در اينكه در اسلام بعضی از احكام داريم كه از مختصات سادات است شكی
نيست ، و اين نشان میدهد كه اسلام میخواهد سلسله نسب سادات ، اين نژاد
، مشخص باقی بماند . به نظر ما در اسلام بيش از اين عنايتی نيست كه
اولاد پيغمبر با ديگران مخلوط نشوند به شكلی كه نسبشان گم بشود . مانعی
ندارد كه با ديگران ازدواج بكنند ، سيد از غير سيد زن بگيرد يا غير سيد
از سيد زن بگيرد ، ولی اسلام میخواهد نسبشان را از ناحيه پدران ثابت نگاه
دارد . در نتيجه يك احساس روحی در افراد پيدا میشود ، میگويد من از
اولاد پيغمبرم ، من از اولاد علی بن ابی طالب ( ع ) هستم ، من از اولاد
حسين بن علی ( ع ) هستم ، اجداد من در گذشته چنين بودهاند ، دارای چنين
فضيلتهائی بودند . اين امر سبب میشود كه طبقهای از مردم ، عامل نژاد ،
محركشان بشود به سوی اسلام ، نه برای كسب يك امتياز اقتصادی بلكه برای
اينكه در راه اسلام فعاليت بيشتری بكنند . و شايد ژنهايی كه به وراثت
میرسد ، كم و بيش در بسياری از نسلها ظهور میكند . و تاريخ هم نشان داده
است كه سلسله جليله سادات و بالاخص علويين سادات ، از صدر اسلام تا عصر
حاضر ، يك رگی در وجودشان وجود داشته كه اينها را بيشتر از ديگران به
حمايت از اسلام بر میانگيخته است . اكثر قيامهای مقدس دوره امويها و
دوره عباسيها توسط علويين صورت گرفته است . در دورههای بعد هم ، در
ميان طبقات مختلف علما ، حكما و ادبا ، افرادی كه از پيغمبر نسبت
میبردهاند ، به نسبت ، از ساير افراد در راه اسلام فعالتر بودهاند ، زيرا
غير از آن خاصيت طبيعی [ اسلام ] كه بالطبع آنها را بر میانگيخته است ،
اين حالت روانی كه احساس میكردهاند
|