است . معنايش اين است : خداوند نعمتی را از مردمی نمیگيرد و به آنها
نقمت نمیدهد مگر وضع خودشان را از آنچه كه بودهاند تغيير داده باشند ، و
نيز نقمتی را از مردم نمیگيرد و نعمت به آنها نمیدهد مگر آنكه آنها
خودشان را تغيير داده باشند .
اين نعمت و نقمت ، همان عزت و ذلتی است كه در آن آيه گفت : « تعز
من تشاء و تذل من تشاء »به هر كس بخواهی عزت میدهی و به هر كس بخواهی
ذلت میدهی . اما آن دو آيه قانون عزت دادن و ذلت دادن را بيان میكند :
بله ، عزتها را خدا میدهد ، غير از خدا قدرتی نيست كه عزت بدهد ، ذلتها
را هم خدا میدهد و غير از خدا قدرتی نيست كه ذلت بدهد . منبع تمام
قدرتها خداست ، غير از او كسی نيست . اما اين را بدانيد كه كا ر خدا بر
عبث نيست ، بر اين اساس نيست كه هيچ چيزی شرط هيچ چيزی نباشد و بی
جهت به مردمی عزت يا ذلت بدهد مثل كسانی كه چشمهاشان را میبندند و
قرعهكشی میكنند . « ذلك بان الله لم يك مغيرا نعمه انعمها علی قوم حتی
يغيروا ما بانفسهم »، يا آن آيه ديگر : « ان الله لا يغير ما بقوم حتی
يغيروا ما بانفسهم »كه در سوره رعد است ، يعنی اين را بدانيد كه ذلت
گرفتن و عزت دادن ، و متقابلا عزت گرفتن و ذلت دادن خدا ، همه به مشيت
اوست اما حساب و قانون دارد . تا مردم صالحی خودشان به سوی فساد
نگرايند خدا لطفش را از آنها نمیگيرد و تا مردم فاسدی به سوی خدا باز
نگردند خداوند لطفش را به سوی آنها باز نمیگرداند .
در اين زمينه مخصوصا در نهج البلاغه مطالب زيادی است . خطبهای هست به
نام خطبه قاصعه . وجود مقدس اميرالمؤمنين علی
|