كتاب و لوح‏
محفوظ گفته شده است . نزديكترين تعبيری كه ما در محسوسات داريم ، همين‏
تعبير قرائت و كتاب است . پس اولين كلمه‏ای كه قرآن با آن شروع می‏شود
كلمه خواندن است .
" « اقرأ باسم ربك الذی خلق ، خلق الا نسان من علق »" بخوان به نام‏
پروردگار آفريننده‏ات ، انسان را از علق ( خون بسته يا حيوان زالوشكل )
آفريد . دومرتبه كلمه " « اقرأ »" تكرار می‏شود و می‏فرمايد : " « اقرأ
و ربك الاكرم »" بخوان و پروردگار تو كريمترين است . نمی‏فرمايد : و
ربك الكريم . اينجا وقتی می‏خواهد لطف و عنايت پروردگار را بر بشر ذكر
كند به صورت اكرميت ذكر می‏كند كه افعل التفضيل است . " « الذی علم‏
بالقلم »" آن پروردگار اكرمی كه اين نعمت را به بشر داد كه قلم به‏
دست گرفتن را به بشر آموخت ، يعنی بشر است و قلم به دست گرفتن .

نوشتن ، منشا تمدن معنوی و صنعتی بشر

تمام ذخاير معنوی و فنی يعنی تمدن معنوی و تمدن صنعتی كه بشر دارد ،
محصول تدريجی قرنها و هزارها سال تاريخ است كه دوره به دوره به دست بشر
رسيده و منتقل شده تا به اين حد رسيده است . اگر آثار هر دوره‏ای به‏
وسيله تعليم و تعلم ( « علم الانسان ما لم يعلم ») و به وسيله نوشتن از
نسلی به نسل ديگر منتقل نمی‏شد ، اگر نوشتن نمی‏بود و فقط تعليم و تعلم‏
می‏بود ، از اين آثاری كه امروز هست يك صدهزارم هم