يعنی اساسا انسانيتی نبود . اين است كه اين حروف الفبا ، همين امر ساده‏
كه انسان قدرت دارد نفس را كه بيرون می‏آورد با صدا بيرون آورد و اين‏
صدا را با يك مقاطعی ايجاد كند كه از اينها همزه و ب و ت وج و د و . .
. درمی‏آيد و غير از اين بيست و هشت حرف هم می‏شود حروف ديگری داشت ،
همين منشا انسانيت انسان است ، پايه انسانيت انسان است ، يا بگوييم‏
يكی از پايه‏های اساسی ، چون پايه دومش قدرت قلم است .

معنی قسم

" « و القلم و ما يسطرون »" سوگند به قلم و سوگند به آنچه نويسندگان‏
می‏نويسند . مكرر اين مطلب را در اوايل سوری كه قسم بوده است گفته‏ايم و
بعد هم باز خواهد آمد [ كه ] انسان به نام خدا يا به نام اوليا خدا قسم‏
می‏خورد ، وقتی شما می‏گوييد " به خدا " كانه می‏گوييد به احترام حق سوگند
، يعنی من احترام حق را گرو صدق سخن خود قرار می‏دهم . در قسم ، انسان‏
ابراز احترام می‏كند به آن شيئی كه [ به آن ] قسم می‏خورد . حال گاهی انسان‏
( كه اين در بيانات ديگر هم هست ) قسمی می‏خورد ، احترام آنچه كه به آن‏
قسم می‏خورد محرز است ولی تمام عنايتش اين است كه آن مطلب را ثابت‏
كند ، مثل اينكه شما با رفيقتان صحبت می‏كنيد ، می‏گوييد به خدا قسم كه من‏
فلان حرف را نزدم يا فلان حرف را در فلان جا گفتم . ولی گاهی انسان قسم‏
می‏خورد ، عنايتش به چيز ديگر است يا لااقل به اين جهت هم عنايت هست ،
قسم می‏خورد ، می‏خواهد به طرف بفهماند كه من به اين شيئی كه به آن قسم‏
می‏خورم احترام می‏گذارم . می‏بينيد در جايی كه كسی چندان انتظار