اختصاص دارد به غنائم دارالحرب ، میگوئيم حرف آنها درست است ، و اما
اگر سرا »لغت رفتيم و گفتند كلمه " غنم ، يغنم " و هر چه از اين ماده
است ، يك كلمه اعم است و اختصاص به غنائم دارالحرب ندارد ، میگوئيم
حرف شيعه درست است .
اول میرويم سراغ قرآن ببينيم در خود قرآن اين كلمه چگونه به كار رفته
است ؟ ماده " غنم " در قرآن سه جابه كار رفته است ( غير از آنجا كه
لفظ " غنم " به معنی گوسفند است ) . يكی قبل از اين آيه بود : « فكلوا
مما غنمتم ». آن هم مثل اين آيه است . هر چه اينجا بگوئيم ، آنجا هم
مانند آن است . همچنين در قرآن آمده است : « فعند الله مغانم كثيره
در نزد خدا مغنمهای بسياری است . میخواهد به مردم بفهماند كه فوائد
بسياری كه شما میخواهيد از دنيا ببريد و چشم به آن دوختهايد نزد خدا است
. معلوم است كه مقصود اين نيست كه غنائم دارالحرب نزد خدا است ، بلكه
مقصود تفضلات زياد است ، چون آنچه خدا به بشر میدهد اضافی است يعنی
انسان چيزی از خدا طلبكار نيست ، هر چه كه خدا به بنده میدهد تفضل است
. پس ما میبينيم كلمه " مغانم " در قرآن در جايی استعمال شده است كه
اختصاص به غنائم دارالحرب ندارد . معلوم میشود كه اگر معنای اين كلمه
اختصاصا غنائم دارالحرب بود ، درست نبود كه قرآن بگويد : « فعند الله
مغانم كثيره »بلكه بايد كلمه ديگری به جای آن به كار میبرد .
دوم ، حديث نبوی ، كه اهل تسنن هم روايت كردهاند ، و مخصوصا در نهايه
ابن اثير نيز هست . مضمونش اين است : « من له الغنم عليه الغرم » .
اين حديث در فقه مورد استعمال دارد ودر آنجا سنيها هم
|