گناهی تأثير دارد در سلب نعمت معينی ، و در سلب نعمت ديگر اثر ندارد
كما اينكه هر طاعتی تأثير دارد در جلب يك نعمت معين نه همه نعمتها .
مثلا ما به طور كلی میدانيم كه هم بايد رعايت حق الله را بكنيم و هم
رعايت حق الناس . حق الله وظايفی است بين ما و خدا مثل نماز و روزه .
حق الناس وظايف مستقيمی است كه ما در برابر مردم داريم از عدالت ،
انصاف و غيره ، تكاليفی است كه نسبت به مردم داريم ، حقوقی است كه
ديگران بر عهده ما دارند . يكوقت گناه ما اين است كه حق الله را ادا
نمیكنيم ، و يك وقت گناه ما اين است كه حق الناس را ادا نمیكنيم . حق
الله هم فرق میكند ، يكوقت نماز نمیخوانيم ، يكوقت روزه نمیگيريم ،
يكوقت العياذ بالله شراب میخوريم ، يكوقت دروغ میگوييم ، يكوقت حج
خانه خدا را نمیرويم . همين طور است حق الناس . آيا اينها ديگر فرق
نمیكند ؟ همين قدر كه انسان يك گناه مرتكب شد خدا هر نعمتی را كه شد از
او میگيرد يا هر گناهی با يك نعمت خاصی ارتباط دارد ؟ دومی درست است
. حالا من برايتان يك دليل ذكر میكنم . در دعای كميل كه در شبهای جمعه
كسانی كه توفيق دارند میخوانند ، اينطور میخوانيم : « اللهم اغفر لی
الذنوب التی تنزل النقم . اللهم اغفر لی الذنوب التی تغير النعم .
اللهم اغفر لی الذنوب التی تنزل البلاء . اللهم اغفر لی الذنوب التی
تحبس الدعاء » گناهان را دسته دسته میكند : خدايا آن گناهانی را كه
نقمت را بر بنده نازل میكند ببخش ، آن گناهانی را كه نعمت را میگيرد
ببخش ، گناهانی را كه بلاها را نازل میكند بيامرز ، گناهانی را كه سبب
میشود دعاهای ما حبس بشود ( يعنی حال دعا از ما گرفته بشود
|