در اين آيه گفته شده است سهم خدا ، سهم پيغمبر ، سهم ذی القربی ، سهم‏
يتيم ، سهم مسكين و سهم ابن السبيل ، اين نيست كه برويد خمس را ميان‏
اينها تقسيم كنيد . اينها گويی نامزد اين سهام شده‏اند . ريشه و اساس‏
خمس اين است كه بايد به دست پيغمبر برسد و بعد از پيغمبر هم به دست‏
امام برسد ، پيغمبر يا امام ، سادات را از اين بودجه تكفل می‏كنند . اگر
احيانا زمانی بود كه خمس نرسيد ، از بودجه ديگر بايد آنها را تكفل كرد .
اگر اين بودجه رسيد ، به اندازه متعارف تكفل می‏كنند ، باقيش را به‏
مصرف مصالح عامه می‏رسانند . پس در واقع آن مقداری كه زائد بر مصرف‏
سادات فقير است نيز تعلق دارد به مصالح عمومی مسلمين . اين است كه اگر
چه در زمان ما سيد فقير زياد است و زيادتر از سادات فقير ، خمس بده‏
وجود دارد ، ولی بعضی از علما احتياط می‏كنند و می‏گويند سهم سادات را
بدون اجازه مجتهد و حاكم شرعی ندهيد ، روی همين حساب كه ائمه گفته‏اند :
« له ما فضل و عليه ما نقص » يعنی سادات بايد در كفالت امام يا نايب‏
امام باشند ، اگر خمس كسر آمد [ امام يا نايب امام ] بايد از جای ديگر
بدهد ، و اگر زياد آمد ، به آنها نمی‏دهد ، صرف مصالح عامه مسلمين می‏كند.
بنابراين اشتباه است كه كسی خيال كند بنابر مذهب شيعه ، ( 1 ) بودجه‏
كلانی را برای سادات قرار داده و خواسته‏اند سادات را به اين وسيله‏
پولدار بكنند . از غير بودجه خمس می‏شود غير سيد را ثروتمند كرد اما از
بودجه خمس كه به سيد می‏دهند ، به هيچ وجه جايز

پاورقی :
1 - عرض كرديم كه خمس اهل تسنن بسيار اندك است و اين سخنان در آن‏
مطرح نيست .