يك وسيله ای در دست مرد بوده برای بهره برداری او ، و مرد خودش را
مالك زن میدانسته است وقتی كه زن زنا میكرده است ، از نظر مرد اينطور
بوده كه زن يك چيزی را كه تعلق به او داشته ، در اختيار ديگری قرار داده
، و از اين جهت مجازات زنا بر قرار شده است .
معلوم است كه از نظر قانون اسلام اين يك حرف بیاساسی است . در اسلام
مجازات زنا منحصرا برای زن نيست ، هم مرد بايد مجازات شود و هم زن :
" « الزانيه و الزانی فاجلدوا كل واحد منهما مأه جلده »" تصريح میكند
: هم مرد زناكار و هم زن زناكار هر دو بايد مجازات شوند . اگر اينطور
میبود كه مرد هيچ محدوديت و ممنوعيتی نداشت و تنها زن بود كه از زنا
ممنوع بود كه شايد چنين مقرراتی در بعضی جاهای دنيا بوده كه فقط زن حق
زنا كردن نداشته است ولی مرد حق زنا كردن داشته در اين صورت میشد اين
حرف را گفت كه فلسفه مجازات زنا " مرد سالاری " است . اما در اسلام
هم مرد ممنوع است از زنا كردن و هم زن ، و معنايش اين است كه مرد
كاميابی جنسی خودش را تنها و تنها در محدوده ازدواج میتواند انجام دهد ،
و ازدواج يعنی قبول كردن يك سلسله تعهدات و مسؤوليتها ، و زن هم
كاميابی جنسی خودش را تنها و تنها در محدوده ازدواج میتواند انجام دهد
مقرون به قبول يك سلسله تعهدها و مسؤوليتها . پس مرد حق ندارد بدون
اينكه مسأله ازدواج در ميان باشد آزادانه به اصطلاح امروز غريزه جنسیاش
را اشباع كند همچنانكه زن چنين حقی را ندارد . بنابراين مسأله حرمت زنا
به زن اختصاص ندارد ، در مورد هر دو تعميم دارد .
حال مسأله ديگری مطرح است و آن اين است كه در عرف امروز اروپا زن و
مرد فقط در وقتی كه به تعبير اسلام " محصن " و يا
|