به عهد و پيمان خودش نيست و هر وقت كه پيمان می‏بندد دسيسه و دغل بازی‏
است و تصميمش بر اين است كه آن را نقض كند ، او از انسانيت و از آن‏
چيزی كه آن را شرف انسانيت می‏نامند سقوط كرده و ديگر انسان نيست .

شرافت انسانی

بحثی است كه امروز زياد مطرح است خصوصا در ميان كسانی كه درباره‏
مسائل حقوقی می‏انديشند و آن ، مسئله " شرافت انسانی " يا به تعبيری كه‏
در مقدمه اعلاميه جهانی حقوق بشر آمده است " حيثيت انسانی " است .
ادعا می‏كنند كه انسان يك شرافت و حيثيت بالخصوصی دارد كه به موجب آن‏
شرافت و حيثيت ، يك احترامی دارد كه غير انسان از حيوان و نبات و
جماد ، چنين احترامی را ندارد . و لذا مثلا می‏گويند خون هر انسانی محترم‏
است اما نمی‏گويند خون هر حيوانی محترم است . می‏گويند شرافت انسانی يك‏
چيز ديگر است . همچنين می‏گويند آزادی انسان محترم است ، يعنی آزادی را
به غير انسان تعميم نمی‏دهند .
هستند در ميان افراد بشر ، افرادی مثل هنديها كه می‏گويند خون بعضی‏
حيوانات محترم است ، در درجه اول گاو ، و بعد حيوانات ديگری كه‏
گوشتشان خورده می‏شود . هنديها هم خون حيوانهايی نظير حشرات يا موذيها را
محترم نمی‏دانند و مثلا نمی‏گويند خون يك مار يا عقرب يا مگس يا زنبور و
يا پشه محترم است . يعنی همان هندی كه از گوشت مرغ و گوسفند و گاو و
شتر ، و از كشتن اينها اجتناب می‏كند ، از