حاضريد ايمان بياوريد ، من به شهر شما خواهم آمد . آنها هم قبول كردند و
مسلمان شدند ، كه جريانش مفصل است . زمينه اينكه رسول اكرم ( ص ) از
مكه به مدينه منتقل بشوند فراهم شد . اين اولين [ حادثه ] بود . بعد
حضرت رسول ( ص ) مصعب بن عمير را فرستادند به مدينه و او در آنجا به
مردم قرآن تعليم داد . اينهايی كه ابتدا آمده بودند ، عده اندكی بودند ،
به وسيله اين مبلغ بزرگوار عده زياد ديگری مسلمان شدند و تقريبا جو مدينه
مساعد شد . قريش هم روز بروز بر سختگيری خود میافزودند ، و در نهايت
امر تصميم گرفتند كه ديگر كار رسول اكرم را يكسره كنند . در " دارالندوه
" تشكيل جلسه دادند ، كه اين آيه قرآن يكسره اشاره به آنهاست . "
دارالندوه " در حكم مجلس سنای مكه بوده . مكه اساسا نه از خودش حكومتی
داشت به شكل پادشاهی يا جمهوری ، و نه تابع يك مركزی بود . يك نوع
حكومت ملوك الطوايفی داشتند . قراری داشتند كه از هر قبيلهای چند نفر
با شرايطی و از جمله اينكه از چهل سال كمتر نداشته باشند بيايند در آنجا
جمع بشوند و درباره مشكلاتی كه پيش میآيد با يكديگر مشورت كنند و هر چه
در آنجا تصميم میگرفتند ، ديگر مردم قريش عمل میكردند . " دارالندوه "
يكی از اطاقهايی بود كه در اطراف مسجد الحرام بود . الان آن محل خراب
شده و داخل مسجد الحرام است .
در آنجا پيشنهادهايی كردند ، گفتند بالاخره بايد به يك شكلی آزادی را
از محمد سلب كنيم ، يا اساسا او را بكشيم يا حبسش كنيم و يا لااقل شرش
را از اينجا بكنيم و تبعيدش كنيم ، هر جا میخواهد برود . در اينجاست كه
هم شيعه و هم سنی نوشتهاند پيرمردی در اين مجلس
|