اصلی كه خدا و پيغمبر است بدهد يعنی به مصرف اجتماع برسد . می‏بينيم‏
چهره آيه انفال و آيه خمس آنچنانكه شيعه تفسير می‏كند با آنچه اهل تسنن‏
تفسير می‏كنند ، از زمين تا آسمان متفاوت است . آن طور كه شيعه تفسير
می‏كند ، يك مفهوم بسيار عام و كلی می‏يابد و از يك نظر ارتباط پيدا
می‏كند با نظام اقتصادی اسلامی و از نظر ديگر ارتباط پيدا می‏كند با نظام‏
حكومتی و سياسی اسلامی .
در اينجا سؤالی پيش می‏آيد كه جواب آن از روايات ائمه ما بيرون می‏آيد
. در فقه ما شيعه اينطور است كه خمس در واقع شش سهم می‏شود : سهم خدا ،
سهم پيغمبر ، سهم ذی القربی يعنی سهم شخص امام يا به اصطلاح سهم اما و سه‏
سهم ديگر كه به آن ميگويند سهم سادات ، يتيمها و فقيرها و درماندگان‏
سادات . اين سؤال را خيلی از امروزيها می‏كنند به دو صورت . يكی اينكه‏
می‏گويند چرا اسلام چنين دستوری داده ؟ آيا اين يك نوع امتياز نيست كه‏
اسلام برای فرزندان و خويشاوندان پيغمبر قائل شده و حال آنكه قوانين اسلام‏
هيچگونه امتيازی را نمی‏پذيرد . اين يك امتياز اقتصادی است و امتياز
بزرگی هم هست . گذشته از اين ، اصلا چرا مطابق فقه شيعه حساب سادات را
از غير سادات جدا كرده‏اند ؟ می‏گويند فرض كنيم همه مردم دنيا مسلمان‏
شده‏اند و می‏خواهند خمس بدهند ( زمان حضرت حجت ، مسلم همين طور خواهد
بود ) يعنی يك پنجم اضافه درآمد خود را بدهند . اين ، سر به بودجه‏ای‏
می‏زند كه هيچ كشوری حتی آمريكا كه ثروتمندترين كشور دنياست ، بودجه‏اش‏
اين مقدار نخواهد بود . شما می‏گوييد نصف اين پول را به عنوان سهم امام‏
صرف مصالح كلی