نمی‏كند ، همكار می‏كند . وقتی چند نفر سرمايه‏دار سرمايه‏هايشان را روی هم‏
می‏گذارند تا يك معامله پر سودی انجام بدهند ، اينها با يكديگر همكاری‏
می‏كنند ، هماهنگی هم در ميانشان پيدا می‏شود اما روحشان با يكديگر آميخته‏
نيست ، فقط همكاری است برای بردن سود بيشتر ، و لهذا همان ساعتی كه اين‏
سود بيشتر از ميان برود ، همكاری بهم می‏خورد ، همان ساعتی كه می‏بينند
بعضی از اين افراد را می‏شود كنار زد تا خودشان سود بيشتری ببرند ، آنها
را كنار می‏زنند .
ولی گاهی يك عواملی در انسان پيدا می‏شود كه واقعا انسانها را متفق و
متحد می‏كند ، نه فقط همكار می‏كند ، همروح و همدل می‏كند ، و همدلی ما فوق‏
همكاری است ، ما فوق همزبانی است ، يعنی طوری می‏شود كه هر فردی درباره‏
سرنوشت فرد ديگر آن اندازه می‏انديشد كه درباره سرنوشت خود می‏انديشد ،
او را همان مقدار دوست دارد كه خودش را دوست دارد و بلكه بيشتر ،
ديگری را بر خودش مقدم می‏دارد . آيه كريمه قرآن می‏فرمايد : « و يؤثرون‏
علی انفسهم و لو كان بهم خصاصه »( 1 ) يعنی ديگران را بر خودشان مقدم‏
می‏دارند هر چند خودشان در فقر و تنگدستی باشند . اين يك مسئله ديگری‏
است . چطور می‏شود كه افرادی واقعا از نظر روحی متحد بشوند در حدی كه‏
همروح بشوند نه فقط همكار برای جلب منافع يا دفع مضرات . گاهی افرادی‏
با يكديگر همكاری می‏كنند ولی همروح نمی‏باشند . همروحی بستگی دارد به اين‏
كه در روح افراد ، يك عاطفه‏ای پيدا بشود كه به موجب

پاورقی :
1 - سوره حشر ، آيه . 9