نماند كه بعد بگويد به من ابلاغ نشد . وقتی كه علی ( ع ) خسته می‏شد و
صدايش می‏گرفت ، صحابه ديگر پيغمبر می‏آمدند از او نيابت می‏كردند و همان‏
آيات را ابلاغ می‏نمودند .
يك اختلافی ميان شيعه و سنی در ابلاغ سوره برائت موجود است و آن اينكه‏
اهل تسنن بيشترشان به اين شكل تاريخ را نقل می‏كنند كه پس از آنكه وحی‏
خدا به رسول اكرم رسيد كه اين سوره را يا بايد خودت ابلاغ كنی يا كسی از
خودت ، و پيغمبر علی ( ع ) را مأمور ابلاغ سوره برائت كرد ، علی به سوی‏
مكه آمد . تا آمد ، ابوبكر مضطرب شد ، پرسيد آيا اميری يا رسول ؟ يعنی‏
آيا آمده‏ای اميرالحاج باشی يا يك كار مخصوص داری ؟ فرمود : نه ، من يك‏
رسالت مخصوص دارم ، فقط برای آن آمده‏ام . پس ابوبكر از شغل خودش‏
منفصل و معزول نشد ، او كار خودش را انجام داد و علی ( ع ) هم كار خودش‏
را . ولی اقليتی از اهل تسنن كه در " مجمع البيان " نقل شده و همه اهل‏
تشيع می‏گويند وقتی كه علی ( ع ) آمد ، ابوبكر به كلی از شغل خودش منفصل‏
شد و برگشت به مدينه . تعبير قرآن اين است كه اين سوره را نبايد به‏
مردم ابلاغ كند مگر خود تو يا كسی كه از تو است . اهل تشيع روی اين كلمه‏
" از تو است " تكيه می‏كنند ، می‏گويند اين كلمه " كسی كه از تو است‏
" : » رجل منك « كه در بسياری از روايات هست ، مفهوم خاصی دارد . حالا
من نظائرش را بگويم :
درباره حضرت ابراهيم است كه فرمود : « فمن تبعنی فانه منی »( 1 )

پاورقی :
1 - سوره ابراهيم ، آيه . 36