ما اولاد پيغمبر هستيم و از ديگران اولويت داريم به اينكه زنده نگهدارنده
اين دين و عمل كننده به اين دين باشيم ، اينها را وادار میكرده است كه
در حمايت اسلام بيشتر بكوشند . با اينكه نسبت تعداد سادات به عموم مردم
، درصد ناچيزی را تشكيل میدهد ، ولی وقتی كه به حوزههای علميه نگاه
میكنيم ، میبينيم كسانی كه به فكر میافتند بيايند طلبه شوند و تحصيل علم
بكنند ، شايد يك ثلثشان سيد هستند . همان احساس سيادتی كه میكنند ،
آنها را بيشتر وادار به اين كار میكند . در عصر حاضر میبينيد تمام مراجع
تقليد سيد هستند . در ميان مراجع تقليد گذشته غير سيد هست ولی بسيار
كمتر از سيد .
میدانيد سيد جمالالدين اسدآبادی يك مصلح بزرگ اسلامی بوده و در حدود
نود سال پيش میزيسته است . زمان او با زمان ما خيلی فرق داشته يعنی
ملت اسلام در زمان او نسبت به زمان ما خيلی خواب رفتهتر بودهاند . هنوز
هم خواب رفته هستند . او اغلب كشورهای اسلامی را رفته و در همه جا هم
فعاليت كرده است . وی مليت خود را مخفی میكرد و از اينكه بگويد اهل
كدام كشور هستم ابا داشت . چنانكه محققين ايرانی تحقيق كردهاند و ظاهرا
تحقيقشان هم درست است ، اين مرد ، ايرانی بوده ، ولی او به هر جا كه
میرفت نمیگفت من ايرانی هستم ، برای اينكه اگر میگفت من ايرانی هستم ،
آن عرب يا افغانی عليه او تحريك میشد و میگفت من بيايم حرف يك
ايرانی را بپذيرم ؟ ! مخصوصا در ميان سنيها اگر میگفت من ايرانی و شيعه
هستم ، كارش پيش نمیرفت . كسی از ايران بلند شود برود مثلا به مصر ،
بگويد من ايرانی و شيعه هستم ، و بعد همه علمای مصر بيايند
|