انسانی .
می‏فرمايد : « و اما تخافن من قوم خيانه »و اگر از قومی بيم خيانت‏
پيدا كرديد ، يعنی به موجب علائم و امارات و اطلاعاتی كه به شما رسيده‏
است ، خوف خيانت داشتيد « فانبذ اليهم »آن عهدنامه را بينداز به سوی‏
آنها يعنی به آنها اعلام كن كه از اين ساعت ديگر پيمانی نداريد « علی‏
سواء »تا دو طرف با يكديگر مساوی بشويد ، آنها بدانند ، شما هم بدانيد
كه از اين ساعت ديگر پيمانی در كار نيست . « ان الله لا يحب الخائنين
خدا خيانتكاران را دوست ندارد . مفسرين می‏گويند جمله « ان الله لا يحب‏
الخائنين »علت است برای آن تقديری كه در اينجا هست . يعنی مبادا قبل‏
از اينكه به آنها اعلام بكنيد ، پيمانتان را عملا نقض كنيد كه در اين‏
صورت شما خيانت كرده‏ايد . خدا خيانتكاران را دوست نمی‏دارد .
« و لا يحسبن الذين كفروا سبقوا انهم لا يعجزون »اين كافران خيال نكنند
كه به موجب اين كارهای كافر ماجرايی خود ، نقض عهدها و عمليات غير
انسانی ، پيش افتادند و با اينها بر حقايقی كه ما برای بشر نازل كرده‏ايم‏
مقدم شدند . نه ، اينها خدا را عاجز نمی‏كنند . مقصود اين نيست كه آنها
بيايند به جنگ خود خدا ، خدا بر آنها پيروز می‏شود . مقصود اين است [ كه‏
با توجه به اينكه ] كارهای آنها از قبيل نقض عهدها و خيانتها ، در مقابل‏
كارهايی است كه بر اساس خدايی است مثل راستی ، درستی ، وفای به عهد و
امانت ، خيال نكنيد اگر كسی از آن راه برود ، بر كسی كه از اين راه برود
پيش می‏افتد . قبول اين آيه شايد برای ما دشوار باشد . ما به يك تعليم‏
عادت كرده‏ايم و آن